جور بیکاری و تحریم ها در خوزستان روی شانه های آب
خــوزستــــان، بســــتر نارضایتیهای مردمی ناشی از کم آبی شده است و همین باعث شده بار دیگر توجه مردم و نظام حکمرانی کشور در همه سطوح به مسأله کم آبی جلب شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، در پرداختن به این مسأله، ابتدا باید توجه کرد که آنچه در سالجاری رخ داده است، یک خشکسالی بسیار شدید در اکثر مناطق و بخصوص نوار مرزی غرب کشور است. رودخانههای کارون، دز و کرخه، عمده منابع آب استان خوزستان را تأمین میکنند. سرشاخههای این رودخانهها البته از چندین استان مختلف سرچشمه میگیرند. سرشاخههای رودخانه کرخه از استانهای کردستان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و همدان، سرشاخههای دز از استانهای لرستان، مرکزی و اصفهان و سرشاخههای کارون از استانهای چهارمحال و بختیاری، لرستان، فارس، اصفهان و کهگیلویه و بویر احمد نشأت میگیرند. بنابراین کلاً این تصور نباید وجود داشته باشد که آب این رودخانه خروشان متعلق به خوزستان است. حدود 25درصد آورد رودخانههای کارون و دز و 5درصد آورد رودخانه کرخه در استان خوزستان تولید میشود هر چند که سهم استان خوزستان، از بهرهبرداری از آورد این رودخانهها چه در طول چند دهه گذشته و چه در حال حاضر از این درصدها به مراتب بیشتر بوده است.
در سال آبی جاری، یعنی از ابتدای شهریور ماه تا اول تیر ماه سال 1400، به استناد گزارش ارائه شده توسط مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور به هیأت دولت، 7/93 میلیمتر کاهش بارش نسبت به متوسط وقوع یافته است که نشان دهنده خشکسالی بسیار شدید حاکم بر کشور و بخصوص بخشهایی از نوار غربی و حوضه سرشاخههای منتهی به رودخانه استان خوزستان است. در دو سال متوالی 1397 و 1398، استان خوزستان دو خشکسالی و سیلاب بسیار شدید را تجربه کرد. خشکسالی سال 1397 به لحاظ شدت، تفاوت بسیار قابل ملاحظهای با خشکسالی سالجاری نداشته است ولی شدت نارضایتیهای اجتماعی در خشکسالی سال 1400 بسیار بالاتر است. این موضوع نشان دهنده این است که تلاش کافی برای ارتقای تابآوری استانهای کشور نسبت به خشکسالیها رخ نداده است یا تلاشهای انجام شده نتیجه بخش نبوده است. برنامهریزی و مدیریت منابع آب در چهار دهه گذشته در کشور عمدتاً با تأکید بر مدیریت تأمین صورت گرفته است، در صورتی که ارتقای تابآوری نیازمند تلاش متوازن در هر دو جنبه مدیریت تأمین و تقاضای آب است.
یکی از راههای ارتقای تابآوری در مواجهه با سیلابها و خشکسالیها، احداث سد است. سدهای احداث شده در سالهای گذشته در استان خوزستان، شامل زنجیره سدهای واقع بر رودخانههای کارون، دز و کرخه، قطعاً در تنظیم بیشتر جریانات فصلی و سیلابی و ارتقای توان تأمین نیازهای آبی استان خوزستان نقش آفرینی کردهاند. احداث سد در همه متون علمی، بهعنوان یکی از راهکارهای ارتقای تابآوری در برابر تغییرات آب و هوایی تلقی میشود. البته در این میان، اشتباهات مهندسی در مورد طراحی یا اجرای برخی هم نظیر سد گتوند، پیچیدگی مدیریت کمی و کیفی منابع آب استان را افزایش داده و به نارضایتیهای سیاسی – اجتماعی هم دامن زده است. مستقل از اینکه نقش سد گتوند در مواجهه با شرایطی نظیر خشکسالی سال 1400 مثبت است یا منفی، کاملاً واضح است که نظام مدیریت منابع آب کشور نتوانسته است اعتماد عموم ذینفعان و مردم استان خوزستان را به اثرات مثبت احداث این سد در کنار همه مشکلات کیفی که دارد، جلب کند. این عدم توفیق در اعتمادسازی که شاید در شرایط عادی برای نظام حکمرانی آب کشور چندان مهم نباشد، در زمان وقوع بحرانهایی مثل خشکسالیها یا سیلابهای شدید مثل آتش زیر خاکستر عمل میکند. شاهد این مدعا آن که اگر چه به نظر میرسد، سد گتوند نقشی در دامن زدن به مشکلات کم آبی استان خوزستان در سال 1400 ندارد، اما در محافل رسانهای، بخش زیادی از مباحث این روزها معطوف به سد گتوند و مشکلات طراحی و بهرهبرداری آن است.
نمونه دیگر از مباحث پررنگ این روزها در محافل رسانهای مرتبط با مشکل کم آبی خوزستان، انتقالهای آب بین حوضهای است. حدود 60 درصد از مساحت کشور که عمدتاً در مناطق مرکزی قرار داشته و پوشیده از بیابان هستند، 25 درصد منابع آب تجدید پذیر کل کشور را تولید میکنند ولی 52 درصد از جمعیت کشور را در خود جای دادهاند که عمدتاً در شهرهای بزرگ مستقر هستند. به عبارت دیگر، عدم توجه تاریخی به موضوع آمایش سرزمین باعث شده، توزیع جمعیت در کشور و به تناسب آن، مراکز صنعتی، سازگار با توزیع منابع آب تجدید پذیر نباشد. طبیعی است در چنین شرایطی، انتقال آب بین حوضهای، سناریوی پیشنهادی حکمرانان آب کشور برای تأمین تقاضای فزاینده آب در منطقه مرکزی ایران است.
درست مشابه نکتهای که در مورد سد گتوند ذکر شد، این روزها بحث انتقالهای آب بین حوضهای و نقش آنها در کم آبی گریبانگیر استان خوزستان، در محافل رسانهای بسیار پررنگ است. مجموع آب های انتقال یافته بین حوضهای از حوضه رودخانههای کارون و دز به استناد صحبتهای مدیر حوضه آبریز کارون بزرگ در شرکت مدیریت منابع آب ایران، حدود 1/1 میلیارد متر مکعب است. این عدد، به خودی خود عدد معنیداری در کلیت منابع آب کشور ایران است (حدود یک درصد منابع آب تجدید پذیر کل کشور) ولی لازم است آن را در مقایسه با حجم مصارف آب در استان خوزستان تحلیل کرد.
به استناد اعداد و ارقام منتشر شده در برنامه سازگاری با کم آبی استان خوزستان که در فروردین ماه سال 1400 مصوب شد، مجموع مصارف آب استان خوزستان، 6/24 میلیارد متر مکعب است که از این میزان، 21 میلیارد متر مکعب آن در بخش کشاورزی مصرف میشود که عهده دار 18 درصد از اشتغال استان و 4 درصد ارزش افزوده اقتصادی تولیدی در استان خوزستان است. بخش کشاورزی در استان خوزستان، در مقایسه با سایر استانهای کشور، از بهرهوری مصرف آب کمی برخوردار است.
اصرار بر کشت محصولات نامتناسب با اقلیم استان مثل برنج در سالهای اخیر باعث شده نه تنها مصارف آب به شکل قابل توجهی فراتر از منابع در اختیار این استان افزایش پیدا کند، بلکه تابآوری این استان در مواجهه با خشکسالیها نظیر آنچه در سال 1400 اتفاق افتاده است، به میزان قابل توجهی کاهش یابد. به گواه مصاحبههای منتشر شده از مسئولان استان خوزستان، برنجکاریهای انجام شده در سال 1400 در استان خوزستان با وجود همه هشدارها و ممنوعیتهای اعلام شده از اواسط بهار، حدود دو برابر حجم متوسط درازمدت آب انتقال داده شده بهصورت بین حوضهای از حوضه رودخانههای کارون و دز است.
متأسفانه آب به نوعی از کمک بلاعوض تبدیل شده است که نظام حکمرانی کشور برای مواجهه با برخی مشکلات سیاسی و اجتماعی مثل نبود گزینههای متنوع معیشتی در روستاها، معضلات ناشی از تحریم و عدم قطعیت حاکم بر تأمین امنیت غذایی، جبران خسارت سیلاب و...، به رایگان حراج میکند. راه حل معضل کم آبی در مناطقی مثل استان خوزستان، ارتقای تابآوری استانها در مواجهه با کم آبی و خشکسالی است؛ رویکردی که تا حدی در برنامههای سازگاری با کم آبی استانها به آن پرداخته شد.
اجرای این برنامهها، میتواند از بروز مشکلاتی نظیر آنچه در استان خوزستان رخ داده است، در میان مدت و بلندمدت جلوگیری کند. امیدوارم که اجرای این برنامهها در دولت سیزدهم مورد توجه و پیگیری قرار گیرد.