x
۱۲ / آذر / ۱۴۰۱ ۱۲:۱۱
نمایش نفوذ بیشتر چین در خاورمیانه؛

ابر قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری LNG چین با قطر

ابر قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری LNG چین با قطر

قطر گام بزرگی در نزدیکی به چین برداشته و به نظر می رسد به این کار ادامه خواهد داد. آخرین قرارداد بیش از ۶۰ میلیارد دلاری قرارداد تامین LNG بین قطر و چین، روابط بین دو کشور را به یک مرحله بالاتر رسانده است. چین با تثبیت جایگاه بیشتر در شرق میدان شمالی قطر، قدرت بینظیری بر بزرگترین مخزن گاز جهان به دست خواهد آورد.

کد خبر: ۶۸۵۴۱۳
آرین موتور

اقتصاد آنلاینمهرداد فرامهر؛ در دنیایی که اکنون چندین اقتصاد بزرگ نیاز به مقادیر زیادی گاز با تحویل سریع دارند، قطر به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع (LNG) همان موقعیت  «تولیدکننده نوسان» را در بازار جهانی گاز دارد، که عربستان سعودی به عنوان بزرگترین تولید کننده در بازار نفت آن را حفظ می‌کرد. با توجه به آنچه که برای کشورهای بزرگ صنعتی در غرب و شرق در خطر است، جای تعجب نیست که قطر عموماً در مسیر دیپلماتیک بین رهبران مؤثر این دو حوزه نفوذ کرده  یعنی ایالات متحده و چین، محتاط بوده و تلاش کرده حد وسط را حفظ کند. با این حال، در ماه‌های اخیر، که نیازها برای تأمین انرژی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین تشدید شده است، به نظر می‌رسد که قطر به تدریج به چین نزدیک‌تر شده و به این کار ادامه می‌دهد.

قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری که در آن قرار است شرکت دولتی نفت قطر انرژی سالانه ۴ میلیون تن LNG به شرکت نفت و شیمی چین (سینوپک) به مدت ۲۷ سال صادر کند از سال ۲۰۲۶ صادرات عملیاتی آن آغاز خواهد شد. این قرارداد طولانی‌ترین قرارداد تأمین LNG چین و یکی از بزرگترین قراردادهای آن از نظر حجمی است که چین تاکنون امضا کرده است. به گفته سعد شریدا الکعبی، رئیس و مدیر اجرایی قطر انرژی، این اولین قرارداد تأمینی است که برای پروژه میدان گنبد شمال شرقی اعلام شده است. وی تاکید کرد: ما از این قرارداد با سینوپک بسیار خوشحالیم زیرا در گذشته رابطه طولانی مدتی داشته‌ایم و این رابطه ما را به قله‌های جدیدی می برد، زیرا ما یک قرارداد خرید و فروش داریم که تا دهه ۲۰۵۰ ادامه خواهد داشت.

این قرارداد به دنبال مجموعه ای از معاملات مشابه در ماه‌های اخیر است که به طور جدی - و با درجه ای از آینده نگری که به نظر نمی‌رسد تصادفی و به خاطر بحران انرژی فعلی باشد - چندین هفته قبل از آغاز حمله روسیه به اوکراین انجام شده و ادامه یافته است.

افزایش سرسام آور قیمت گاز که در تمام جهان به وقوع پیوست نه تنها توسط چین، نزدیک‌ترین متحد روسیه، به طور معجزه آسایی پیش بینی شده بود، بلکه پکن از طریق قراردادهای LNG با قطر و سایرین، تلاش کرده بود که خود را در برابر آن مقاوم کند. در مارس ۲۰۲۱ یک قرارداد خرید و فروش ۱۰ ساله بین سینوپک و قطر پترولیوم برای تولید ۲ میلیون تن LNG به صورت سالیانه و صادرات آن به چین امضا شده بود. همچنین در دسامبر ۲۰۲۱ معامله دیگری بین قطر انرژی و شرکت گاز طبیعی گروه انرژی گوانگدونگ برای تأمین یک میلیون تن LNG در سال و صادرات آن از سال ۲۰۲۴ تا ۲۰۳۴ به چین امضا شده بود و در آن قرارداد امکان تمدید قرارداد نیز گنجانده شده بود.

از منظر سیاسی بعید به نظر می‌رسد که قطر به اندازه کافی ساده لوح باشد که در چنین برهه‌ی حساسی از تاریخ جهان، صرفاً از نظر تجاری، چنین معاملاتی را ببیند. امارات که بین عربستان سعودی از یک طرف و ایران از طرف دیگر واقع شده است، قبلا بسیار مراقب بود که از طرفی با ایالات متحده و متحدانش (عربستان) از یک سو و با چین و متحدانش (از جمله ایران) از سوی دیگر جانبدارانه رفتار نکند. با این حال، به نظر می‌رسد رهبری امارات این موضوع را انکار می‌کند که هر چه یک کشور بیشتر با چین درگیر شود، احتمال اینکه به معاملات از نوع «هتل کالیفرنیا» ختم شود، بیشتر می‌شود. نوع معاملاتی که شما می‌توانید هر زمانی که دوست دارید شرایط آن معامله را مجددا بررسی کنید، اما هرگز نمی‌توانید آن قرارداد یا معامله را ترک کنید. معمولا این گونه قراردادها از طریق بودجه های مرتبط با پروژه های چند نسلی، کشورها را وارد یک فاز بلند مدت از توافق می‌کنند مانند پروژه، "یک کمربند، یک جاده" که چین ایجاد کرده است. شاید مانند همه کسانی که در چنین معاملاتی گرفتار شده‌اند، رهبری امارات باور ندارد که چنین اتفاقی برای آنها رخ دهد.

این سبک معامله توسط چین در سرتاسر جهان استفاده شده است تا پکن بتواند بخش‌های استراتژیک زمینی یا دریایی را از طریق سرمایه گذاری‌های تضمین شده و بدهکار ساختن کشورها به خود به خود پیوند بزند. از جمله مهم‌ترین این قراردادها تلاش برای بستن قرارداد ۲۵ ساله و استفاده از فرودگاه‌ها و بنادر بزرگ دریایی ایران و یا بند هامبانتوتا در سریلانکا و یا بندر دوراله در جیبوتی یا دیگر کشورهای مهم در مسیر پروژه یک جاده یک کمربند را می‌توان مثال زد. لازم به ذکر است که این آخرین قرارداد LNG بین قطر و چین نیز توسط مقامات ارشد قطری و چینی به عنوان یک مؤلفه کلیدی برای «مشارکت یکپارچه در میدان گنبد شمال شرقی» معرفی شده است. خود سینوپک نشان داده است که می‌تواند در مذاکرات برای سهمی در این زمینه عظیم مشارکت کند. چندین منبع خبری محلی نیز اعلام کرده‌اند که شرکت های بزرگ ملی نفت چین در حال مذاکره پیشرفته با قطر برای سرمایه گذاری در میدان شمال شرقی این کشور هستند.

اگر کسی با «منابع نفت و گاز خاورمیانه» مانند چین بازی می‌کرد، احتمالا کارت‌هایش برای نقش بازی کردن به سرعت تمام می‌شد. اما استراتژی چین به اندازه یک بازی شانسی و تصادفی نیست، زیرا بر ایجاد دارایی‌های استراتژیک در امتداد مسیرهای قدیمی زمینی و دریایی «جاده ابریشم» متمرکز است که اساس طرح «یک کمربند، یک جاده» (OBOR) امروزی آن را دنبال می‌کند. اتفاقا دلیل تغییر در برخی رسانه‌ها از استفاده از اصطلاح «یک کمربند، یک جاده» به استفاده از «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) این است که چین آن را به این شکل ترجیح می‌دهد. تبلیغ کنندگان چینی فوق‌العاده سخاوتمندانه بودن این پروژه را برجسته می‌کنند، زیرا پکن «یک کمربند، یک جاده» را بیش از حد امپریالیستی و استعماری می‌داند. با این وجود، پروژه چین برای «یک کمربند» و «یک جاده» ساده است و آن وصل کردن پکن به عنوان یک مرکز ثقل برای اقتصاد جهان به تمام نقاط از طریق یک کمربند دریایی و جاده‌ای زمینی که شامل ریل و جاده‌های ترانزیت می‌شود.

با تثبیت جایگاه بیشتر در میدان شمال شرقی قطر، چین با توجه به کنترل موجود بر میدان پارس جنوبی ایران، قدرت بی‌نظیری بر بزرگترین مخزن گازی در سراسر جهان به دست خواهد آورد، زیرا این دو میدان دو نیمه یک مخزن بزرگ گازی هستند. کل میدان گازی ۹۷۰۰ کیلومتر مربع است که تخمین زده می شود ۱۸۰۰ تریلیون فوت مکعب (۵۱ تریلیون متر مکعب) گاز طبیعی غیر مرتبط و حداقل ۵۰ میلیارد بشکه میعانات گازی طبیعی دارد. بخش ۶۰۰۰ کیلومتر مربعی قطر - "میدان شمالی" - سنگ بنای جایگاه صادرکننده LNG در جهان است. بخش ۳۷۰۰ کیلومتر مربعی ایران - پارس جنوبی - در حال حاضر حدود ۴۰ درصد از کل ذخایر گاز ایران - که بیشتر در مناطق جنوبی فارس، بوشهر و هرمزگان واقع شده است - و حدود ۷۵ درصد از تولید گاز ایران را به خود اختصاص داده است.

مبادا سوء تفاهم در مورد قصد واقعی چین از همه این مانورها ایجاد شود؛ ژانویه امسال وزرای خارجه عربستان سعودی، کویت، عمان و بحرین و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس برای یک سفر پنج روزه برای پیشبرد مذاکرات بر سر توافقنامه تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج فارس (FTA)، وارد پکن شدند. بر اساس گزارش‌های خبری، در این نشست‌ها، موضوعات اصلی گفتگو، امضای توافقنامه تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج فارس و «همکاری استراتژیک عمیق‌تر در منطقه‌ای که تسلط ایالات متحده نشانه‌هایی از عقب‌نشینی را نشان می‌دهد» بود. سپس در ماه اکتبر، نشست سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) برگزار شد که در آن چین به دنبال تقویت بیشتر نفوذ خود در میان بازیگر برجسته جهان در بخش نفت و گاز بود.

این‌ها نه تنها شامل اعضای مستحکم سازمان همکاری شانگهای روسیه، قزاقستان و هند (که ریاست سازمان را برای سال آینده به عهده گرفت) بلکه عضو کامل جدید، ایران نیز بود که وضعیت جدیدش در این گروه در پایان سال جاری اعلام شد. علاوه بر این، و برای برنامه‌های بلندمدت چین برای سازمان همکاری شانگهای که در کنار پروژه چند نسلی OBOR استقرار قدرت در آن اجرا می‌شود، یادداشت‌های تفاهمی امضا شد که به عربستان سعودی، قطر و مصر وضعیت شرکای گفتگوی سازمان همکاری شانگهای را اعطا می‌کنند. همچنین توافقی در مورد پذیرش بحرین، امارات متحده عربی و کویت به عنوان شرکای آتی گفتگوهای سازمان همکاری شانگهای حاصل شد.

قبل از تحولات اخیر بین قطر و چین، اروپا امیدوار بود که بتواند از دوحه برای کمک به مقابله با کمبودهای احتمالی عرضه گاز در پی تحریم‌های انرژی روسیه کمک بگیرد. هیئت های بلندپایه از آلمان و فرانسه در چندین مذاکره موازی برای انجام معاملاتی شرکت کرده بودند که تامین گاز را در طول زمستان آینده و پس از آن تضمین کند. با این حال، در اواسط ماه اکتبر، الکعبی، در پی معاملاتی که در آن زمان با چین امضا شده بود، و ظاهراً با نگاهی به معاملاتی که با پکن پیش روی خود می دید، به صراحت اعلام کرد که قطر گازی را که قبلا تحت قرارداد با خریداران آسیایی فروخته است را به اروپا در زمستان امسال ارسال نخواهد کرد و با این مسئله تلاش کرد روابط خود با چین را گسترده تر کند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x