مروری بر کارنامه هشت ساله سیاست خارجی
هفته گذشته دولت دوازدهـــم، بیســــت و دومین و آخرین گزارش سه ماهه در خصوص نحوه اجرای برجام را به مجلس شورای اسلامی ارائه داد که مشتمل بر دستاوردهای ایران از برجام در فاصله دوساله اجرای آن تا خروج دولت ترامپ از این توافق و همچنین سایر اقدامات و تلاشهای دولت و وزارت امور خارجه در مقابله با هرگونه نقض برجام و از همه مهمتر به شکست کشاندن سیاست فشار حداکثری در دولت ترامپ بود.
به گزارش اقتصادآنلاین، علی ربیعی؛ دستیار ارتباطات اجتماعی رییسجمهوری و سخنگوی دولت درایران نوشت: این مجموعه میباید مجموعه و البته تنها بخشی از اسنادی تلقی شود که دولتهای یازدهم و دوازدهم در یکی از نمادینترین دستاوردهای رویکرد «گفتوگو و تعامل سازنده با جهان» از خود به میراث گذاشته است.
امروز که شکست مفتضحانه دولت ترامپ در زیرپا گذاشتن بدیهیترین پایههای ثبات جهانی از توافقهای بینالمللی هویدا شده و دولت دوازدهم در سرانجام مسئولیت خود با خون دل خوردن و در پیش گرفتن سکوت بهخاطر منافع بلندمدت ملت، مذاکرات احیای برجام را به آخرین مرحله موفقیتآمیز خود رسانده، وقت آن رسیده است که یکبار دیگر فلسفه و ایده زیربنایی رویکرد «تعامل سازنده با جهان» را به منزله قوه پیشبرنده سیاست خارجی در هشت ساله گذشته بازخوانی کنیم.
حافظه ملی ما به یاد میآورد که از نخستین تماسهای ایران و غرب بویژه در دوره زمانی مجادلات مشروطیت، جامعه ایرانی، روشنفکران و سیاستمداران در برابر سه راه، بنابر زیست و متن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود، به سمت یکی متمایل شدهاند.
در یک وجه، عدهای گمان میکردند که ایران در برخورد با قدرت فائقه فناوری و اقتصادی و نظامی غرب، یارای حریف شدن در برابر آن را نداشته و به منظور حفاظت از هویت، موجودیت و ارزشهای خود نباید راهی جز انزواطلبی و کنارهگیری از همه مظاهر غرب بجوید. در ضلع دوم آنهایی قرار میگرفتند که به این سیطره علمی و نظامی اعتراف میکردند اما راز بقا و توسعه ایران را در ادغام شدن مطلق و هضم هویت ملی در منظومه فکری- فلسفی غرب جستوجو میکردند. -این نظریه از زمان شروع دولت مدرن در ایران به فلسفه قدرت تبدیل و تا انقلاب اسلامی 1357 ادامه داشت.- گروه سوم را -بویژه بعد از پدیدار شدن جنبشهای مارکسیستی در سده نوزدهم میلادی در اروپا و سپس انتشار جهانی آن بعد از وقوع انقلاب اکتبر روسیه در دومین دهه آغازین قرن بیستم- کسانی تشکیل میدادند که اکسیر حفظ هویت و چیرگی بر غرب سرمایهدارانه را در قالب ایجاد نظامهای سوسیالیستی و مبارزهای بیوقفه برای نابودی نظام غربی میدیدند.
این سه رویکرد نه تنها در جامعه ایرانی بلکه در سراسر جهان نیز الگوها و مصداقهای خود را تا انتهای قرن بیستم ناامیدانه پیدا و تکرار کرده بود. در میانه این کشاکش، انقلاب اسلامی و امام راحل در پیشاهنگ آن، روزنه چهارمی را باز کرد که پیش از آن مغفول مانده بود. راه چهارم ترکیب شگفتآوری از چنگ انداختن به هویت ملی و دینی اما گشوده به روی جلوههای ممتاز تمدن علمی غرب بود. امام خمینی(ره) این عقیده را که بهرهمندی و اخذ دستاوردهای غربی مستلزم خودباختگی است مردود دانستند.
راه چهارم انقلاب اسلامی با تکیهای کمنظیر بر خودباوری و پرهیز از خودکمبینی در برابر قدرتهای بزرگ غرب و شرق، نخستین گام بلند در جاییابی ایران در سلسله مراتب جهانی همزمان با بهرهمندی از تمامی مزایایی بود که نظام مالی و حقوقی بینالمللی تدارک میدید. در چهار دهه اخیر سه راه شکست خورده پیشین البته به حیات خود هرچند کم رمق ادامه داده و به دامنهای متنوع از افراط و تفریطها نیز به زیان مردم و منافع ملی کشیده شد.
دولت یازدهم با الهام و ارجاع بههمان اصول ناب خودباوری و با درس آموزی از شرایط بدیع بینالمللی که در دولت قبل بهدلیل شناخت معیوب از جهتگیری واقعی انقلاب از یک طرف و عدم آشنایی با زیر و بم پیچیدگیهای زندگی بههم وابسته میان ملتها از طرف دیگر، به انزوای ایران از جهان بیرونی و بیبهره کردن ملت ایران از آنچه سزاوار آن هستند انجامیده بود، تصمیم گرفت که شعار و مشی عمل خود را به همان ریلی بازگرداند که عالیترین ارزشهای انقلاب چه در زمان حیات امام راحل و چه ذیل چهارچوبهای نظری رهبر معظم انقلاب منعکسکننده آن بوده است.
با نگاهی به جدالهای نظری و تجربیات ۴۰ سال گذشته، بهنظر میرسد که اگر بخواهیم کشوری تأثیرگذار در جهان باشیم و براحتی مورد حمله و تحریم قرار نگیریم و فشار برای انزوای ایران ناکام بماند، باید رویکرد چهارم را اتخاذ کنیم که در آن تعامل مناسب با جهان همراستا با افزایش توان ملی پیش رود. تجربه مطالعاتی ما نشان داده هیچ کشوری نتوانسته در دهه اخیر به توسعه مناسبی دست یابد مگر آنکه به اقتصاد جهانی دسترسی داشته و ساختارهای حکمرانی بویژه اقتصاد داخلی را برای بهرهمندی از مزایای اقتصادی جهانی تنظیم کرده باشد. البته الزام آنچه راه چهارم را در نتیجه آن به ملتی سرزنده و شاداب و همراه با رفاه و موفقیت تبدیل میکند، حضور در اقتصاد جهانی، توأم با دموکراسی و ایجاد زمینه خلاقیت و نوآوری و ساختن اقتصادی قوی در داخل است.
دولتهای یازدهم و دوازدهم چنین تلاشی داشتند و امروز در پایان دولت میتوان به قضاوت نشست که چقدر ناکام یا کامیاب بودهاند. در این قضاوت نمیتوان از یاد برد که در این مسیر پرتلاش، تصادف تاریخی با ۴ سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ که حتی در جامعه امریکا نیز گاه او، آثار عملی و دیدگاهایش را با هیتلر و ویرانگریهای او علیه دموکراسی و توسعه در قلب اروپا به قیاس میکشند، توان و تمرکز شایان توجهی از دولت و سیاستهای توسعهای دولت گرفت. اما این مکث کوتاه ولی مخرب نمیتواند و نباید خدشهای به اعتبار و اصالت راه چهارم به منزله تنها راه پیش روی ما برای دستیابی به آینده بهتر، مستقل و شکوفا وارد کند.
دولتهای یازدهم و دوازدهم باوجود این پدیده ویرانگر در عرصه بینالملل، در مسیر احیای راه چهارم قدم گذاشتند که همبسته رفاه اجتماعی و آزادی داخلی و اقتصاد مقاوم همراه با تعامل با جهان است. البته این رویکرد نه منحصر به دولتهای یازدهم و دوازدهم است و نه امروز با جابهجایی دولتها باید مهر پایانی بر آن نهاد. بین جامعهای خودتداوم دهنده و پیش رونده تفاوت است. این همان راه انقلابی است که چهار دهه پیش آغاز کردیم و اکنون تداوم آن هم میتواند هویت و استقلال ملی را حفظ کند و هم روند توسعه کشور و راه اجتماعی را تداوم بخشد.