سعید جلیلی به دنبال چیست؟
سعید جلیلی این روزها حسابی خبرساز شده است. از توییتهای بسیار پرحاشیه در مخالفت با روند مذاکرات که در فضای مجازی دست به دست میشود، تا نامهای ۲۰۰ صفحهای در مخالفت با برجام که مورد تکذیب این عضو مجمع تشخیص مصلحت قرار گرفت. اما اگر سعید جلیلی مخالف مذاکره در دولت پیشین بود، امروز چرا در دولت مورد تایید خود او، مخالفتهایش تمام نمیشود؟
اقتصادآنلاین - موسی حسنوند؛ سعید جلیلی در نشستی که اخیرا در جماران داشت، درباره نامه پرحاشیهای که این روزها در صدر اخبار قرار گرفته گفته: «من همیشه مکاتباتی داشتم و وظیفه خود می دانم نظراتم را بیان کنم. دولت قبل در پایان دوره خود گزارشی درباره ی برجام داد من آن را بررسی کردم و مواردی که با واقعیت مطابقت نداشت بیان کردم. این نامه مربوط به ۶ ماه پیش و در نقد گزارش دولت قبلی در زمینه دستاوردهای برجام بود.البته این مسائل ارزش پرداختن ندارد.» نامهای که ظاهرا جلیلی در آن گفته بود غنی سازی را به 99 درصد رسانده و پس از آن با آمریکا مذاکره کنیم. نکته ای که بسیاری از ناظران، سعید جلیلی را به نادیده گرفتن مخالفت چین و روسیه، رفتن پرونده ایران به شورای امنیت و برقراری تحریمهای فلج کننده متهم کردند.
البته نشست اخیر با عنوان "پشت خیمه دشمن" که با حضور تعداد از طرفداران جلیلی در حسینه جماران برگزار شد، حواشی دیگری هم داشت. صحبتهایی که نشان میداد در برای جلیلی همچنان بر پاشنه سالهای 86-92 میچرخد و نگاه حق و باطل همچنان در دیدگاه مذاکراتی او دست بالا را دارد، هر چند دولت عوض شده و خود او به نفع رئیس جمهور فعلی کنار رفته باشد. اما اینها دلیل نمیشود که جلیلی با اصل مذاکره و قاعده بده-بستان موافقت داشته باشد.
اما شاید مهمترین بخش صحبتهای جلیلی که بسیار مورد توجه قرار گرفت این بخش بود که بعدا به شکل توییت هم در صفحه این عضو مجمع قرار گرفت: «اینکه آمریکا که امروز در موضع شکست است بخواهد برای ما شرط بگذارد، همان قدر مضحک است که آلمان نازی در پایان جنگ جهانی دوم که شکست خورده بود، برای رقبایش شرط میگذاشت و میگفت باید بیایید گفتوگو کنید!» مهم از این بابت که این توییت به خوبی میتواند نگاه جلیلی به وضعیت پیش رو را مشخص کند. البته این نگرش پیش فرضی هم داشت. جلیلی در همان جلسه گفته بود: «این اعتراف یک روزنامه نگار یا تحلیلگر یا یک نویسنده نیست، مقامات رسمی آمریکا می گویند ما در برابر ایران شکست فاحش خوردیم.» برآیندی که از مقدمات اشتباه نتایج اشتباه حاصل میکند.
جلیلی به غلط صحبتهای سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در شکست کمپین "فشار حداکثری" را به "شکست آمریکا" تعبیر میکند. در حالی که از هیچ بخش حرفهای ند پرایس، شکست مطلق آمریکا (به معنایی که جلیلی از آن برداشت میکند) در برابر ایران بیرون نمیآید. پرایس در جریان نشست خبری مورد نظر جلیلی گفت: «دولت ترامپ ما را در برابر مجموعهای از گزینههای وحشتناک قرار داد. کمپین فشار حداکثری یک شکست فاحش بود. هر چیزی که ترامپ وعده داده بود، در نهایت خلاف آن به واقعیت تبدیل شد.» جملاتی که اتفاقا کاملا مشخص، صریح و روشن بیان شده و جای تفسیر زیادی در خود باقی نمیگذارد.
اما جلیلی از این جمله برای استدلال بعدی خود بهره میگیرد. جایی که آمریکای 2022 را با آلمان نازی در سال 1945 یکسان کرده و مذاکره با یک شکست خورده را کار غلطی میانگارد! البته استدلال جلیلی درست است. چون کسی با یک شکست خورده در حد آلمان نازی مذاکره نمیکند. اما آیا این استدلال نزد افکار عمومی و نخبگان هم همینقدر دقیق است؟
در واقع روشهای حصول استدلال که چرا آمریکا با آلمان بعد از جنگ جهانی یکی دانسته شده، مشخص نیست و طبعا آمریکای امروز در نگاه همه ناظران (حتی مخالفین آمریکا و کسانی که بر افول این کشور باور دارند) شبیه به آلمان پساهیتلر نیست.
البته آمریکا در حصول نتیجه از کمپین فشار حداکثری (براندازی نظام به وسیله شورش یا فروپاشی داخلی) شکست خورده، اما در سه سال اخیر این کشور توانسته فشار بی اندازهای را بر اقتصاد کشور ما تحمیل کند. تا جایی که در تامین بسیاری از کالاهای اساسی (حتی دارو و واکسن) دولت ها دچار مشکلات عدیدهای بودند. همچنین آمریکا با جلوگیری از ورود سرمایهگذار به کشور (خصوصا در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی) اجازه نداد در بسیاری از صنایع پیشرفتی حاصل شود که اثرات آن را امروز در از دست دادن بازاری همچون عراق و جایگزینی قطر در صنعت گاز مشاهده میکنیم.
به نظر میرسد سعید جلیلی و همراهانش (که امروز به مدد در دست گرفتن دولت بسیار کم تعداد شدهاند) ایدهای را دنبال میکنند که در سطوح مختلف تحلیل، هیچکدام از واقعیت های روی زمین را در نظر نمیگیرد و صرفا سعی میکند ایده خود را (با پرداخت هر هزینهای) جلو ببرد. ایدهای که احتمالا در دهههای گذشته شاهد شکست خوردن آن در مقاطع مختلف بودهایم. شاید بهتر باشد به حرفهای محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا امیدوار باشیم که اخیرا گفته بود: «سعید جلیلی را نه چهره مهمی میدانم و نه اعتقادی به تاثیرگذاری او دارم. از همین رو نیز، نامه نوشتن او به هر کس، اساسا مسئله مهمی نبوده و حرفهای او در تصمیمات کشور اثری ندارد.»