سیاست های صدساله ای که بر سرمان آوار می شوند
نمیدانم کی و کجا بوده که تصمیم گرفتیم با اقتباس بدقواره از جنگلنشینان اروپایی دور شهرهای بعضا کویریمان خط بکشیم و برایش حریم مشخص بکنیم اما میدانم، همین کپیکاری ناشیانه سبب شد تا جای توسعه افقی، شهرهای ایران قد بکشند و قد بکشند و روزی آوار بشوند بر سرمان تا نفرین مدینه فاضلههای ایرانی با الگوهای هزار ساله دامن گیرمان شود و رویای رسیدن به متروپلهای اروپایی و آمریکایی بر دلمان بماند.
بازهم نمیدانم کی و کجا بود، تصمیم گرفتیم که چون دریایی از انرژی داریم، منابع متعلق به خود و آیندگان را مفت از کف بدهیم و خرج زیست آسوده فرزندانمان را بسوزانیم و بر روی آن ادعا هم داشته باشیم اما خوب میدانم از این دست «نمیدانمها» در جامعه و اقتصاد ایرانی بعضا بسیار فراتر از انگشتان دست و پا مردمان یک شهر است و مجال نیست با پاراگرافهای شروع شده با عبارت «نمیدانم» سخن را دراز کنم.
ما یاد گرفتیم مادامی که نتیجه یک تصمیم بر سرمان آوار نشود، اقدامی نکنیم. ما یاد گرفتیم، حتی اگر نتیجه این تصمیم بر سرمان آوار هم شد به جای بررسی ریشهای و تغییر دست فرمان تصمیمات فوری و با یک صفت «ی» دار دیگر بگیریم.
به جای پرسش اساسی پیرامون تخریب رویای تعداد زیادی از مردم همزمان با تخریب نتیجه زنجیرهای از سیاستگذاری غلط، دنبال رابطه شهرداری و مالک بگردیم تا با رسیدن به یک تعارض منافع ساده، خوشخیالانه از فتح مسئله بگوییم اما از خود نمیپرسیم، اساسا چرا ساختمانهای 10 طبقه برایمان جذاب شد.
چرا باید یک مکعب مستطیل دراز و بدقواره برای اشخاص ردهبالای سیاسیمان حکم توسعهیافتگی داشته باشد.
چرا یک شرکت دولتی باید یک میلیون و 601 هزار و 803 هکتار زمین در صورت مالی محرمانه خود دپو کند و همزمان بر این باور که در ایران زمین برای ساخت مسکن وجود ندارد، دامن بزند و هزاران چرایی که پاسخ به آنها میتواند به سوی بهبود شرایط یاریمان کند.
به قول آبادانیها «عبدالباقی و الباقی» و چقدر این ضربالمثل که یک هفته هم از عمر شکلگیری آن میگذرد، جذاب است.
فهرست بلند بالای «الباقیها» اگر سریع و فوری بررسی شود، شاید دامنه زمانی 100 ساله را نیز رد کند و پای قاجارها هم به مهلکه باز شود اما اگر پای پایان دادن به سیاستهای غلط اندر غلط در میان نباشد، عبدالباقی و الباقی را از قبر درآوریم و بار دیگر در میدانهای هر شهر دار هم بزنیم باز آش همین آش است و کاسه همین کاسه...
*کارشناس اقتصادی