تلاش برای بازگرداندن زندگی به هامون
بهتازگی طرحی با عنوان معیشت جایگزین در حوزه تالاب بینالمللی هامون وارد فاز فراخوان شده است. بانی این طرح اداره کل حفاظت محیطزیست سیستان و بلوچستان است و مسئولان، طرح را جزو پروژههای زودبازده معیشت جایگزین تالاب بینالمللی هامون معرفی میکنند. این طرح با هماهنگی صندوق توسعه سازمان ملل درخصوص طرحهای زودبازده معیشت جایگزین در هامون درحال انجام است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، وحید پورمردان، مدیرکل حفاظت محیطزیست سیستان و بلوچستان در اینباره میگوید: ارتقای مدیریت یکپارچه منابع طبیعی برای احیای زیستبومهای تالاب و حمایت از توسعه معیشتهای جایگزین جوامع محلی، برای کاهش فشار برداشت و استفاده از منابع تالابی برای احیای تالاب بینالمللی هامون هدف نهایی این طرح است. از اینرو طرحها، ایدهها و تمام برنامههای پیشنهادی باید بهصورت پروپوزال به نهادها و سازمانهای دخیل در طرح ارائه شود.»
در این طرح صحبتی از احیای هامون نیست و آنطور که مشخص است، گویا طراحان آن بنا دارند معیشت بومیان را در یک تالاب خشک بهبود بخشند! این درحالی است که کارشناسان معتقدند چنین طرحهایی نمایشی است. باید هامون را زنده کرد و تنها راه ممکن تامین حقابه است. فعالان بومی اطمینان دارند اگر دست آنها را باز بگذارند، میتوانند با مذاکرات جامعه محلی و ریشسفیدی، حقابه هامون را تامین کنند.
راهی جز احیای هامون نیست
بانیان این طرح به جزییات آن اشارهای نکردهاند و حتی درباره شفافسازی میزان اعتبارات که مهمترین مولفه برای ارائه پروپوزال و ایدههاست، صحبتی به میان نیامده است. از اینرو در گفتوگو با 2 فعال محیطزیست در حوزه تالابها این طرح را بررسی میکند. محمد قورزایی، از فعالان جامعه محلی و مدیر انجمن حامیان هامون جزییات بیشتری از طرح معیشت جایگزین تالاب هامون ارائه میدهد: «هامون نیازمند یک طرح اساسی و یک اقدام اورژانسی است. میخواهند با 500میلیون تومان برای هزاران صیاد، کشاورز و دامداری که معیشتشان وابسته به هامون بود، اشتغالزایی کنند. درحالیکه تالاب خشک است.»
او ادامه میدهد: «تنها راهکار برای نجات این اکوسیستم و بهبود معیشت مردم بومی، فقط احیاکردن تالاب هامون است. به جز این هر برنامه دیگری حکم مسکن را دارد و شاید در مدت زمان خیلی کوتاه بتواند تعداد انگشتشماری را در سطح اندک حمایت کند.»
به عقیده قورزایی، تالاب هامون را میتوان با 10میلیارد تومان احیا کرد: «دهههای 50 و 60 این تالاب لایروبی شده و بعد از آن اقدام قابلتوجهی در اینباره انجام نگرفته است. درگذشته کف این تالاب گودیهایی وجود داشت که پس از فروکشکردن آب، این گودیها تا شروع فصل بارش، آب را در خود نگهداری میکردند. یعنی کف تالاب خشک میشد اما این گودیها، مانند برکههای خیلی کوچک، حیات وحش، پرندگان مهاجر و دامها را سیراب میکرد. حتی اگر تالاب هامون 2سال بیآب میشد، این گودیها خشک نمیشدند. در گذر زمان بهخاطر عدملایروبی، تامیننشدن حقابه و شکلگرفتن توفانهای شدید این گودیها به کلی از بین رفت. در واقع میتوان گفت، هامون برای نجات خود از خشکی مطلق بهصورت طبیعی راهحلی داشت که همان گودیها بود. اما متأسفانه دخالتهای انسانی این عوامل طبیعی را از بین برده است. با 10میلیارد تومان اعتبار میتوان بخش قابلتوجهی از هامون را احیا کرد. لایروبی، ایجاد گودیها، جلوگیری از جریان آب به سمت شورهزار و از همه مهمتر تامین حقابه که میتواند هامون را دوباره زنده کند.»
مذاکرات ریشسفیدان برای تأمین حقابه هامون
این فعال محیطزیست راهحل تامین حقابه هامون را در مذاکرههای محلی بین ریشسفیدان زابل و افغانستان میبیند تا دیپلماسی: «سیاستمداران، سیاست را میشناسند و اشرافی به خلقیات بومیها ندارند. زابل دوتکه شده، بخشی از آن در کشور افغانستان است و بخشی در کشور ما و روزگاری نهچندان دور جزیی از ایران بوده است. هرچند میانمان مرزکشی شده اما اقوام ما آن سوی مرز هستند؛ کسانی که بند کمالخان را در نیمروز افغانستان ساختند و حقابه هامون را نمیدهند، عموزادههای ما و بومیهای زابل افغانستان نیستند. ما با مردم زابل افغانستان در ارتباطیم و نسبت خویشاوندی و خونی داریم. متأسفانه همانطور که میدانید، افغانستان کشوری است پر از تنشها و تلاطمهای سیاسی. هرکس صبح زودتر از خواب بیدار شود و بتواند چند نفر را با خود همراه کند، بر یک ولایت حکمرانی میکند. با این حال، راه مذاکره برای ما باز است. اگر مسئولان دست ما را باز بگذارند با ارتباطی که با اقوام خود داریم بدون هیچ تنش و چالشی، حقابه را تامین میکنیم. همانطور که سال95 یک دوره با مذاکره محلی برای مدتی توانستیم بخشی از حقابه را تامین کنیم.»
قورزایی معتقد است دیوارکشی و مرزبندیهای بیمورد باعث میشود حساسیتها بیشتر شود: «وقتی ما مرز را دیوارکشی کردیم، آنطرف هم شروع کرد به ایجاد خاکریز. در واقع هر کنش ما در مرز، واکنش طرف مقابل را بهدنبال داشت. نمیخواهم بگویم دیوارکشی و حراست از مرزها را باید کنار گذاشت، نه اصلا اینطور نیست. اما این اقدامات میتواند بهصورت مذاکرهای و نرمتر انجام شود. باید روابط دوستانه و صمیمانه را ترمیم کرد، خیلی از مسائل و مشکلات زابل را که مربوط به افغانستان است، میتوان با ایجاد روابط صمیمانه بهراحتی حل کرد.»
راهحل دیپلماسی در کنار راهحلهای بومی
افشین دانهکار، کارشناس ویژه مدیریت تالابها و فعال محیطزیست با بیان اینکه تنها اشتغالزایی که میتواند جایگزین معیشت هامون شود، گردشگری است و وقتی تالاب خشک باشد این امر هم امکانپذیر نیست، میگوید: «تالابها برای بومیان منطقه مجموعه خدماتی دارند؛ یا ماهی آن برداشت میشود، یا پرندگان، گیاهان یا آب تالاب. در حوزه فرهنگی هم شناختهشدهترین برداشتی که میتوان از تالابها داشت در حوزه گردشگری است. اما وقتی که تالاب خشک باشد، دیگر ماهیتی بهعنوان یک اکوسیستم آبی برای خدمترسانی ندارد، بنابراین هیچ معیشتی نمیتواند جایگزین تالاب هامون شود؛ ضمن اینکه بهعنوان یک اکوسیستم طبیعی تغییر کاربری آن نیز غیرقانونی است. در واقع باید در وهله اول تالاب بازسازی و احیا شود و بعد از آن فعالیتهای اقتصادی و بهرهبرداریهای مالی متکی به جامعه محلی امکانپذیر است.»
دانهکار ادامه میدهد: «هامون تبدیل به یک شورهزار بیابانی شده که تنها راهحل ممکن برای ایجاد منابع مالی استفاده از نمک آن است. اما هامون از این قاعده مسثتنی است و نمیتوان از کفههای نمکی آن استفاده کرد. پس تنها راهحل ممکن بازسازی منابع آبی هامون است و هیچ امکانی برای برنامهریزی معیشت جایگزین وجود ندارد. به عقیده من، این طرحها بیشتر حالت نمایشی و عوامفریبی دارد و کارکردی بهدنبال نخواهد داشت. هیچ افقی در اینگونه طرحها دیده نمیشود.»
این فعال محیطزیست در رابطه با تامین حقابه هامون از طریق روابط و مذاکرات بومی، اینطور میگوید: «حقابه هامون سالانه 85میلیون مترمکعب است. این عدد بسیار بزرگی است و بازگشت این حقابه به این آسانی نیست. خشکی و کمآبی در افغانستان هم وجود دارد ضمن اینکه برداشت آب در افغانستان بسیار زیاد است. بهمعنای آنکه اگر افغانستان حقابه را نمیدهد، دلیلش این است که اگر تن به این کار دهد، خودش هم به نوعی دچار بحران میشود. بهنظرم عدد حقابه هامون آنقدر بزرگ است که تنها از طریق مذاکره با ریشسفیدان محلی نمیتوان آن را بازگرداند. با این حال بهتر است از همه اهرمها استفاده کرد؛ هم راهحل دیپلماسی و هم راهحلهای بومی و مذاکرات محلی.»