ابعاد پنهان تعرفهگذاری برق رمزارزها
استخراج رمزارز، از پنج سال گذشته با رشد قیمت رمزارزها در بازار جهانی، در ایران مورد توجه بسیاری از فعالان بخش خصوصی قرار گرفته و با شتابی فزاینده در حال رشد است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، یکی از مهمترین هزینههای عملیاتی و جاری استخراج رمزارز هزینه برق است که طبق برآوردهای انجامشده در ماه ژوئن ۲۰۱۸، مصرف انرژی تنها برای استخراج بیت کوین تا ۲۴/ ۵ تراوات ساعت در سال بوده است
استخراج رمزارز با توجه به یارانهای بودن برق در ایران، در عین حال که فرصت جذب درآمد ارزی و استفاده از برق برای ایجاد ارزشافزوده را فراهم میکند؛ چالشهایی از جمله سوءاستفاده از برق ارزان و درآمدزایی کلان عدهای از یارانه پرداختی دولت در بخش انرژی را به دنبال دارد. این مساله به چالشی برای سیاستگذاران حوزه انرژی تبدیل شده است.
در این تحقیق که از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری منتشر شده است، با ترکیب دو نظریه مطرح در زمینه سیاستگذاری در پارادایم ساختگرایی اجتماعی مشتمل بر چارچوب ائتلاف مدافع و تحلیل گفتمانی سیاست، رویکردی جدید برای بررسی نحوه تعاملات ذینفعان و بازیگران عرصه سیاست معرفی شد تا برای فهم عمیقتر فرآیند سیاستگذاری در کنار تشریح سازوکارهای علّی شکلگیری سیاست، نگرشها و باورهای بازیگران و تقابل آنها با یکدیگر در نبردی گفتمانی نیز بررسی شود. سوال اصلی این است که چه بازیگرانی، چه ائتلافهایی، چه باورهایی و تحت چه شرایطی در شکلگیری تصمیم نهایی اثرگذار بودند.
نتایج تحقیق نشان داد در شکلگیری سیاست تعرفهگذاری برق استخراج رمزارز سه ائتلاف در رقابت با یکدیگر حضور داشتند.
ائتلاف فرصتنگر با اشاره به ظرفیتهای ماینینگ برای کمک به اقتصاد کشور (اشتغالزایی، دور زدن تحریمها، کاهش نیاز به اسکناس ارز، درآمدزایی توامان بخش خصوصی و دولت) بر کاهش تعرفه حاملهای انرژی و افزایش حمایتهای دولتی از این صنعت تاکید داشت. این گفتمان در ابتدا حامیان بسیاری را گرد هم آورد که در میان آنها نهادهای دولتی مانند وزارت اقتصاد و بانک مرکزی نیز به چشم میخورد، اما در گذر زمان به دلیل بالفعل نشدن پتانسیلهای مذکور حامیان خود را از دست داد و کمکم به حاشیه رانده شد.
در این ائتلاف که اغلب نهادهای دولتی حامی آن هستند بر برخورداری از نگاه توسعه پایدار تاکید بسیار شده و به دنبال جلوگیری از منفعتطلبی برخی افراد به ضرر عامه مردم است. در کنار این دو گفتمان، گفتمان تهدیدنگر نیز که از ابتدای شکلگیری مساله وجود داشت، کمکم پررنگتر شده و حامیان خاصی را با تکیه بر مخاطرات قانونی و جرمگونه این موضوع به خود جذب کرده است.
در نهایت به دلیل انتخابی که به اجرا درآمد، منطبق بر ترجیحات گفتمان مسالهنگر بود. این موضوع گرچه با توجه به ساختارهای قدرت در کشور ما و شیوه سنتی سیاستگذاری از بالا به پایین امری دور از ذهن نیست، اما با نگاهی به چارچوب ائتلاف مدافع میتوان پیشبینی کرد که این سیاست ممکن است در ادامه دچار تغییر و اصلاحاتی شود. به چند دلیل:
۱. یادگیری از سیاست: بازیگران حاضر در ائتلافها نهادها و افرادی لجوج و بیمنطق نیستند و یادگیری در درون و بین ائتلافها امری عادی است و در گفتمانهای مختلف با توجه به ماهیت سیال آن ممکن است با درکی که از اثربخشی اقدامات اولیه خود دارند جرح و تعدیل رخ دهد.
۲. التهابات و شوکهای بیرونی: رخدادهای بیرون از مرز سیستم میتوانند بر منابع و محدودیتهای بازیگران، توجه عامه و تصمیمسازان و ترکیب اعضای ائتلافها اثرگذار باشند و بازیگران ائتلافها با تفسیر به رای خود از این پدیدهها بهرهبرداری کرده و زمینه را برای تغییر در سیاست فراهم کنند. در خردهسیستم تعرفه رمزارز این رویدادها عبارتند از: ۱) فشار فناوری روز دنیا، تشدید تنشها بین چین و آمریکا و شیوع پاندمی کرونا رخدادهایی بودهاند که در چند ماه اخیر منجر به تمایل کلی دولتهای مختلف برای مهاجرت به پولهای دیجیتال و رشد تمایل به سرمایهگذاری در بازار رمزارزها شده است. بهطوری که انتظار میرود تا پایان سال جاری میلادی به نقل از بلومبرگ ارزش بیتکوین به عنوان پرچمدار اصلی بازار رمزارزها دو برابر شود. ۲) روابط آمریکا و ایران با سابقه پرفراز و نشیب چهل ساله، مرحله جدیدی از بحران را تجربه میکند. به علاوه انتشار آمار رسمی سال گذشته به وضوح نشان میدهد افت شدیدی در انتظار اقتصاد ایران است. با توجه به اهمیت صادرات غیرنفتی و کاهش فروش نفت ایران، لزوم بازگشت ارز حاصل از صادرات در وضعیت نابسامان ارزی کشور جهت کنترل نوسانات و تامین کالاها و خدمات مورد نیاز از عمده دغدغههای مجلس یازدهم است. ۳) شیوع پاندمی کرونا به کمرونقی بسیاری از کسبوکارها و به تبع آن کاهش درآمدهای مالیاتی دولت در سال جاری منجر خواهد شد. تمامی این رویدادها میتواند به نفع ائتلاف به حاشیه راندهشده فرصتنگر باشد و با تشویق بخش خصوصی به فعالیت رسمی در حوزه استخراج رمزارز میتوان بخشی از تهدیدهای موجود را به فرصتی برد- برد تبدیل کرد.
۳. التهابات و شوکهای درونی: آسیبپذیری و شکست احتمالی سیاست اتخاذ شده توسط ائتلاف حاکم میتواند توازن قدرت را در میان بازیگران ائتلافها به هم ریزد و باورهای هستهای ائتلاف حاکم را به تردید اندازد. درسآموزی از طرحهای تعرفهگذاری و مروری بر شدت انرژی مصرفی در این حوزه میتواند منجر به جرح و تعدیل سیاست فعلی شود. اجرای این سیاست در عمل به دلیل مقاومت شدید فعالان بخش خصوصی برای پذیرش آن و هزینهبر بودن اقدامات نظارتی برای دولت ضمن سهولت راهاندازی این فعالیت اقتصادی برای بخش خصوصی، منجر به تشدید فعالیتهای زیرزمینی و عدم شناسایی واحدهای فعال میشود که این میتواند اجرای سیاست را به بازی باخت -باخت برای همه ذینفعان تبدیل کند. در نتیجه با توجه به تحلیل میزان اثربخشی اقدامات اولیه ممکن است در سیاست تجدیدنظر شود.
۴. توافق مذاکرهای: اگر ائتلافها از کشمکش مداوم به ستوه آمده و با نبرد مستقیم و غیرمستقیم به جایی نرسند، برای حل بنبست زیانباری که درگیر آن هستند، تن به مذاکره و چانهزنی خواهند داد. در خردهسیستم رمزارز، تلاشهای هیچکدام از ائتلافها برای جلب اعتماد با تکیه بر مباحث علمی و تجربی راه به جایی نبرده است و فشارهای ائتلاف فرصتنگر و دورهگردی آنها با مراجعه به محاکم قضایی، عناصر سیاسی مهم و ... در راستای پررنگ کردن تضادها بیاثر بوده است. بنابراین به نظر میرسد زمان نشستن بر سر یک میز و حل مساله با چانهزنی طرفین فرا رسیده است تا با پویاتر و مشارکتیتر شدن فرآیند سیاستگذاری و با طرح محتوای پیشنویس سیاستها در کارگروههای محلی جامعه هدف و بحث و بررسی آن، سیاستهایی پایدارتر و اثربخشتر شکل گیرد.
به لحاظ نظری، مدل پیشنهادی در این تحقیق برای بررسی نحوه شکلگیری سیاستها از آن جهت ارزشمند است که در کنار بررسی نظاممند نحوه شکلگیری سیاست با الگوی چارچوب ائتلاف مدافع، به ادراکات و نگرشهای پایهای تفکر و اعمال هر ذینفع نیز توجه دارد.
در مجموع، تحقیق حاضر درصدد کاربست روش و نگاهی جدید در تبیین فرآیند سیاستگذاری است تا به درکی بهتر از ابعاد ناپیدا و پنهان سیاستها کمک کند. رویکرد گفتمانی به سیاستگذاری نشان میدهد برخلاف جریان عقلایی، فرآیند سیاستگذاری ماهیتی سیال داشته و مجادلات قدرت و تضادهای سیاسی که هسته هر گفتمان را شکل میدهد، شالوده و زیربنای سیاستگذاری است. در کنار آن چارچوب ائتلاف مدافع به خوبی میتواند عوامل درونی و بیرونی را که بر روند سیاستگذاری اثرگذارند تحلیل کرده و ترک این دو روش میتواند به تعمیق یافتهها درباره فرآیند سیاستگذاری بینجامد.