مدیریت فعال چیست؟ بررسی مزایا و معایب آن
هدف هر مدیر سرمایهگذاری، دستیابی به عملکرد بهتر از معیار تعیینشده و دستیابی همزمان به یک یا چند هدف اضافی مانند مدیریت ریسک، محدود کردن پیامدهای مالیاتی یا رعایت استانداردهای محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) سرمایهگذاری است.
به گزارش اقتصاد آنلاین، مدیران فعال ممکن است با سایرین تفاوت داشته باشند و به همین دلیل است که به برخی از این اهداف دست می یابند.
به عنوان مثال، مدیران فعال ممکن است بر تحلیل، تحقیق و پیشبینی عملکرد سرمایهگذاریها تکیه کنند که ممکن است شامل به کارگیری ابزارهای کمی و همچنین قضاوت و تجربه شخصی خود آنها در هنگام تصمیمگیری درباره خرید و فروش داراییها باشد. رویکرد آنها ممکن است کاملاً الگوریتمی، کاملاً اختیاری یا جایی در این بین باشد.
در مقابل، مدیریت غیرفعال که گاهی اوقات به عنوان شاخصگذاری نیز شناخته می شود تابع قوانین ساده ای است و سعی می کند با تکرار عملکرد یک شاخص یا معیار دیگر، روند آن شاخص را دنبال کند. کسانی که از مدیریت منفعل دفاع می کنند معتقدند که بهترین نتایج با خرید دارایی های خاصی حاصل می شود که منعکس کننده عملکرد یک یا چند شاخص خاص بازار هستند. استدلال آنها بر این پایه استوار است که مدیریت منفعل، کاستی های ناشی از تعصبات انسانی را برطرف می کند و منجر به عملکرد بهتری می شود. با این حال، مطالعاتی که در زمینه مقایسه مدیریت فعال و غیرفعال انجام شدهاند، تنها منجر به زنده نگه داشتن این بحث در مورد مزیتهای هر یک از دو رویکرد شدهاند.
نکات کلیدی
مدیریت فعال شامل تصمیم گیری در مورد خرید و فروش دارایی های موجود در یک سبد میشود.
مدیریت غیرفعال نوعی استراتژی است که هدف آن تکرار بازده یک شاخص است.
مدیریت فعال به دنبال دستیابی به بازدهی بالاتر از عملکرد کل بازارها، مدیریت ریسک، افزایش درآمد یا دستیابی به سایر اهداف سرمایه گذار مانند اجرای رویکرد سرمایه گذاری پایدار است.
آشنایی با مدیریت فعال
سرمایهگذارانی که به مدیریت فعال اعتقاد دارند، از انواع قویتر فرضیه بازار کارآمد (EMH) پشتیبانی نمیکنند چرا که در این فرضیهها چنین استدلال میشود که شکست دادن بازار در بلندمدت غیرممکن است زیرا تمام اطلاعات عمومی قبلاً در قیمت سهام گنجانده شده است.
افرادی که به این شکلهای نظریه بازار کارآمد معتقد هستند اصرار دارند افرادی که به دنبال گزینش سهام هستند و روزهای خود را صرف خرید و فروش سهام برای بهرهمندی از نوسانات مکرر آنها می کنند، در بلندمدت احتمالاً عملکردی بدتر از سرمایه گذارانی خواهند داشت که اجزای شاخص های اصلی را که برای دنبال کردن عملکرد بازارهای گسترده تر در طول زمان استفاده میشوند، خریداری کردهاند. اما این دیدگاه اهداف سرمایه گذاری را به یک بعد محدود میسازد. مدیران فعال معتقدند که اگر سرمایهگذار به چیزی بیش از دنبال کردن یا پیشی گرفتن جزئی از شاخص بازار توجه داشته باشد، استفاده از رویکرد مدیریت فعال ممکن است برای وی مناسبتر باشد.
مدیران فعال، موفقیت خود را با اندازهگیری میزان پیشی گرفتن (یاعقب ماندن) عملکرد سبد سرمایهگذاری خود از عمکلرد یک شاخص، صنعت یا بخش مدیریت نشده بازار ارزیابی میکنند.
به عنوان مثال، صندوق رشد فیدلیتی بلو چیپ از شاخص رشد راسل 1000 به عنوان معیار خود استفاده می کند. طی پنج سال منتهی به 30 ژوئن 2020، صندوق فیدلیتی 17.35 درصد بازدهی داشته است در حالی که شاخص رشد راسل 1000 در همین مدت 15.89 درصد افزایش یافت. بنابراین، صندوق فیدلیتی در آن دوره پنج ساله 1.46 درصد نسبت به شاخص معیار خود بهتر عمل کرده است. مدیران فعال همچنین ریسک سبد سرمایهگذاری را به همراه موفقیت خود در دستیابی به سایر اهداف سبد سرمایهگذاری ارزیابی خواهند کرد. این مسئله برای سرمایه گذارانی که در سال های بازنشستگی خود قرار دارند تمایز مهم به حساب میآید، چرا که بسیاری از آنها ممکن است مجبور به مدیریت ریسک سبد سرمایهگذاری خود در افق های زمانی کوتاه تری باشند.
استراتژی های مدیریت فعال
مدیران فعال معتقدند که میتوان با استفاده از هر یک از استراتژیهایی که هدفشان شناسایی سهامهایی است که با قیمتی پایینتر از ارزش اصلی خود معامله میشوند، از بازار سهام سود برد. استراتژی های آنها ممکن است شامل بررسی ترکیبی از شاخصهای بنیادین، کمی و فنی برای شناسایی سهام باشد. آنها همچنین ممکن است از استراتژی های تخصیص دارایی همسو با اهداف صندوق خود استفاده کنند.
بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری و حامیان صندوقها بر این باورند که میتوان به عملکردی بهتر از بازار دست یافت و مدیران حرفهای سبدهای سرمایهگذاری را برای مدیریت صندوقهای سرمایهگذاری مشترک خود به کار میگیرند. آنها ممکن است این روش را راهی برای تطبیق خود با شرایط همیشه در حال تغییر بازار و نوآوری های بی سابقه در بازارها ببینند.
معایب مدیریت فعال
صندوقهایی که دارای مدیریت فعال هستند معمولا کارمزد بیشتری دریافت میکنند و نسبت به صندوقهایی که به صورت غیرفعال مدیریت می شوند، کارایی مالیاتی کمتری دارند. سرمایهگذار برای تلاشهای مستمر مشاوران سرمایهگذاری که در حوزه سرمایهگذاری فعال تخصص دارند و ظرفیت کسب بازده بالاتر نسبت به کل بازارها هزینهای را بایستی پرداخت کند.
مهم
هیچ اتفاق نظری در مورد اینکه کدام استراتژی نتایج بهتری دارد وجود ندارد: مدیریت فعال یا غیرفعال.
سرمایهگذاری که مدیریت فعال را انتخاب میکند باید به بازده واقعی پس از دستمزد مدیر نگاهی دقیقتر بیندازد.
مزایای مدیریت فعال
سرمایه گذاران صندوقهایی که به طور فعال مدیریت میشوند، تخصص، تجربه و قضاوت مدیر صندوق را به کار میگیرند. یک مدیر فعال که یک صندوق صنعت خودرو را اداره میکند، ممکن است تجربه گستردهای در این زمینه داشته باشد و در گروه منتخبی از سهمهای مرتبط با خودرو سرمایهگذاری کند که به اعتقاد وی ارزشگذاری کمتر از انداره دارند.
مدیران صندوق های فعال انعطاف پذیری بیشتری دارند. در این صندوقها آزادی عمل بیشتری در فرآیند انتخاب سهام نسبت به صندوق شاخصگذاری شده وجود دارد، چرا که در صندوقهای شاخصگذاری شده باید ترکیب و وزن داراییها تا حد امکان با ترکیب و وزن ابزارهای سرمایه گذاری موجود در شاخص مطابقت داشته باشد.
صندوقهایی که به طور فعال مدیریت می شوند، مزایایی برای مدیریت مالیات فراهم میکنند. انعطاف پذیری در خرید و فروش به مدیران اجازه می دهد تا ضرر ناشی از سهمهای بازنده را با سود سهمهای برنده جبران کنند.
مدیریت ریسک
مدیران صندوقهای فعال میتوانند ریسکها را به طور هوشمندانهتری مدیریت کنند. ممکن است برای نگهداری تعداد معینی از سهمهای بانک های بریتانیایی به یک صندوق قابل معامله در مبادلات بانکی جهانی (ETF) نیاز باشد. ارزش این صندوق احتمالاً پس از رای شوکانگیز به برگزیت در سال 2016 به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. در همین حال، یک صندوق بانکی جهانی که به طور فعال مدیریت می شود ممکن است به دلیل افزایش سطوح ریسک در بریتانیا، میزان تاثیرپذیری خود از بانک های بریتانیایی را کاهش دهد.
مدیران فعال همچنین می توانند با استفاده از استراتژی های پوشش ریسک مختلف مانند فروش استقراضی و استفاده از مشتقات، ریسک را کاهش دهند.
عملکرد مدیران فعال
در مورد عملکرد مدیران فعال اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. موفقیت یا شکست آنها تا حد زیادی به این مسئله بستگی دارد که کدام یک از آمارهای متناقض نقل شده است.
در طی 10 سال منتهی به سال 2021، مدیران فعالی که در سهام شرکتهای در حال رشد کوچک داخلی سرمایه گذاری کرده اند، به احتمال زیاد به عملکردی بهتر از این شاخص دست یافتند. یک مطالعه نشان داد که 88 درصد از مدیران فعال در این دسته قبل از کسر کارمزدها از عملکردی بهتر از شاخص معیار خود داشتند.