اضطراب حقیقیها روی موج بورس
شاخص سهام معاملات روز یکشنبه را در محدوده منفی به پایان رساند.
بازار سرمایه در پایان معاملات روز گذشته به سبب حرکت الاکلنگی قیمتها در بورس، فراز و فرودی ۸ هزار واحدی را تقدیم شاخص اصلی بازار سهام کرد. در این روز فرآیند شناسایی سود در صنایع بزرگ از یکسو و جذاب شدن نمادهای کوچک از سویی دیگر نوعی از جابهجایی پول را به نمایش گذاشت.
اینطور که به نظر میرسد بازار سرمایه این روزها مشغول بازیابی قوای خود و تعدیل پیشفرضها با واقعیتهاست. همین امر سبب شده تا با لحاظ کردن تغییرات بازار ارز، ریسکهای سیاسی و انتظارات تورمی به تحلیل وضعیت بپردازد و با در نظر گرفتن نااطمینانی نسبت به وضعیت موجود، با احتیاط بیشتری عمل کند.معاملات در بازار سهام همچنان بر پاشنه ضعف میچرخد.
در حالی که تا همین چند روز قبل بسیاری روند صعودی قدرتمند را امری محتمل میپنداشتند، در روزهای گذشته نه تنها به این انگاره شک کردهاند، بلکه به دلیل ضعف معاملات و معنادار نبودن تداوم تقاضا در بسیاری از گروهها با دیده تردید به آرامش بازار سهام در روزهای پیش رو مینگرند.
این در حالی است که در طول همین مدت نبود تقاضا در بورس و فرابورس عرضه را نیز تقویت نکرده و ورود به فاز شک در این بازارها بیش از گذشته احساس میشود. در همین راستا شاخص کل بورس تهران در روز یکشنبه حدود ۲۳۰۰ واحد افت کرد تا کاهش ۱۹/ ۰ درصدی میانگین وزنی قیمتها در بازار یاد شده این نماگر را به محدوده یک میلیون و ۲۴۳هزار واحد برساند. بررسی روند معاملات در روز گذشته حکایت از آن دارد که در جریان داد و ستدهای این روز تردید سرمایهگذاران نسبت به خرید سهام بیشتر نسبت به روزهای قبلتر امری آشکار بوده است. همان طور که در گزارشهای پیشین نیز به آن اشاره کرده است. در شرایطی فعلی عوامل بسیاری وجود دارد که در نظر گرفتن آنها راه را برای خرید سهام بیشتر و سرمایهگذاری در شرایط کنونی ناهموار کرده است. با این حال مساله به حدی وخیم نیست که موجب رویگردانی فعالان بازار سرمایه نسبت به سرمایهگذاری در سهام بشود. دقیقا به همین دلیل بود که در روز یکشنبه نماگر اصلی بازار سهام به میزان ۸ هزار واحد نوسان کرد.
تردید سرمایهگذاران
بدون شک چهار سال گذشته سالهای غیرمعمولی برای بازار سهام بوده است. از سوی صعود تورمی قیمتها بیش از هر وقت دیگری مردم را به سوی این بازار جذب کرد و نوسانهای طبیعی روند صعودی بسیاری را به آینده این بازار دلگرم و از سویی دیگر نیز افت بیسابقه قیمتها آن هم در مدت چند ماه بسیاری را بر آن داشت که از چرخه عرضه و تقاضا در این بازار کنار بروند و بدون شک بسیاری از این اشخاص هیچگاه دیگر به سمت بازار سرمایه بازنخواهند گشت. با این حال برخی دیگر هم هستند که در این بازار ماندهاند و اگرچه با تجربه آنچه که در ماههای قبل رخ داده حالا بسیار دست به عصاتر از گذشته در این بازار فعالیت میکنند اما همچنان به دنبال فرصتهای سودآور در این بازار هستند. در ماههای گذشته بازار سهام صفهای فروش بسیاری به خود دیده است. در حالی که طی ماههای اخیر هر روز از ارتفاع شاخص کل کاسته میشد در بسیاری از روزها نمادهای دارای صف فروش سهم بسیار بزرگی از کل نمادهای مجاز در یک روز داشتند. این وضعیت در برخی از روزها تا حدی اسفبار بود که از کل حدود ۳۰۰ نماد معامله شده در یک روز بیش از ۸۰ درصد نمادها با اشباع عرضه و صف فروش روبهرو میشدند.
بررسیها حکایت از آن دارد که در شرایط کنونی این وضعیت به کلی دگرگون شده است. آمار و ارقام به ثبت رسیده از معاملات روز گذشته حکایت از آن دارد که در پایان معاملات دومین روز از هفته جاری از مجموع ۳۱۶ نماد معامله شده تنها ۲۷ درصد درگیر صف فروش بودهاند. طبیعتا این کاهش نسبت به آنچه که در ماههای قبل شاهد بودیم حکایت از بهبود اوضاع در بازار سهام و کاهش واهمهها دارد. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که با سقوط قیمتها در ماههای اخیر در عمل بسیاری از سهامداران قبلی نیز یا به شناسایی زیان سنگین رضایت نمیدهند یا افت قیمتها را آنقدر بیش از حد تلقی میکنند که دیگر تمایلی به فروش سهام خود در این قیمتها ندارند.
با این حال یک نکته مهم وجود دارد که در بازار روزهای اخیر به خوبی خود نمایی کرده است. در حالی که میانگین تعداد و ارزش صفوف فروش ظرف ماههای قبل به شدت کاهش یافته اما میزان صفهای خرید در مقابل افزایشی نداشته است. روز یکشنبه با وجود اینکه تعداد صفوف فروش ۲۷ درصد از کل نمادهای معامله شده را شامل میشد اما صفهای خرید نیز نسبت به آنچه در گذشته جریان داشت، بهبود نیافته بودند. در این روز تنها ۹ درصد از کل نمادهای معامله شده تقاضای خرید اشباع شده در سقف قیمت روزانه داشتند که ارزش آن نیز از ۵۱ میلیارد تومان به زحمت فراتر رفت. این رویداد در حالی به ثبت رسید که ارزش صفوف فروش در این روز ۷۲۲ میلیارد تومان بود. تمامی اعداد یاد شده نشان از این واقعیت دارند که بهرغم بهبود اوضاع حقیقیهای بازار سهام که همان سرمایهگذاران خرد هستند، نسبت به آینده این بازار همچنان مطمئن نیستند و به همین دلیل اضطراب خود را نسبت به آینده بازار سهام، در جریان معاملات به این طریق نشان میدهند.
حال خوب کوچکترها
از کلیگوییهای مربوط به صفهای خرید و فروش که بگذریم، در میان سهام کوچکتر بازار این روزها تغییرات محسوسی رخ داده است. در برخی از نمادها که تا همین چندی قبل در دام اشباع عرضه گرفتار بودند، این روزها شاهد شکلگیری صف خرید هستیم. چرایی این امر از دو جهت قابل بررسی است. نخست اینکه به طور سنتی هر بار بازار وارد فاز صعودی میشود، رشد سهام در یک یا چند گروه که طبیعتا ناشی از خوشبینی سرمایهگذاران به بهای این نمادهاست سبب میشود تا پول سرمایهگذاران از ورود به نمادهای دیگر باز بماند. همین امر باعث میشود تا با ایجاد وقفه در افزایش بهای نمادهای یاد شده یا شناسایی سود در آنها، سرمایه اشخاص حقیقی را به سمت نمادهایی ببرد که در آنها پتانسیل رشد وجود دارد اما تاکنون مورد توجه فعالان بازار قرار نگرفته است. طبیعتا در چنین شرایطی که نمادهای بزرگ و شاخصساز بازار با افزایش قیمت روبهرو شدهاند، اگر بازار وارد دوره شناسایی سود شود نمادهای کوچک برای سرمایهگذاران جذاب خواهند شد. اینطور که به نظر میآید ما هماکنون در چنین شرایطی هستیم.
اما نکته دیگری نیز در این میان وجود دارد. در حال حاضر با نا مشخص بودن فضای حاکم بر اقتصاد کشور و پرابهام شدن آینده برجام به همان دلیلی که از جذابیت نمادهای دلاری کاسته میشود، بر جذابیت صنایع داخلی افزوده خواهد شد. دلیل این امر در روشن نبودن افق پیش روی این نمادها نهفته است. در حالی که صنایع بزرگ بورسی برای افزایش قیمت یا سودآوری، هفت خوان سیاستهای دولت آینده، ابهام در احیای برجام و تقاضای جهانی برای رشد قیمت دلاری را در پیش رو دارند، بسیاری از صنایع کوچک داخلی به سبب آنکه از فرمول قیمتگذاری روشنی پیروی میکنند و تقویت تورم انتظاری را پیش رو دارند، با مسیر کمریسکتری برای رشد قیمت مواجهند. بنابراین طبیعی است که هر دوی این دلایل سبب شود تا در روزهای اخیر یا حتی آینده شاهد بهبود تقاضا در این نمادها باشیم.
تورم انتظاری چرا و چگونه؟
به جز این عوامل که پیشتر شرح داده شد، عامل تورم انتظاری نیز نقش مهمی در مسیر آتی قیمتها در بازارهای دارایی بهخصوص بازار سهام بازی میکند. در شرایطی که نه آینده احیای برجام مشخص است و نه الحاق ایران به کنوانسیونهای پالرمو و CFT، مشخص نیست که داد و ستدهای کشور با جهان خارج دقیقا با چه هزینههایی در سالهای پیش رو انجام خواهد شد. در این شرایط دولت بعدی نیز با کسری بودجهای مواجه است که دستکم به میزان ۳۰۰ هزار میلیارد تومان برای سالجاری بار مالی خواهد داشت. تمامی این عوامل سبب میشود تا تورم انتظاری بیش از پیش تقویت شود. به گفته بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی اگر این وضعیت تداوم پیدا کند و شاهد پولیسازی کسری بودجه باشیم بعید نیست که ازدیاد پول موازنه قیمتها در بازار ارز را مجددا بر هم بزند و شاهد رشد بیشتر قیمت دلار باشیم. در صورتی که این اتفاق روی بدهد طبیعتا بهای همه چیز افزایش خواهد یافت و آنچه در سالهای ۹۷ تا میانه ۹۹ روی داد بار دیگر در بازار سهام امکان وقوع مییابد. نکته اما اینجاست که بروز چنین رونقی نه دردی از کشور دوا خواهد کرد و نه میتواند کارکردهای بازار سرمایه را بهبود ببخشد.
نگاهی به بازار ارز نیز نشان میدهد که در روزهای گذشته رشد قیمت دلار کمکم در بازار ارز وارد فاز جدیدی شده و در حالی که تا همین چند ماه قبل حرف از دلار ۱۸ هزار تومانی سر زبانها بود، حالا مشخص نیست که آیا این ارز معتبر از پله ۲۵ هزار تومانی پایین خواهد آمد یا خیر. بدون شک آنچه میتواند در تسریع این روند موثر باشد افزایش ریسکهای سیاسی و مخابره اخباری است که هر کدام در شرایط کنونی ریسک را برای حیات اقتصادی کشور بالا خواهد یبرد و با تنگتر کردن حلقه تنگناهای اقتصادی بر مشقت مردم و فعالان اقتصادی خواهد افزود.