ریسک کردن؛ شجاعت یا حماقت؟ / کلیدهای طلایی برای ریسک عاقلانه
برای این که بیشتر با ریسک پذیری و افراد ریسک پذیر آشنا شوید، این مطلب را بخوانید.
به گزارش اقتصاد آنلاین؛ ریسک پذیری یا به انگلیسی «risk taking»، عبارتی که این روزها، شاید به دلیل تغییر سبک زندگیمان، زیاد آن را میشنویم. ممکن است برایتان سوال پیش بیاید که فرد ریسک پذیر با فرد محتاط چه تفاوتهایی دارد؟ اجازه دهید با چند مثال این دو ویژگی شخصیتی را تفکیک کنیم.
فرض کنید دو شخص الف و ب در یک شرکت همکار هستند. شخص الف همواره به دنبال کسب مهارتهای جدید است. وی عاشق تفریحات هیجانی است و از کوچکترین فرصتها استفاده میکند تا عدهای را همراه خود به بانجی جامپینگ، آفرود و سایر تفریحات با هیجان بالا ببرد. همچنین این فرد ترجیح میدهد بخشی از درامد خود را روی ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کند. چیزی که شاید بدون داشتن دانش کافی، منجر به از بین رفتن ارزش سرمایهاش خواهد شد.
در مقابل، شخص ب فردی ملاحظهکار است که ترجیح میدهد در حیطه فعالیت خودش دانش کافی داشته باشد، ولی لزوما علاقهای به کسب مهارتهای جدید ندارد. تفریح این فرد تماشای سریال و فیلمهای روز دنیاست، از سرمایهگذاری در حوزههای مختلف فراری بوده و همواره به دنبال طی کردن زندگی در آرامش است.
در این زمینه بخوانید؛
قانون بالن چیست؟ / ۲ گام اساسی اما فوری برای رسیدن به آرامش و موفقیت
از مهربان بودن می ترسم! / چجوری می تونم مهربان باشم؟
چی میشه وارد رابطه های اشتباه می شویم؟
به نظر شما، کدام یک از این شخصیتها، ریسک پذیری را بهتر درک کرده است؟ آیا شخصیت الف و ب به یک میزان از زندگی خود لذت میبرند؟ باید گفت، درست است که شخص الف یک شخصیت ریسک پذیر و شخص ب یک شخصیت محتاط دارد، هر دوی این افراد از زندگی خود به اندازه کافی راضی هستند.
وقتی از ریسک پذیری حرف میزنیم، منظور این نیست که ریسک میتواند با هیجانی که به زندگی میآورد، تجارب را دلچسبتر کند. بلکه، افراد ریسک پذیر، با حضور ریسک در زندگی و افراد محتاط با عدم حضور ریسک در زندگی، خرسندتر خواهند بود.
بهتر است ویژگیهای آنها را بدانید. افراد ریسک پذیر عموما:
عاشق هیجان بالا هستند.
به شغلهایی با چاشنی هیجان و خطر بیشتر گرایش دارند.
ماجراجو و به دنبال کسب تجربههای جدید هستند.
شاید همیشه این هیجان خطرناک نباشد اما برای آنها لذتبخش است.
در سنین کم، بیشتر نسبت به هیجان علاقه نشان میدهند.
روحیه کارآفرینی در آنها زیاد است.
همچنین گفته میشود خطر کردن در میان مردان رایجتر از زنان است. از سویی طبق تحقیقات، افرادی که ریسک پذیر هستند، عقاید مذهبی کمتری نسبت به مردم عادی دارند. البته علت این موضوع هنوز مشخص نیست!
ریسک پذیری در زندگی
شاید این مسیر ناشناخته سرشار از خطر باشد و تمام این خطرها دائما تلاش کنند تا شما را به شکست سوق دهند. اما این میزان تلاش شماست که خطر را خنثی یا تشدید میکند.
هر چیزی که تا اینجا برای ریسک پذیری ذکر شد، نقطه مقابل زندگی افراد محتاط است.
ریسک پذیری در زندگی چیزی جز افزایش اعتماد به نفس نیست! زمانی که مطمئن باشید رهبری زندگی خود را به دست دارید و با اعتماد به نفس کامل در مسیر انتخابهای خود قدم بر میدارید، خطر کردن را در زندگی خود پیادهسازی کردید. اما افزایش اعتماد به نفس هم با اجرای راهکارهای عمقی و ریشهای و البته مداوم ممکن است که پیشنهاد میکنیم آنها را در مقاله اعتماد به نفس از مجله بوکاپو مطالعه کنید.
سوال اینجاست که چرا ریسک پذیری در زندگی ضروری است؟ علت این است که زندگی دائما با ابهام و عدم قطعیت در موقعیتهای مختلف ما را غافلگیر میکند. اگر قرار باشد مدام از ریسک کردن بهراسید و تنها تصمیماتی را بگیرید که از درستی آنها اطمینان صد درصدی دارید؟
آیا ارزشش را دارد به دلیل خطر نکردن در زندگی، دست از اهداف خود بکشید؟ پس ریسک پذیری در زندگی به خودی خود چیز بدی نیست بلکه بسیار هم قدم مثبتی به حساب میآید. فقط باید مطمئن باشید این خطر کردن، در راستای رسیدن به اهداف بوده و ترکشهای آن کمترین خسارت را به سایر جوانب زندگیتان وارد میکند. در این صورت یک روحیه ریسک پذیری قابل اطمینان را در خودتان تقویت کردهاید.
کتاب تو کله خر هستی برای اینکه از تردیدها و ترسهایتان بگذرید و به فردی جسور تبدیل شوید، راهکارهای موثر و کاربردی برایتان دارد.
ریسک پذیری در روانشناسی
اگر تا به حال کتابهای موفقیت را خوانده باشید، حتما به این جمله بر خوردهاید که برای رسیدن به اهداف و ایستادن در قله موفقیت باید ریسک پذیر باشید. اما ریسک پذیری یک ویژگی فردی است که بر سر آن بحثهای بسیاری وجود دارد. زمانی که صحبت از ویژگی فردی میشود یعنی همه افراد جامعه آن را دارا نیستند، این ویژگی هم ارثی و هم اکتسابی است.
مطابق تحقیقات انجام شده در طی انجام ریسکهای زندگی و پذیرفتن خطرها، هورمونهای دوپامین و ادرنالین در مغز ترشح میشود. این دو هورمون مسئول احساس هیجان و خوشحالی هستند. لازم به ذکر است که هورمون دوپامین همان مادهایی است که میتواند موجب اعتیاد افراد بشود.
به همین دلیل است که کسانی که عادت به انجام ریسک هستند تمایل دارند ریسکهای بیشتر و بزرگتری را انجام دهند تا دوباره همان حس خوب و هیجان را تجربه کنند و در این نقطه است که خطر کردن به یک رفتار خطرناک تبدیل میشود.
اما ریسک پذیری هنری است که در حد متعادل آن، برای موفقیت در کار یا کشف جنبههای جدید از شخصیت خود لازم است. توسعه کسب و کارها یا رو به رو شدن با ترسها بدون پذیرفتن ریسک امکان پذیر نیست.
همه افراد از لحاظ روانی یک منطقه امن در زندگی خود دارند. منطقه امن مانند یک حصار است که فرد در آن احساس امنیت میکند، از لحاظ روحی در آرامش است و اضطرابی نداشته و تمایل به ترک آن ندارد. اما در منطقه امن چیز بیشتری از داشتههای قبلی عاید افراد نمیشود. ریسک پذیری به این معناست که فرد از مرزهای منطقه امن خود فراتر برود و اتفاقات جدید را تجربه کند.
خطر کردن رفتاری است که اگر دارای محدودیت و حد و مرز نباشد، پیامدهای خوبی به دنبال نخواهد داشت. اصول ریسک پذیری شامل مشخص کردن مرزهای خطر، انعطاف پذیری در نتایج و تحمل شکست در ریسکها، شناخت خصوصیات اخلاقی خود، شناخت ریسکهای بی فایده و ارزش ریسکها است.
مطالعات نشان داده است ریسک پذیری در دو نوع شخصیت بیشتر از سایرین است : افرادی که بسیار مضطرباند و افرادی که علاقهمند به تجربههای جدید هستند. به نظر میرسد افراد مضطرب بسیار محتاط عمل کنند تا منطقه امن خود بمانند. اما برعکس، این افراد برای جلوگیری از تجربه اضطراب بیشتر، اغلب ریسکها را میپذیرند. همچنین افرادی که تمایل به تجربه کارهای جدید دارند، اغلب به دنبال هیجان اتفاقات تازه هستند به همین دلیل ریسک پذیری بالایی دارند.
در صورتیکه به مطالعه بیشتر درباره ویژگیهای شخصیتهای ریسکپذیر و محتاط علاقه دارید، مقاله انواع شخصیت در روانشناسی را به شما پیشنهاد میکنیم.
ریسک پذیری سازمانی
زمانی که پای اهداف سازمان در میان باشد، باز هم ریسک پذیری یک سر قضیه خواهد بود. اما مهمترین مساله در این نوع خطر کردن این است که آیا آستانهای برای آن مشخص شده است یا خیر؟ توجه داشته باشید که اگر سازمانها در جهت ریسک پذیری بیپروا تصمیم بگیرند، گاهی موجب به هم ریختگی در کل سازمان خواهد شد.
در مجموع ریسک در سازمانهای مختلف، حداقل در یکی و حداکثر در همه موارد زیر، جایگاه و کاربرد ویژهای خواهد داشت:
تخصیص منابع (مادی، معنوی، زمانی و…)
تعیین استراتژیها
تصمیمات مدیریتی (که در ادامه با تعریف ریسک پذیری در مدیریت بیشتر به آن میپردازیم)
ریسک در بخش تخصیص منابع، یعنی زمانی که تصمیم میگیریم بر روی یک پروژه سرمایه گذاری بیشتری انجام دهیم، با وجود این که احتمال شکست آن بالا است، اما در صورت پیروزی سود بسیار خوبی به همراه خواهد آورد.
برعکس این قضیه هم صادق است. یعنی گاهی به دلیل کمبود منابع، یک سازمان تصمیم میگیرد با بودجه کمتری و در زمان کوتاهتری یک پروژه را به پایان برساند. حتی اگر بداند این منابع اختصاص یافته، هدف را به درستی به ارمغان نمیآورد.
همچنین زمانی که یک استراتژی نوظهور را برای اولین بار در سازمان دخیل میکنیم، شاید به علت ناشناخته بودن، کنار آمدن با آن کمی دشوار باشد. همین امر به خودی خود یک ریسک به حساب میآید.
این ریسکها تا زمانی که کل سازمان را به خطر نیاندازد، کاملا معقول خواهد بود. منظور از به خطر افتادن کل سازمان، زمانی است که بدون محاسبه آستانه ریسک، تصمیمگیری شود. به بیان دیگر، یک حد مشخص از ریسک باید مشخص شود تا در صورت شکست کل سازمان قربانی نگردد.
به منظور تعیین این آستانه، مدیریت هر بخش مسئول خواهد بود. در نتیجه دانستن مدیریت ریسک یا ریسک پذیری در مدیریت حائز اهمیت است.
ریسک پذیری در مدیریت
مدیران در هر بخشی از سازمان موظفند به طور دقیق میزان ریسک هر عمل را محاسبه کرده و نتایج آن را تا حد ممکن پیشبینی کنند. حد وحدود ریسک پذیری در مدیریت را در این بخش مورد بررسی قرار میدهیم.
ریسک پذیری در مدیریت – محاسبه آستانه ریسک
برای محاسبه آستانه ریسک، باید به دقت عوامل زیر را در نظر داشته باشید:
چه ریسکهایی قابل پذیرش هستند؟
چه میزان از منابع به خطر میافتند؟
آیا این ریسک مخاطره جانی هم دارد؟
آیا فقط یک هدف شامل این ریسک است یا ممکن است اهداف دیگر درگیر شوند؟
آیا ارزشهای اخلاقی سازمان به خطر میافتد؟
سازمان چقدر توانایی در برابر پذیرش عواقب این خطر دارد؟
آیا حداقل ۵۰ درصد از منابع از دست رفته، در مدت زمان مشخص قابل جبران است؟
حوزه دقیق ریسک به چه بخشی از سازمان مربوط میشود؟
در مواقعی پیش میآید که شما به عنوان مدیر یک بخش از یک سازمان، مجبور به گرفتن تصمیمات سخت میشوید. تصمیماتی که گاهی آینده کل سازمان را دگرگون میکند. در این مرحله باید گفت اصلا نترسید، جوانب را بسنجید و با اطمینان تصمیم بگیرید.
یک مدیر موفق، حداقل چند بار در تصمیمات خود ریسک پذیری را دخالت داده است. پس میتوان گفت ریسک پذیری جزئی جدا نشدنی از مدیریت است. اگر دقت کرده باشید، افراد موفق و ریسک پذیر عموما در سمتهای شغلی مدیریت یا کارآفرینی قرار دارند.
اگر علاقهمندید علاوه بر این ویژگیها، با سایر مهارتها و توانمندیهای لازم برای یک مدیر مقتدر آشنا شوید، مقاله ده مهارت ضروری مدیریت را در مجله بوکاپو مطالعه کنید.
آیا فرد ریسک پذیری در تصمیم گیری ها باشیم؟
پاسخ به این سوال کمی چالشبرانگیز است. بیایید از این جنبه به این موضوع نگاه کنیم که افراد ریسک پذیر در زندگی عموما موفقترند. حال با در نظر گرفتن این مساله، آیا تمایل دارید فرد ریسک پذیری در تصمیم گیری ها باشید؟ در این که افراد ریسک پذیر انعطاف پذیری بالایی در تصمیم گیری دارند نیز شکی نیست. چون این افراد همیشه یک پلن دوم برای کارهای خود دارند.
ریسک پذیری در تصمیم گیری ها
همین امر شاید شما را نیز تشویق کرده باشد تا کمی چاشنی ریسک به تصمیمات خود اضافه کنید.
میدانید چرا؟ افراد ریسک پذیر هر شکست را برابر با یک تجربه عالی میدانند. این یعنی شکستی وجود ندارد، پس اگر تصمیم اشتباهی بگیرند که ریسک بالایی دارد، مطمئن هستند یا به موفقیت ختم شده یا یک تجربه ناب برایشان به همراه خواهد داشت. پس از هر شکست، هر بار که با اقتدار برخاستن را تجربه میکنند، از قبل قویترهستند. تقویت مهارت دوباره برخاستن پس از هر شکست نیز در کنار ریسک پذیری مسئله مهمی است. پیشنهاد میکنیم قبل از اقدام به ریسک، برای هرچیزی خودتان را آماده کنید تا با عواقب احتمالی غافلگیر نشوید.
از این رو، با توجه به تمامی مطالبی که در این مقاله ذکر شد، پیشنهاد میکنیم گاهی ریسک را در تصمیمات خود دخیل کنید. شاید دفعه بعدی که دچار تردید شدید، ریسک پذیری کمکتان کرد و نهایتا یا تجربه کسب کردید، یا پیروزی! این رمز موفقیت افراد ریسک پذیر است.