آگاه۲
وی ایکس
لاماری ایما/ آرین موتور
x
قیمت آهن
فونیکس
فردا موتور
۳۰ / مرداد / ۱۴۰۱ ۱۵:۲۲

ماجرای عجیب شهادت پدر مجری معروف در عاشورا + عکس

ماجرای عجیب شهادت پدر مجری معروف در عاشورا + عکس

رضا رشیدپور ماجرای احساسی شهادت پدرش را تعریف کرد.

کد خبر: ۶۶۲۱۵۲
آرین موتور

اقتصاد آنلاین - سولماز محمدی؛ پدر رضا رشیدپور، مجری معروف مهندس برق بود. او زمانی که برای جمع آوری تجهیزات لشکر عاشورا به دزفول اعزام شده بود، حین انجام وظیفه قطع نخاع شد و در سال ۷۶ به درجه رفیع شهادت نائل شد.

او درباره قطع نخاع شدن پدرش نوشته است: اولین بار که صندلی چرخدارش را هل دادم اشک روی گونه ام غلتید. بچه بودم. تحمل نداشتم که قامت رعنای پدر را روی ویلچر ببینم. دید که غصه ام گرفته. لبخند زد. گفت: خیالی نیست پسر. چهل سال ایستادم.

ماجرای احساسی شهادت پدر رضا رشیدپور

 رضا رشیدپور درباره خاطره شهادت پدرش نوشته است: ظهر تاسوعای سال هفتاد و شش بود. دسته‌ی عزاداری در حیاط خانه‌مان می‌چرخید. پیرمرد نوحه‌می‌خواند. ام من یجیب المضطر اذا دعاه‌و یکشف السوء. ... گریه‌های بی امان ... دستهای ملتمس در هوا می‌چرخیدند و بر سینه‌های سوخته‌فرود می‌آمدند .... پدرم گوشه‌ای روی صندلی چرخ دار نشسته‌بود و آرام تر از همیشه، تند تند، اشک می‌ریخت. نزدیک تر شدم. دست هایش را گرفتم. چقدر می‌لرزید و چقدر محکم بود. مردم از حیاط خانه‌مان رفتند. یک فنجان چای نذری بدرقه‌شان شد. اما پدرم هنوز ام من یجیب می‌خواند. به‌خیالم که‌بلند قامت ایستاده‌بود ، نشسته‌روی صندلی روان تقدیر ... صدایش کردم . بابا .... می‌خواهی کمکت کنم که‌بیایی داخل؟ چیزی نمانده‌که‌باران بیاید ... گفت همینجا کنار باغچه‌راحت ترم. و من تماشا می‌کردم. باغچه‌را. اطلسی های منتظر باران را. و طوفان چشم های پدرم را.

باران آمد. شهر را شست. تاسوعا را به‌تشنگی عاشورا پیوند زد و پدرم را برد ... نمی دانم. شاید هم کنار همان باغچه‌جامانده‌باشد.

امروز هر باغچه‌ای که‌می‌بینم، کنارش، دنبال یک صندلی چرخدار می‌گردم و چند دسته‌اطلسی و یک بابای خسته‌و کمی باران. عاشورا سالگرد پدرم هست. خداوند همه‌ی رفتگانتان را با مولای سبزپوش محشور گرداند . تسلیت عرض می‌کنم. التماس دعا

ماجرای عجیب شهادت پدر مجری معروف در روز عاشورا + عکس

ارسال نظرات
صندوق طلای کیان «گوهر»
x