مواردی که تا قبل ۳۰ سالگی باید بلد باشیم
"30 سالگی"؛ خیلی ها آن را بحران می بینند و با ورود به دهه چهارم زندگی خود احساس خوبی ندارند اما برخی نیز با نگاه به 30 سال گذشته از عمرشان حس رضایتمندی آنها را فرا می گیرد.
به گزارش اقتصاد آنلاین ، احتمالا نوع نگرش ما به 30 سالگی به کارهایی مربوط می شود که توانسته ایم تا رسیدن به میانه زندگی آن را انجام دهیم. کارهایی که به تعویق انداخته نشده و درست همان زمان که باید به انجام رسیده اند. هر چند که می گویند "سن" فقط یک عدد است اما نمی توان از سلامت روحی و جسمی در گذر عمر و کم شدن صبر و حوصلمان غافل شد. حال آنکه در دیدگاه هر شخص کارهایی که باید تا 30 سالگی به انجام می رسانده متفاوت است.
جیمز هالیس،نویسنده مشهور در کتابی با عنوان 21 کار مهم بعد از 30 سالگی، از کارهایی یاد می کند که آدمیزاد باید در میانه زندگی انجام دهد و خواندن آن دور از لطف نیست.
او در این کتاب می گوید "اولین کاری که باید بعد از 30 سالگی انجام دهیم این است که بدانیم انتخاب با ماست"!
در مقدمه این کتاب آمده است:
زندگی ما دو بار آغاز می شود: روزی که متولد می شویم و روزی که این حقیقت وجودی بنیادین را می پذیریم که زندگی مان با تمام عوامل محدودکننده، انتخابی است که بهعهده خودمان است و لحظه ای که این دعوت را میپذیریم و مسئولیت پذیر می شویم، قدرت انتخاب را بهدست میگیریم. اگر فکر کنیم کـه اتـمهـا در تسلسلـی تصـادفـی در کنـار هـم قـرار گرفتـهانـد، شاید جهان به نظرمان بیمعنا برسد. شاید همه چیز تحت هدایت وجودی متعالی است که قدرت هایش مطلقاند و فرآیند اندیشیدن به آن در بهترین حالت اختیاری و مسلماً پر رمزوراز است.
جدا از همه این شایدها، ما حیوانی هستیم که به دلیل جدایی از معنا در رنجیم. سیستم ما رشته ای پیچیده از تعاملات را تولید می کند ـ پاسخ های احساسی، رؤیاها که در طیفی از آشفته تا متعالی قرار دارند، نشانه ها، الگوها، تلنگرها، بینش ها، تشخیص ها، که مانند جزر و مد دریا پسروی میکنند و دوباره میجوشند و پیش میآیند.
جایی در میان همه این پیچیدگی، خیالِ احتمالِ انتخاب وجود دارد. استدلال برای اینکه آیا ما واقعاً آزاد هستیم یا نه، به اندازه عمر بشر قدمت دارد. اما طبق استدلال ژانپل سارتر؛ ما باید بهگونه ای عمل کنیم گویی که آزاد هستیم، وظیفه «هولناک» انتخاب را بپذیریم و مسئولیت پذیر باشیم. چه آزاد باشیم چه نباشیم، مجبوریم بهگونه ای رفتار کنیم گویی که آزادیم و البته تمام نظام ها، فلسفه ها، اخلاقیات و اظهارات قضایی مبتنی بر مسئولیت پذیری هستند.
چه کارهایی پیش از 30 سالگی انجام دهیم؟
1- قبل از ۳۰ سالگی به دانشگاه بروید
تا قبل از ۳۰ سالگی بهترین فرصت برای تحصیل و رفتن به دانشگاه وجود دارد. در این دوران با حضور در دانشگاه و خواندن رشتهای مناسب که به آن علاقه دارید، تا حد زیادی به ساختن سالهای بعدی زندگیتان کمک خواهید کرد. در دانشگاه ضمن یادگیری دانش و مهارت، دوستان خوبی پیدا میکنید. شبکه ارتباطی شما با دیگران در زندگی گستردهتر خواهد شد و آینده شغلی خود را نیز مشخص خواهید کرد. در طول تحصیل از کارآموزی هم غافل نشوید. با کارآموزی کردن در شرکتها و سازمانهای مختلف میتوانید چشمانداز مناسب و دقیقتری نسبت به آینده خود داشته باشید.
2- در برنامههای خیریه شرکت کنید
شرکت در برنامههای خیریه و انجام امور انساندوستانه در سنین جوانی، بنیانهای روحی و معنوی شما را گستردهتر میکند و باعث میشود تا زندگی را معنادارتر ببینید. به همین خاطر سعی کنید تا جایی که برایتان مقدور است در کارهای خیر شرکت داشته باشید و با پخش و دریافت انرژی مثبت، باانگیزهتر در مراحل گوناگون زندگی خود رو به جلو بروید.
3- علایق خود را دنیال کنید
تا قبل از ۳۰ سالگی زمان شما بیشتر از سایر مقاطع سنیتان است. پس از زمانی که در دست دارید نهایت بهره را ببرید. مدام نگویید که من به فلان چیز علاقه دارم. فقط به کلام قناعت نکنید. برای رسیدن به علایق خود تلاش کنید، کارهایی که دوست دارید را تجربه کنید و نگذارید که حسرتی به دلتان بماند. مثلا اگر طرفدار یک گروه موسیقی هستید حتما در کنسرتهایشان شرکت کنید، اگر دوست دارید شبی را در طبیعت بگذرانید سریعا برنامهای برای آن ترتیب بدهید و… . باور کنید نیمی از خواستههای ما با برنامهریزی و پیگیری قابل دسترسی هستند پس با بهانههای واهی مختلف، امکان خوشگذراندن را از خود نگیرید.
4- کتاب بخوانید و کتاب بخوانید
کتاب بهترین دوست ما است. این جمله کاملا واقعیت دارد. کدام دوستی به غیر از کتاب، این همه تجربه مختلف و متنوع در اختیار ما قرار میدهد؟ کدام دوستی به جز کتاب ما را به سفر به نقاط مختلف دنیا میبرد و از حس و حال آدمهای رنگارنگ برایمان میگوید؟ کتاب خواندن یعنی به سادگی به کشف جهان رفتن. کتاب خواندن یعنی درک تجربهها و زندگیهایی که امکان لمس آنها را از نزدیک نداریم. پس تا جوانتر هستید و زمان بیشتری دارید، کتاب بخوانید.
5- منظم بودن و برنامهریزی را یاد بگیرید
خیلی از افراد تا قبل از ۳۰ سالگی بسیار بیهدف و بدون برنامه زندگی میکنند. در این سن و سال نمیدانند و حس نمیکنند که چقدر امکان رشد و پیشرفت برایشان وجود دارد و فکر میکنند تا ابد جوان باقی خواهند ماند. برای دوری از شکستها در آینده، باید منظم باشید و برنامهریزی کنید. کسانی که از جوانی و سنین کم، شروع به برنامهریزی و داشتن نظم در امور میکنند تا حد زیادی در آینده مثلا در روابط خانوادگی و کاری خود موفق میشوند.
6- عادات بد را تا قبل از ۳۰ سالگی ترک کنید
انسان در جوانی از انعطافپذیری بیشتری برخوردار است. وقتی جوان هستید راحتتر میتوانید، عادتهای بد خود را کنار بگذارید و رفتارهای خوب و مثبت در خود به وجود بیاورید. مثلا اگر خدای نکرده، سیگار میکشید حتما تا قبل از ۳۰ سالگی، آن را ترک کنید. اگر اضافه وزن دارید یا اهل ورزش نیستید، در خود عادتهای جدید ایجاد کنید. شروع به ورزش کنید و تغذیهای سالم داشته باشید. ایجاد عادات خوب کلید اصلی تغییر و تحول مثبت در زندگی است.
7- تجربههای مجلل و لوکس داشته باشید
همه دوست دارند که کالاهای گران و شیک خریداری کنند، به رستورانها خوب بروند و تفریحاتی مجلل داشته باشند. اما متأسفانه برای عده بسیار قلیلی از افراد جامعه چنین تجربههایی مقدور است. پس تا جوان هستید خود را به یک تجربه خاص و مجلل دعوت کنید. اجازه بدهید، شور جوانی با این میل عمومی ترکیب بشود. مثلا به رستورانی مجلل و لوکس بروید یا لباسی را که خیلی به نظرتان شیک و گران است، تهیه کنید.
8- در جمع حضور داشته باشید
تا قبل از ۳۰ سالگی شبکه ارتباطی خود را گسترش بدهید. مثلا دوستان خوبی برای خود پیدا کنید و با افراد مختلفی در ارتباط باشید. معاشرت زیاد باعث میشود، رفتارها و منش شما در زندگی بسیار پختهتر بشود. فرصت حضور در جمع را برای خود فراهم کنید و سعی کنید با اظهار نظر در جمع یا بعضا سخنرانی کردن در محافلی مثل دانشگاه و… به میزان اعتماد به نفس خود بیافزایید. خجالت را کنار بگذارید و شخصیتی اجتماعی داشته باشید. این کار تا قبل از ۳۰ سالگی بسیار مهم است. هر چقدر اعتماد به نفستان بیشتر باشد در آینده شغلی، خانوادگی و… نیز موفقتر خواهید بود.
9- تنهایی سفر کنید
دل به دریا بزنید و به تنهایی سفر کنید. نترسید و خود را محدود نکنید. با استفاده از تجربه افرادی که قبلا سفر کردهاند و حجم فوقالعاده زیاد از اطلاعاتی که درباره سفر کردن به تنهایی در سطح اینترنت وجود دارد، مقصدی تعیین و به آنجا بروید. در طول سفر با افت و خیزهای مختلفی رو به رو خواهید شد که شما را قویتر میسازند. سفر کردن به تنهایی نوعی قدرت درونی به شما میبخشد و متوجه میشوید که هم میتوانید به تنهایی از زندگی خود لذت ببرید و هم فردی مستقل و قوی هستید.
10- زبانی خارجی یاد بگیرید
حتما شنیدهاید که میگویند، یادگیری زبانی خارجی به معنای آشنا شدن با جهانی کاملا تازه است. این عقیده به شدت درست و منطقی است. وقتی زبانی تازه میآموزید، علاوه بر اینکه بر شمار مهارتهای خود میافزایید و قدرت حافظه خود را بهبود میبخشید، میتوانید با فرهنگ، عقاید و رسوم ملل دیگر نیز آشنایی پیدا کنید. در واقع، یادگیری زبانی خارجی به معنای کشف دنیایی تازه است.
11- تنها زندگی کنید
تنها زندگی کردن، تجارب بسیار خوبی در اختیار شما قرار خواهد داد. وقتی مستقل میشوید باید مسئولیتهای امور خانه و همه کارهای آن را به تنهایی بر عهده بگیرید. این تجربه به شما کمک میکند تا قوی بشوید، اعتماد به نفس پیدا کنید و خود را بهتر بشناسید. برای برخی از جوانان تا قبل از ۳۰ سالگی و حتی بعد از آن چنین امکانی وجود ندارد و بنا به محدودیتهای مختلف نمیتوانند مستقل زندگی کنند. در این صورت به دنیال راههایی دیگر برای تجربه استقلال باشید. مثلا کار نیمهوقت بگیرید، سفر کنید و… . در هر حال مستقل بودن را در هر اندازهای که برایتان مقدور است، پیگیری نمایید.
12- خود را گم و گور کنید
شاید این گزینه کمی عجیب به نظر برسد. اما منظور از گم و گور کردن خود تا قبل از ۳۰ سالگی این است که سفر یا گشت و گذاری بیهدف در یک شهر را تجربه کنید. خود را به دامان وقایع پیش رو بسپارید و از حسابگری زیاد و برنامهریزی دقیق بپرهیزد. البته این تجربه تنها یک یا نهایتا ۲ بار توصیه میشود. طی آن میتوانید احساس هیجان را در خود بیدار کرده و از آنچه سر راهتان قرار میگیرد، لذت ببرید. وقتی در سنین قبل از ۳۰ سالگی هستید کسی شما را به خاطر چنین تجربهای مذمت نمیکند و همه آن را به هوای شر و شور جوانی خواهند گذاشت.
تا میتوانید از لحظات سنین قبل از ۳۰ سالگی بهره ببرید، تجربه کنید، به سفر بروید، غذاهای تازه را امتحان کنید، به کشورهای دیگر بروید، آدمهای جدیدی را ملاقات کنید و همه تلاشتان این باشد که بدون حسرت و دلواپسی به دنیای کمی جدیتر بعد از ۳۰ سالگی وارد بشوید.
پایان بندی
انجام دادن هیچ یک از این کارها یک قانون محسوب نمی شود و قرار نیست تصور کنیم با انجام ندادن هر یک از آنها دچار عقب ماندگی شده ایم. تنها باید اندکی خود و حوصلمان را جمع و جور کنیم و پس از 30 سالگی و در میانه راه همانگونه رفتار کنیم که یک انسان بالغ رفتار می کند و تصمیم می گیرد.
*پرسش از شما: کدام یک از این کارها را پیش از 30 سالگی انجام دادید؟