علت شکست حزب مکرون چیست؟
روز یکشنبه ۲۰ ژوئن فرانسه شاهد برگزاری دور نخست انتخابات منطقهای بود، این امر از این نظر اهمیت دارد که این انتخابات به نوعی پیشدرآمدی بر انتخابات مهم سال آینده ریاست جمهوری محسوب میشود که بسیاری از هماکنون چشم به نتایج آن دوختهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، همهگیری کرونا باعث شد این انتخابات دو بار به تاخیر بیفتد. بر اساس نتایج، جناح لیبرال حاکم (حزب جمهوری به پیش) به رهبری مکرون با شکست سنگین و تنها کسب حدود ۱۰ درصد آرا در جایگاه پنجم قرار گرفت، در حالی که جناح راست میانه محافظهکار (حزب جمهوریخواهان) و جناح راست افراطی (حزب اجتماع ملی) به ترتیب جایگاههای اول و دوم را به خود اختصاص دادند. نکته حائزاهمیت دیگر در این انتخابات مشارکت حدود ۳۰ درصد از واجدین شرایط بود که در نوع خود از زمان تاسیس جمهوری پنجم بیسابقه محسوب میشد.
نظام جمهوری پنجم فرانسه که در سال ۱۹۵۸ تاسیس شده طی دهههای اخیر و بهویژه از سال ۱۹۸۲ از یک ساختار کاملا متمرکز به سمت یک نظام نیمهمتمرکز حرکت کرده است؛ بنابراین برخی اختیارات در سطوح سهگانه محلی تقسیم شده است که مناطق (نواحی یا Region) یکی از آنها محسوب میشود. فرانسه دارای ۱۸ منطقه است که ۱۳ مورد از آنها در خاک اصلی این کشور و ۵ مورد دیگر جزو سرزمینهای ماورای بحار فرانسه محسوب میشوند. برخی مسائل همچون امور اجرایی و خدماتی، حملونقل عمومی، مسائل آموزشی، بهداشت، مالیات، گردشگری، مدیریت منابع طبیعی، برنامهریزی و امثالهم در فرانسه جزو اختیارات سطح اداره محلی محسوب میشود. همزمان انتخابات دپارتمانهای فرانسه که سطح دوم از ساختار حکومت محلی در این کشور محسوب میشود نیز برگزار میشود و اگر حزبی به تنهایی نتواند ۵۰ درصد کل آرا را در ناحیه به خود اختصاص دهد انتخابات به مرحله دوم کشیده خواهد شد، دور دوم یک هفته دیگر در روز ۲۷ ژوئن برگزار میشود. برخلاف انتخابات شهرداریها اتباع دیگر کشورهای اتحادیه اروپا که در فرانسه ساکن هستند امکان مشارکت در این انتخابات با دوره شش ساله را ندارند.
بهرغم اینکه موضوعاتی همچون مهاجرت و مسائل امنیتی در حیطه اختیارات سطح مناطق نیست و به انتخابات ریاست جمهوری مربوط میشود اما این موضوعات بر گفتمان رقابتهای این دور سایه افکنده است. در عین حال برخی این انتخابات را به نوعی یک نظرسنجی معتبر در میان دوره ریاست جمهوری میدانند که نتایج آن دورنمای مناسبی از میزان محبوبیت احزاب سیاسی این کشور نشان میدهد. طبق پیشبینیها برآورد میشد حزب راست افراطی اجتماع ملی به رهبری لوپن دست کم در یک منطقه به پیروزی برسد، اگرچه پیروز نهایی در واقع پس از دور دوم مشخص خواهد شد اما جناح راست افراطی در این انتخابات ضعیفتر از پیشبینیها عمل کرد و تا حدودی موقعیت خود را به راست میانه (حزب جمهوریخواهان) واگذار کرده است، ازسویی حزب حاکم میانه مکرون که تنها چند سال از تاسیس آن میگذرد، نتوانسته در سطوح محلی محبوبیتی کسب کند همانگونه که انتظار میرفت رقبای راستافراطی در مناطق ۱۸ گانه فرانسه نه حزب مکرون بلکه چپ و راست سنتی هستند.
بسیاری از ناظران این انتخابات را محکی بر وضعیت سیاسی فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو میدانند. جناح راست میانه اگرچه پیروز واقعی این انتخابات بوده اما چهره تاثیرگذاری را برای رقابتهای ریاست جمهوری سال آینده نخواهد داشت. در فرانسه معمولا اتحاد همه احزاب چپ و راست سنتی با یکدیگر برای جلوگیری از راهیابی راست افراطی به قدرت با نام «جبهه جمهوری» مشهور است و بارها در انتخابات سطوح مختلف رخ داده است، یکی از معروفترین آنها در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۲ فرانسه رخ داد که طی آن ژاک شیراک و ژان ماری لوپن به دور دوم راه پیدا کردند و در آن مرحله همه احزاب فرانسه از جمله جناح چپ با حمایت بیسابقه از شیراک باعث شکست لوپن شدند. در انتخابات ریاست جمهوری که حدود ۱۰ ماه به برگزاری آن باقی مانده هم پیشبینی میشود چنین امری مجددا تکرار شود اگرچه اکنون مانند گذشته جبهه یکپارچه و واحدی در مقابل راست افراطی وجود ندارد.
حزب اجتماع ملی فرانسه که جزو قدیمیترین احزاب راست افراطی در اروپا محسوب میشود از دهه ۱۹۸۰ روند رو به رشدی را در صحنه سیاسی این کشور آغاز کرده است، سیاستهای این حزب را میتوان در چارچوب ملیگرایی، مهاجرستیزی و مخالفت با اتحادیه اروپا ارزیابی کرد، این حزب با رویکردی پوپولیستی خود را صدای اکثریت خاموش مردم فرانسه نامیده و توانسته با متهم کردن نخبگان سنتی به فساد و نادیده گرفتن خواست مردم حمایتهایی را بهویژه در شهرهای کوچک و در میان کارگران به دست آورد.
احساس هراس از ورود پناهجویان مسلمان از خاورمیانه و شمال آفریقا و نگرانیهای امنیتی در سالهای اخیر نیز عملا مورد بهرهبرداری این حزب قرار گرفته است. اگرچه مخالفان و بهویژه جناح چپ رشد این جریان را به مثابه قدرتیابی فاشیسم و نژادپرستی در جامعه فرانسه میداند با این حال مارین لوپن در طی سالهای اخیر سعی کرده تا حدودی چهره حزب را حداقل در ظاهر ملایمتر کند، تغییر نام حزب از جبهه ملی به اجتماع ملی و فاصله گرفتن از ادعاهای ژان ماری لوپن بنیانگذار این حزب در مورد هولوکاست و کاهش میزان یهودستیزی از جمله این تغییرات بوده است. این حزب از نظر سیاست خارجی منتقد ایالاتمتحده و مخالف ناتو و اتحادیه اروپا محسوب شده و در عوض روابط نزدیکی با روسیه دارد.
در نهایت باید توجه داشت اکنون دوران مهمی برای فرانسه در اروپا محسوب میشود، با پایان روند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا از یکسو و اتمام دوران صدارت ۱۶ ساله مرکل در آلمان که در سه ماه آینده اروپا یکی از چهرههای مهم خود را از دست خواهد داد، مکرون در تلاش است از این فرصت برای نفوذ بیشتر و ارتقای جایگاه خود در اتحادیه اروپا استفاده کند. با این حال طی سالهای گذشته مکرون در داخل فرانسه با چالشهایی همچون رشد راستافراطی و مهاجرستیزی، حملات تروریستی گروههای اسلامگرا، جنبش جلیقه زردها و نارضایتی در حاشیهها و سرانجام تبعات ناشی از همهگیری کرونا درگیر بوده و جامعه فرانسه در حال قطبیتر شدن است.
جناح راست میانه و محافظهکار بهطور تاریخی بارها سعی کرده با اتخاذ برخی تدابیر سخت گیرانهتر و مشابه رویکرد راست افراطی بتواند نظر برخی از هواداران این حزب را به خود جلب کند؛ مهمترین نمونه آن در جریان انتخابات ۲۰۰۷ رخ داد که سارکوزی با اتخاذ سیاستهای ضدمهاجری موفق شد بخشی از هواداران راست افراطی را به سوی خود جلب کند و شکست سنگینی را به موضع حزب جبهه ملی وارد سازد، با این وجود بسیاری معتقدند در درازمدت این روش کارساز نخواهد بود و بهتدریج راست افراطی به یکی از احزاب جریان اصلی در فرانسه مبدل خواهد شد.