زلزلههای وایبری!
مدتی پیش دوباره بسیاری از خبرهای رسمی و مهم به حاشیه رفت تا مثل همیشه جامعه ایرانی، به استقبال یک شایعه پرآب وتاب و البته تکراری برود. شایعه وقوع زلزله در پایتخت که تنها درعرض چند ساعت تمام شبکههای اجتماعی را در نوردید، آنقدر موج خبری ایجاد کرد که مدیران و کارشناسان ارشد این حوزه را به واکنش وا داشت.
هرچند این اولین بار نبود و به طور قطع آخرین شایعهپراکنی وایبری نخواهد بود اما آنچه که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد برد رسانهای چنین شبکههایی است که به نوعی به رقابت با خبرگزاریهای رسمی میپردازند و برخی افراد هم به این قبیل اخبار استناد میکنند، موضوعی که میتواند بر آسیبزایی شبکه وایبر بیفزاید! وایبر یا نرمافزار تولید شایعه! شایعه زلزله تهران اولین موضوع بحث برانگیز درباره وایبر نیست و پیش از این نیز بارها درباره کیفیت محصولات غذایی یا شیوع بیماریهای خطرناک در منطقه و موارد بیاساس دیگری نیز شاهد انتشار اخبار کذب یا همان شایعه در وایبر بودهایم. آنچنانکه این نرم افزار تلفن همراه در حال حاضر و با توجه به کاربرد فراوانی که در میان جوانان دارد به یکی از تولیدکنندگان عمده شایعه در جامعه تبدیل شده است. یکی از آخرین نمونههای این شایعهپراکنی پیشبینی زلزله در پایتخت بود که البته واکنشها هم درباره آن از قبل معلوم بود. مدیران و کارشناسان وقوع و همچنین پیشبینی زلزله را تکدیب کردند. از کارشناسان انکار، از وایبر اصرار! این در حالی است که بهرام عکاشه، پدر علم زلزلهشناسی چند روز پس از شروع شایعه درباره زلزله تهران، همه اینگونه پیشبینیها را تکذیب کرد. اما هیچ کدام از این تکذیبها در رفتار شایعهکنندگان تاثیری نگذاشت. حتی تصویری از یک ابلاغیه محرمانه در فضای مجازی و اپلیکیشنهای تلفن همراه منتشر شد که محتوای این ابلاغیه محرمانه نوعی هشدار از سوی سازمان مدیریت بحران ایران به تمام دستگاهها در یک بازه زمانی مشخص چند روزه بود! جدی شدن شایعه با سندسازی موج شایعه به شکل عجیب و غریبی پس از گذر از زمان چند روزهای که دراین نامه برای زلزله پیشبینی شده بود فروکش کرد اما این پرسش به وجود آمد که چرا در جامعه برخی تا آنجا پیش میروند که برای جدی کردن یک شایعه پوچ و بیاساس به ساخت سند و مدرک دست میزنند. باید توجه داشت که ماجرای مدرکسازی و نامهسازی و همچنین انتشار آن در فضای مجازی تنها به موضوع شایعه درباره زلزله محدود نمیشود، بلکه در موضوعهای دیگری هم مسبوق به سابقه است. نمونه دیگر آن هم نامهای منتسب به یکی از سازمانها بود که درباره فیلتر کردن وایبر، در فضای مجازی منتشر شد، نامهای که با یک نگاه ساده به آن میشد دروغ بودن و جعلی بودنش را تشخیص داد اما بسیاری از افراد همان لحظههای اول این نامه به اصطلاح محرمانه را باور کردند. بیشک تنها ابزاری که اینگونه شایعات و نامههای جعلی را در فضای مجازی و تلفنهای همراه پخش میکند، شبکههایی مانند وایبر و واتسآپ است. شبکههایی که روز به روز استقبال از آنها در جامعه بیشتر اما در آن سوی ماجرا متاسفانه فرهنگ استفاده کمتر میشود، در حقیقت کاربران این روزها اسیر شبکههای مجازی تلفن همراه هستند. سرگرمی با شایعهپراکنی! به نظر میرسد که القای جوهای اینچنینی به جامعه و انتشار خبرهای دروغ و بیپایه به صورت قابل باور، برای بسیاری از افراد به یک سرگرمی تبدیل شده است. این قشر از جامعه هرگاه با چیزی مخالف باشد یا قصد تخریب موضوعی را داشته باشد خیلی سریع موجهای اینچنینی به راه میاندازد. شاید بتوان گفت در بخشی از جامعه ایران، فقر تربیتی وجود دارد. فقر تربیتی باعث شده اشخاص بدون توجه به پیامدها دست به شایعه سازیهای گسترده و تخریب روانی بزنند یا اینکه این افراد به دلایل گوناگون علاقهای به استفاده مفید از وقت خود ندارند و به همین دلیل زمان زیادی از وقت خود را در دراین راه از دست میدهند اما به هرصورت نکته اول یعنی ایجاد موج روانی مخرب در جامعه و نبود مسؤولیتپذیری دراین باره بسیار مهمتر از هر موضوع دیگری است. در واقع این بخش جامعه نه درک درستی از شرایط دارد و نه درمقابل وضعیت جامعه خود احساس مسؤولیت میکند و تنها به دنبال ایجاد هیجان است، هیجانی که برای کشور هزینههای بسیاری میتواند داشته باشد. به نظر میرسد اینگونه موضوعهای آموزشی و انتقال آن به فرزندان و نسل جوان باید در اولویتهای آموزشی محیطهای دانشگاهی و خانوادهها قرار گیرد، چرا که جامعه به تحصیلکردهها نیاز دارد که در کنار تحصیلات، به رعایت امنیت روانی جامعه خود اهمیت بدهند. اگر قرار باشد تحصیلکردگان جامعه، خود پیشگام بر هم زدن امنیت روانی باشند از دیگر اعضای جامعه چه انتظاری وجود دارد! جایگزینی وایبر با خبرگزاریهای رسمی نکته قابل توجه درباره انتشار اخبار و بویژه شایعات در شبکههای اجتماعی مانند وایبر این است که برخی افراد به طرز غیرقابل باوری به این شبکههای اجتماعی استناد میکنند. بسیاری از افراد در پاسخ به این پرسش که منبع شما برای کسب این خبر چیست به سرعت گوشی تلفن همراه خود را از جیب خارج کرده و به جستوجو در صفحات آن میپردازند تا از لابهلای صفحههای وایبر خبر وقوع زلزله یا شایعههای مشابه را به عنوان سند نشان دهند. این در حالی است که اصرار و اعتماد برخی افراد به خبرها و شایعههای منتشر شده در شبکه وایبر تا حدی پیشرفت داشته که خبرهای خبرگزاریهای رسمی را نفی کرده و با تعصبی کورکورانه به شایعات وایبری دامن میزنند. استقبال این افراد از شایعههای وایبر در برخی موارد تا جایی پیش میرود که جای خبرگزاریهای رسمی با شبکههای اجتماعی عوض شده و به وایبر به عنوان منبع رسمی انتقال پیام استناد میشود! وای از وایبر! به هر حال آنچه این روزها در جامعه و بویژه جوانان استفاده چشمگیری را تجربه کرده بهکارگیری وایبر است، نرم افزاری که هرچند قابلیتهای مثبتی را هم میتوان برای آن در نظر گرفت اما به نظر میرسد استفادههای ناصحیح از آن برای رد و بدل کردن پیامهای نامطلوب، اخبار کذب و شایعه این نرمافزار را به بلای جان جامعه ما تبدیل کرده است. تاجایی که به باور بسیاری از کارشناسان بیشترین استفاده از وایبر در جامعه به موارد پوچ و غیرکاربردی و همچنین غیراخلاقی است. بر این اساس لازم است برای جلوگیری از پیشروی آسیبهای این میهمان ناخوانده تصمیمگیری شود تا ضمن در نظر گرفتن نیازهای جوانان راهی برای مسدود کردن آسیبرسانی این نرمافزار در نظر گرفته شود.