۲۰ روز بی خبری از مرزنشینان کوه های دل سنگی
کوهستان های پربرف ۳ کولبر روستای باوان را پس نمی دهد. ۲۰ روز از گمشدن شان می گذرد اما هیچکس از سرنوشت شان خبری ندارد. ۲۳ دیماه بود که جنس ها را روی کول شان گذاشتند و میان برف و مه به سمت مرزهای ترکیه حرکت کردند. قرار بود کوله هایشان را به شهر بیاورند اما ناپدید شدند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند، آخرین تماسشان همان 20 روز پیش بود که خبر دادند راه را گم کردهاند. حالا 20 روزی است که نشان و اثری از آنها وجود ندارد. کوههای برفی آنها را پس ندادهاند. روستاییان فقط به «معجزه» زنده بودن سه کولبر مفقود در مرز ایران و ترکیه دل بستهاند با همان آخرین تماس.
دل به کوه زدهاند با پای پیاده با بیلوکلنگ ولی اثری از آنها نیافتند. امدادگران هم در این راه روستاییان را تنها نگذاشتند و پایکار بودند. عمق 6 متری برف را در منطقه مرزی جنوبغربی شهرستان ارومیه گشتند جایی که با روستای باوان 25 کیلومتر فاصله دارد اما هیچ نبود.
بارزان میهنی18 ساله به همراه دو دایی خود اسعد سیدانیفرد و بهلول سیدانیفرد 3 کولبری هستند که از همان 23 دیماه برفگیر شدند و میان کوههای دلسنگی ناپدید. همانهایی که کوه را بالا کشیدند تا میان برفوکولاک نانآور خانوادهشان باشند، اما هنوز بازنگشتهاند. خانوادههایشان به معجزه، ایمان دارند. میگویند شاید در غاری پناه گرفته باشند و در میان این کوههای برفی هنوز نفس میکشند. عملیاتهای جستوجو آغاز شد اما دیری نپایید که برفوکولاک مانع شد. باید وضعیت جوی بهبود پیدا کند تا ماموریت نجات، جان دوبارهای گیرد.
بارزان میهنی، اسعد سیدانیفرد و بهلول سیدانیفرد؛ سه کولبر ساکن روستای «باوان سیلوانا» روز چهارشنبه به سمت روستاهای مرزی ترکیه و از معبر غیرقانونی حرکت کردند و پنجشنبه گذشته23 دیماه بود که خبر رسید آنان برفگیر شدند و راه برگشت را گم کردند. مردم روستا هم ننشستند با بیلوکلنگ راهی کوههای برفی شدند تا شاید همروستاییشان را از مرگ نجات دهند.
هیچ ردی نیست
ماموستا فاخر میهنی، روحانی روستای باوان سیلواست. مردی که قوموخویش دوری هم با 3 کولبر گمشده روستا دارد. از همان لحظه ناپدیدشدن مردان روستا پیگیر بازگرداندن آنان بود. «ردیابیها هنوز به سرانجام نرسیده است. برفوطوفان اجازه نمیدهد کوه 3 کولبر روستایمان را به خانوادههایشان پس دهد.» این را فاخر میگوید. مردی که همراه روستاییان به مرز رفت تا خطونشانی از گمشدهها بیابد اما هیچ دستگیرش نشد.
« اسعد، بهلول و بارزان هر سه دامداری و کشاورزی میکنند. کار اصلیشان این است، اما در زمستان کاری نیست. نه دامی است و نه زراعتی در این برف. باید جوابگوی زن و بچههایشان باشند. اسعد یک پسر و دو دختر دارد و بهلول هم 3 پسر و یک دختر. بیکاری در این منطقه غوغا میکند. مجبور به کولبری بودند. بارزان هم که 18 سال بیشتر ندارد دوسالی بود که کولبری میکرد به همراه دو دایی خود. اسعد 40 ساله هم همزمان با بارزان راهی مرز شد تا با کولبری نانی برای فرزندانش ببرد، اما بهلول چهار پنج سالی بود که کولبری میکرد. بهلول از اسعد پنجسالی بزرگتر است.»
عملیات گسترده نجات
حدودا 18 دیماه بود که باروبندیلشان را بستند و به روستای گلشم رفتند. روستای گلشم آخرین روستای مرزی میان ایران و ترکیه است. چهار روز گذشت برفوبوران اجازه حرکت نمیداد. پنجشنبه هوا مساعدتر شده بود کولههایشان را بستند و به سمت ایران حرکت کردند. ساعت ۶ صبح پنجشنبه بیستوسوم دیماه ترکیه را ترک کردند اما خیلی زود هوا خراب شد.
«تماس گرفتند و خبر دادند که ما در راه ماندیم. مسیر را گم کردیم. همروستاییانمان که در مرز بودند با شنیدن این خبر به دنبالشان گشتند. مسیر را زیرورو کردند اما اثری از دو دایی و خواهرزاده نبود. تا صبح جمعه منتظرشان ماندیم اما خبری نشد آنها بازنگشتند. از پاسگاه هنگمرزی کمک خواستیم. همزمان امدادگران هلالاحمر با مردان روستایمان که بیش از 500 نفر بودند به کوههای بهمنی زدیم.
ارتفاع برف تا 6 متر هم میرسید. تا کمر در برفوکولاک بودیم. از طلوع صبح میرفتیم تا بعدازظهر. هرروز کارمان همین شده بود، اما برفوکولاک دیگر اجازه نداد. کوهها بهشدت بهمنی بود و هرلحظه امکان داشت ریزش کند. عملیات متوقف شد تا هوا مساعدتر شود. 20 روز از این ماجرا میگذرد اما هوا هنوز بهشدت برفی است. کولاکومه هم اوضاع را وخیمتر کرده است.»
آنها هنوز نفس میکشند
مادر بارزان با صدایی که اندوه، بزرگترین قسمت صدایش است، خیلی کوتاه از حال و روزش میگوید. از روزهای بیخبری که برسرش آوار شده است. نمیتواند کمکخواه پسر و دو برادرش در کوههای دلسنگی باشد. منتظر یک خط خبر خوش است. در انتظار جملهای معجزهوار که پسروبرادرانش را به آغوشش برگرداند. «همهجا را به دنبالشان گشتند اما آرام نگرفتهام. آنها همین نزدیکی هستند. زندهاند و کمک میخواهند. پسروبرادرهایم خیلی قوی هستند. زنده میمانند تا نجاتشان دهند. » میگوید در همین نزدیکی در کنار مرز، اسعد، بهلول و بارزان نفس میکشند اما دست او از همهجا کوتاه است.
از همان تاریخی که این سه کولبر ناپدید شدند جلسات مختلفی برای نجات این مردان روستا برگزار شده است. عملیاتهای جستوجو کلید خورد. نیروهای امدادگر جمعیت هلالاحمر پایگاه سیلوانا برای انجام عملیات جستوجو راهی منطقه شدند. روزها در منطقه کار جستوجو را ادامه دادند، اما افزایش شدت بارشها و کولاکسخت باعث شد تا عملیات جستوجو تا بهبودی وضعیت جوی به تعویق بیفتد. در تمام این روزها برفوکولاک شدت بیشتری گرفت و اجازه جستوجوها را از مردان سرخپوش گرفت.
عملیات دوباره نجات، آخر بهمنماه
فاخر میهنی از ادامه عملیاتها پس از برفوبوران میگوید. او به «شهروند» گفت: «در این چندروز دوباره جلسات دیگری برگزار شد. بهدلیل افزایش برفوبوران و توقف عملیات جستوجو و نجات، ما از دولت خواستیم با مادون قرمز یا سگهای نجات عملیات را پیش ببرد. مردم و امدادگران دیگر توان ندارند با پای پیاده وارد منطقه شوند طوفانوکولاک مرز را بسته است و برف همه منطقه را پوشانده.
باید راههای جایگزین را استفاده کنیم. درخواست دادهایم اما واقعیت این است که تا هوا مساعد نشود هیچ عملیاتی نمیتوان انجام داد. کوهها بهشدت بهمنی هستند و ممکن است با شروع عملیات، فاجعه دیگری رقم بخورد. برف کوهها باید سفت شود. آفتاب بتابد تا بتوان روی برفها راه رفت. فعلا عملیات نجات به پایان بهمنماه موکول شده است.»