منظور از نقطه سر به سری(BEP) چیست؟
در حسابداری نقطه سر به سری از تقسیم هزینه های ثابت تولید بر قیمت هر واحد منهای هزینه های متغیر تولید محاسبه می شود.
در حسابداری شرکتی، فرمول نقطه سربه سری با تقسیم کل هزینه های ثابت مربوط به تولید بر درآمد حاصل از هر واحد منهای هزینه های متغیر در هر واحد تعیین می شود. در این زمینه، هزینه های ثابت به هزینه هایی اطلاق می شود که بسته به تعداد واحدهای فروخته شده تغییر نمی کنند. به عبارت دیگر، نقطه سر به سری سطح تولیدی است که در آن کل درآمد یک محصول برابر کل هزینهها میشود.
نقطه سربه سری میزان تولیدی است که در آن هزینه های تولید برابر درآمد حاصل از یک محصول میشود.
در سرمایه گذاری، نقطه سربه سری به زمانی گفته می شود که قیمت بازارث یک دارایی با قیمت اصلی آن یکسان شود.
درک نقاط سر به سری (BEP)
نقاط سربهسری را می توان در طیف گسترده ای از زمینه ها استفاده کرد. به عنوان مثال، نقطه سر به سری در یک ملک، مقدار پولی است که صاحب خانه باید از فروش آن به دست آورد تا دقیقاً قیمت خالص خرید را که شامل هزینه های انجام معامله، مالیاتها، کارمزد، بیمه و بهره پرداختی برای وام مسکن و همچنین هزینه های مربوط به تعمیر و نگهداری و بهسازی خانه می شود جبران کند. با فروش ملک در این قیمت هزینه و درآمد صاحب خانه سر به سر خواهند شد یعنی صاحب خانه نه پولی به دست میآورد و نه پولی از دست میدهد.
معاملهگران نیز از نقطه سربهسری برای معاملات استفاده میکنند تا دریابند که اوراق بهادار باید به چه قیمتی برسند تا دقیقاً تمام هزینههای مرتبط با معامله از جمله مالیات، کمیسیون، هزینههای مدیریت و غیره را پوشش دهد. نقطه سربه سری شرکت نیز با در نظر گرفتن هزینه های ثابت و تقسیم آن رقم بر درصد حاشیه سود ناخالص محاسبه می شود.
نقاط سر به سری بازار سهام
فرض کنید یک سرمایه گذار سهام مایکروسافت را با قیمت 110 دلار می خرد. بدین ترتیب حال این قیمت نقطه سربهسری این سرمایهگذار خواهد بود. اگر قیمت به بالای 110 دلار برود، سرمایه گذار سود میکند. اگر سهام به زیر 110 دلار رود ضرر میکند.
اگر قیمت درست در 110 دلار باقی بماند، این سرمایهگذار در نقطه سربهسری خواهد بود ، زیرا نه سودی به دست میآورند و نه ضرر میکنند.
نقطهی سر به سری معاملات قراردادهای اختیار معامله
نمونهای از نقطه سربهسری قرادادها اختیار خرید
نقطه سر به سری معاملات قراردادهای اختیار معامله، قیمت بازاری خاصی برای دارایی اساسی این قراردادها است که در صورت رسیدن قیمت دارایی به آن خریدار قرارداد اختیار معامله در صورت اجرای قرارداد ضرر نخواهد کرد. نقطه سربه سری خریدار قرارداد اختیار خرید، زمانی به دست می آید که قیمت پایه برابر با قیمت اجرای قرارداد به اضافه ارزش افزودهای میشود که خریدار پرداخت کرده است، در حالی که نقطه سربهسری اختیار معامله فروش زمانی به دست می آید که قیمت دارایی پایه با قیمت اعمال قرارداد منهای ارزش افزوده پرداخت شده باشد. در نقطه سربه سری معمولاً هزینه های کمیسیون لحاظ نمیشود ، اگرچه در صورت تمایل می توان این هزینه ها را نیز لحاظ کرد.
فرض کنید سرمایه گذاری 5 دلار ارزش افزوده برای یک قرارداد اختیار خرید سهام اپل با قیمت 170 دلار پرداخت می کند. این مسئله بدان معناست که سرمایه گذار حق دارد 100 سهم اپل را با قیمت 170 دلار به ازای هر سهم در هر زمانی قبل از انقضای قرارداد اختیار معامله خریداری کند. نقطه سر به سری قرارداد اختیار خرید، قیمت 170 دلار هر سهم به اضافه 5 دلار ارزش افزوده قراداد یا 175 دلار است. اگر سهام کمتر از این معامله شود، سود قرارداد اختیار خرید بیشتر از هزینه آن نبوده است.
اگر سهام با قیمت 190 دلار به ازای هر سهم معامله شود، صاحب قرارداد اختیار خرید سهام اپل را با قیمت 170 دلار می خرد و این اوراق را به قیمت بازاری 190 دلار می فروشد. بدین ترتیب سود 190 دلار منهای قیمت سربهسری 175 دلار یا 15 دلار به ازای هر سهم میشود.
نمونهای از نقطه سر به سری قرارداد اختیار فروش
فرض کنید یک سرمایه گذار برای قرارداد اختیار فروش سهام متا (فیسبوک سابق) با قیمت 180 دلار 4 دلار ارزش افزوده پرداخت می کند. این قرارداد به خریدار قرارداد اختیار فورش اجازه می دهد تا 100 سهم از سهام متا را به قیمت 180 دلار به ازای هر سهم تا تاریخ انقضای قرارداد اختیار معامله بفروشد. قیمت سربه سری موقعیت فروش 180 دلار منهای 4 دلار ارزش افزوده یا 176 دلار میشود. اگر سهام بالاتر از آن قیمت معامله شود، سود قرارداد اختیار فروش بیش از هزینه آن نبوده است.
به عنوان مثال، اگر سهام با قیمت بازاری 170 دلار معامله شود، این معامله گر 6 دلار سود خواهد داشت (نقطه سربهسری 176 دلار منهای قیمت فعلی بازار 170 دلار).
نقاط سربهسری کسب و کار
فرمول محاسبهی نقطه سربه سری کسب و کارها رقم دلاری خاصی را برای درآمد کسبوکارها ارائه می دهد که کسبوکارها باید برای سربهسر شدن هزینهها و درآمد خود به آن دست پیدا کنند. این رقم دلاری را می توان با محاسبه حاشیه فروش (قیمت فروش هر واحد منهای هزینه های متغیر) به تعداد واحد تبدیل کرد. با تقسیم هزینههای ثابت بر حاشیه فروش، تعداد واحدهای مورد نیاز برای سربهسر شدن هزینهها و درآمدها را نشان میدهد.
اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه نقطه سربهسری کسب و کارها را می توان در صورت های مالی آنها پیدا کرد. اولین اطلاعات مورد نیاز هزینه های ثابت و درصد حاشیه ناخالص هستند.
فرض کنید شرکتی 1 میلیون دلار هزینه ثابت و حاشیه سود ناخالص 37 درصدی داشته باشد. نقطه سر به سر آن شرکت 2.7 میلیون دلار (0.37/ 1 میلیون دلار) است. در این مثال از نقطه سر به سر، شرکت مربوطه باید برای پوشش هزینه های ثابت و متغیر خود 2.7 میلیون دلار درآمد ایجاد کند. اگر شرکت فروش بیشتری داشته باشد سود خواهد کرد. اگر فروش کمتری داشته باشد ضرر میکند.
همچنین می توان محاسبه کرد که برای پوشش هزینه های ثابت چند واحد باید فروخته شود که به سربهسری هزینهها و درآمدهای شرکت منجر شود. برای انجام این کار، حاشیه فروش را محاسبه میکنند، که قیمت فروش محصول منهای هزینه های متغیر است.
فرض کنید قیمت فروش محصول این شرکت 50 دلار و هزینه های متغیر آن 10 دلار است. حاشیه فروش 40 دلار (50 تا 10 دلار) خواهد بود. برای تعیین تعداد واحدهایی که شرکت باید بفروشد، هزینه های ثابت را بر حاشیه فروش تقسیم میکنیم: 1 میلیون دلار تقسیم بر 40 دلار = 25000 واحد. اگر شرکت بیش از این تعداد محصول بفروشد سود کرده است. اگر کمتر بفروشد ضرر میکند.
نقطه سر به سری چیست؟
نقطه سربه سری در چندین حوزه تجاری و مالی مختلف استفاده می شود. در اصطلاح حسابداری، به سطح تولیدی اطلاق می شود که در آن درآمد حاصل از کل تولید برابر با هزینه های کل تولید میشود. در سرمایه گذاری، نقطه سر به سری نقطه ای است که در آن هزینه اصلی با قیمت بازاری برابری می کند. در همین حال، نقطه سر به سری در معاملات اختیار معامله زمانی اتفاق می افتد که قیمت بازار دارایی پایه به سطحی برسد که در آن خریدار متحمل ضرر نشود.
چگونه نقطه سر به سری را میتوان محاسبه کرد؟
به طور کلی، برای محاسبه نقطه سر به سری در تجارت، هزینه های ثابت بر حاشیه سود ناخالص تقسیم می شود. این تقسیم رقم دلاری خاصی را به دست میدهد که شرکت باید به آن سربهسر شدن هزینهها و درآمدها به آن دست پیدا کند. وقتی صحبت از سهام می شود، اگر معامله گری سهامی را با قیمت 200 دلار خریداری کند و 9 ماه بعد پس از کاهش قیمت سهام از 250 دلار قیمت آن مجددا به 200 دلار برسد، به نقطه سر به سری رسیده است.
چگونه نقطه سربه سری را در معاملات اختیار معامله میتوان محاسبه کرد؟
مثال زیر را در نظر بگیرید که در آن یک سرمایه گذار 10 دلار ارزش افزوده برای خرید یک اختیار خرید سهام می پردازد و قیمت اجرای قرارداد نیز 100 دلار است. نقطه سر به سری این قرارداد برابر با 10 دلار ارزش افزوده به اضافه قیمت 100 دلاری سهام یا 110 دلار است. از طرف دیگر، اگر در این مثال به جای قرارداد اختیار خرید قرارداد اختیار فروش خریداری شود نقطه سربه سری به صورت قیمت 100 دلاری سهام منهای ارزش افزوده پرداختی 10 دلاری یا 90 دلار محاسبه می شود.