اگر مضطرب هستید بخوانید
آیا مضطرب هستید و نمیتوانید میان کارهای روزمره و حرفه خود تعادل ایجاد کنید؟ آیا دلواپسیهایتان باعث شده شبها مشکلاتی در خوابیدن داشته باشید؟ اگر پاسخ شما «بله» است، باید این مقاله را بخوانید.
به گزارش اقتصادآنلاین، مردم اغلب میگویند شما باید بین حرفه و زندگی عاشقانه خود یکی را انتخاب کنید. چنین عقیدهای را میتوان با عبارتی مثل جایگزینی زندگی عاشقانه با زندگی روزمره و خارج از ساعات اداری تعمیم داد. بااینحال، زندگی همیشه سیاهوسفید نیست، موقعیتهای زیادی در زندگی وجود دارد که هنگام مواجهه با آنها باید وجود هر دو بعد سیاهوسفید را در نظر بگیری.
پیداکردن تعادل میان زندگی شخصی و شغلیتان کار ترسناکی نیست. در مسیر ایجاد تعادل، به سازماندهی، مشورت، و عادتها نیاز دارید که این موارد لزوماً به شخصیت شما بستگی ندارد پس ناامید نشوید. کمی تلاش میتواند شما را در محل کارتان سرآمد و ممتاز، و در خانه دلسوز و کوشا کند.
برای بیدردسر رسیدن به این نتایج، به چند نکته و راهنمایی نیاز دارید. در این مقاله با هفت روش پیشنهادی در فرایند پاکسازی و استفاده کاربردی از تقویم خود آشنا خواهید شد. روشهای پیشنهادی به سازماندهی برنامه روزانه و طرز فکر شما برای اجرای چنین سازمان و چیدمانی مربوط خواهند بود.
شما همیشه میتوانید باتوجهبه نیاز و خواستههای خود، از بین این هفت روش، یک یا دو مورد کاربردی و لازم را انتخاب و خودتان را به فردی فعال و ساعی تبدیل کنید! اگر حس میکنید با کمی کمک میتوانید به این هدف دست یابید، در مسیر درستی قرار دارید. هیچ دلیلی ندارد که تصور کنید شما مسئول همه چیز هستید و بار همه چیز در زندگی بر دوشهای شماست.
نفس عمیق بکشید و کارهای خود را اولویتبندی کنید. سعی کنید از اولویتبندی کردن فعالیتها و اهدافتان لذت ببرید؛ ترکیب کردن حس خوب با مسئولیتهایتان وظیفهای مضاعف نیست بلکه راهی برای ازبینبردن اضطراب از ابعاد زندگی شما بهحساب میآید. نکاتی که میتوانید از آنها استفاده کنید:
1. مسئولیتهای کنونیات را بررسی کن
در ابتدای این نکات باید بگویم که برخی از افراد وظایف کمی را برای خود تعیین میکنند، و گروهی برعکس این افراد، فراتر از سطح توانایی خود برای مسئولیتهایشان برنامهریزی میکنند. در نهایت افرادی که بهاندازه یا کم برای خود وظایفی را معین کردند فعالیتهای بیشتری را نسبت به گروه دوم پوشش میدهند و وظایفشان را به اتمام میرسانند.
قبل از رسیدن به بخش پایانی این مقاله، ابتدا به مواردی که روی تقویم فعلیات جای گرفتهاند توجه کن. برنامهریزیات از چه بخشهایی تشکیل میشود؟ در موردنیازها، خواستهها و اهدافت خوب فکر کن و ببین چه چیزهایی با آنها در ارتباط است.
باید سؤالاتی را راجع به فعالیتهایت مطرح و سپس پاسخ آنها را پیدا کنی: «هدف از انجامدادن این کار چیست؟ آیا این کار بهخصوص برای من و خانوادهام ارزشمند است؟ آیا این موضوع من را از مسیر اصلیام منحرف میکند یا کاری خستهکننده است؟»
به برنامهات با دقت نگاه کن. آیا وجودت را در آن میبینی یا همه چیز برایت تصویری مبهم است؟ اگر تصویر خودت را به طور واضح در میانبرنامههایت میبینی یعنی شروع خیلی خوبی داشتهای. اما اگر برنامهها و تصویر و تصمیمهایت واضح نیستند، شاید باید با صبر و حوصله بیشتری به مقاصد و اولویتهایت در زندگی بیندیشی.
چیزهای مهم و قابلتوجهی که ارزش وقتگذاشتن را دارند پیدا کن تا بتوانی زندگیات را اداره کنی. بعضی چیزها اجباری در روزمرگیهایت هستند و خیلی چیزها هم بیهوده در زندگیات حضور دارند و فقط به رشد اضطراب ختم میشوند. باید حضوروغیاب جوانب موجود در زندگیات را تنظیم کنی.
تحت عنوان پاکسازی موارد بیهوده حاضر در زندگی، مسئولیت و برنامههای بهخصوصی را از تقویمت حذف نکن. فقط به این دلیل که فکر میکنید برخی کارها در برنامه شما جای زیادی میگیرند نباید حذفشان کنید؛ بنابراین شناختن اولویتهایتان امری ضروری و حیاتی است.
سایما میر[1] در گاردین[2] نوشت که پس از حذف برخی از اثاث خانهاش، به جنبه مثبت مهارت پاکسازی که با کنترل و نظم همراه میشود پی برد. پیآمد مثبت این مثال که نظم و مدیریت درست است، در پاکسازی عناصر انتزاعی مثل فعالیتها و وظایف موجود در تقویت صدق خواهد کرد.
طبیعتاً تعهدات و وظایفت با گذشت زمان تغییر میکند. در دوران نوجوانی لازم نیست تمام آنچه که در برنامه معمولت بود انجام دهی. تو رشد میکنی و تغییراتی خواهی کرد و شغل و وظایفت هم همراه با تو تغییراتی خواهند داشت. به کارهایی که از گذشته در تقویم و برنامهریزیهایت حضور دارند توجه کن و هر کاری که دیگر مفید و کاربردی نیست را از لیست برنامههایت خط بزن.
پس از اتمام تأمل در مورد تعهدات و ضرورت آنها در جدول زمانیات، مواردی را که داوطلبانه هستند یا بهطورکلی تأثیری در زندگی شغلی و شخصیات ندارند را حذف کن. در نهایت، حواست باشد اگر برخی از آن فعالیتها تأثیرات منفی بر زندگی شما دارند، باید هر چه سریعتر از شر آنها خلاص شوید.
2. از یادداشت کردن فعالیتهای پیشپاافتاده در تقویم خود خودداری کنید
یادداشت کردن هر کار و فعالیت کوچکی در تقویم اشتباه است. فعالیتهای پیشپاافتاده مثل پیادهروی سگ، تهیه ناهار، یا جاروبرقی کشیدن خانه تنها تقویمت را بینظم و شلوغ میکند. ابتدا باید این فعالیتهای سطحی را از اوامر مهم جدول زمانیات حذف کنی.
یادداشت کردن فعالیتهای ساده معمولاً زمانی انجام میشود که احساس کنی غالباً کارهایت را فراموش میکنی، پس هر کاری که هست را بدون توجه به ضروری یا سطحی بودن آن مینویسی. اما اغلب این فعالیتهای پیشپاافتاده کارهای روزمرهات هستند که واقعاً نیازی نیست تمام آنها را در میان وظایف مهمتر و سنگینترت بنویسی.
حتی اگر از آن دسته افرادی نیستید که پیوسته برنامهها و مسئولیتهای خود را یادداشت میکنند، امتحان کردن این روش و یادداشتبرداری آسیبی برایت به همراه نخواهد داشت، برعکس زندگیات را آسانتر میکند. با تلاش کردن چیزی را از دست نمیدهی.
وقت تو ارزشمند است، بنابراین با تلاش برای سازماندهی هرروزه و کشف تعادل از ارزشمندی آن قدردانی کنید. همانگونه که رایدر کارول، نویسنده کتاب روش موارد ژورنال، در سخنرانیاش در TEDxYale میگوید: «متاسفانه زمان منبعی قابل تجدید نیست.» بنابراین، با پیچیده کردن مسائل و رویدادهای زندگیات این منبع ارزشمند را هدر نده.
اگر برای هر ساعت و هر دقیقه از روزت برنامهریزی کنی، خودت را ملزم به رعایت جدول زمانیات خواهی دانست. هدف این نیست که خودت را عذاب دهی، در این مسیر باید شلوغیهای بیهوده را از زندگیات حذف کنی. حتی اگر بهاشتباه کارهای پیشپاافتاده را یادداشت نکردهای احتمالاً در ذهنت آنها را با عنوان مسئولیت در نظر گرفتهای.
شلوغیهای مضاعف در برنامهها زمانی تحریک میشود که باید مقالات و پروندههای زیادی را در محل کارت تحویل دهی، بهموقع به در جلساتی حضور داشته باشی، یا میزان کارهای داخل خانه بیش از حد افزایشیافته باشد. در چنین حالاتی، احساس میکنی هر یک از فعالیتها یک مسئولیت مهم است، در نتیجه کمکم فراموش میکنی چه کسی هستی و به دنبال آن، تمام اوقات فراغت و تفریحاتی که دوست داری را حذف خواهی کرد.
این تصمیمات نسنجیده تو را آدم بدی نمیکند؛ فقط به این معنی است که بیش از حد خسته شدهای به تغییراتی در روال زندگیات نیاز داری. ازاینرو، نکات ذکرشده در مقاله را دنبال کن تا دوباره احساس رهایی و آزادی ذهنت را پیدا کنی.
بعد از تنظیم و نوشتن برنامهها روی کاغذ، همانطور که ذکر شد فقط آن دسته از فعالیتهایی که بخشی از برنامه روزمرهات نیستند را یادداشت کن.
3. روزهای بهخصوصی را برای کارهای مشخص و خاص انتخاب کنید
حالا به اختصاص کارها و فعالیتهای خاص به روزهای معینی میپردازیم. برای مثال، کارهای اداری و سایر فعالیتهای شغلی باید در طول هفته انجام شود، درحالیکه آخر هفته را میتوان به انجام کارهای منزل و مسائل خانوادگی اختصاص داد.
به همین ترتیب میتوانی به تعادل مطلوب برسی. با استفاده از این تکنیک، بهراحتی در روزهای تعیینشده به انجامدادن کارهای مشخص عادت خواهی کرد. اگر با خانواده یا هماتاقیهایت زندگی میکنی، از آنها بخواه تا چیدمان و روال کاریات را درک و سپس به آن عادت کنند.
معمولاً سازگاری خانواده با تغییرات برنامههایت آسان خواهد بود. بااینحال زندگی با هماتاقیها و نحوه برخورد آنها متفاوت است. درهرصورت سعی کن با اطرافیانت گفتگوی منطقی برقرار کنی و روی نیازهایت متمرکز باشی.
همانطور که گفته شد، میتوانی از روز شنبه تا پنجشنبه کارهای اداری را انجام دهی و روز جمعه استراحت کنی. برای بعضیها داشتن یک روز آرام در هفته، فواید زیادی در گذراندن بقیه روزهایشان خواهد داشت. از لحاظ روانشناختی، اگر یک روز در اواسط هفته با آرامش و خیالی راحت سپری شود، قدرت تنشها کم میشود و انتظار برای آرام شدن در آخر هفته محو خواهد شد.
این توصیهها برای کاهش اضطراب و هرجومرج زندگیات تنظیم شده است. پس به خودت لطف کن و مراحل کسب تعادل را از همین حالا شروع کن. کمی تمرین یوگا انجام بده، مدیتیشن کن یا بهسادگی کمی به فعالیتهای دلخواهت بپرداز.
اگر نکات مذکور را دنبال کنی، متوجه میشوی که خوشبختی و آرامش، با دستان خودت شکل میگیرد و هیچکس دیگری نمیتواند خوشبختی حقیقی را برایت ایجاد کند.
همچنین در فرایند پرداختن به وظایف و مسئولیتهای هفتگیات، میتوانی یک روز انتخاب کنی و در آن روز بدون انجامدادن کارهای زمانبر، فقط به استراحت و آرام شدن بپردازی. برای شارژ مجدد باتریهای ذهنی به روزهایی برای استراحت نیاز پیدا میکنی. اشکالی ندارد اگر یک روز فقط با استراحت سپری شود. خیلی اوقات یک روز کامل با استراحت باعث میشود روز بعد مهارتهای بیشتری داشته باشی و کارهایت را پیش ببری.
کار سادهای است. فقط در روز استراحت در برنامه خود چیزی ننویس و روی نیازهایت متمرکز شو و به استراحت و آرامشت وسعت ببخش. اگرچه ممکن است حتی با نوشته نشدن چیزی روی کاغذ، احساس کنی هنوز نوعی مسئولیت به عهدهات است و باید در عین استراحت کردن به آن مسئولیت بپردازی.
وجود چنین احساس مسئولیتی به این دلیل است که ذهنت عادت دارد هر روز چندین کار را انجام دهد و هنگامیکه سرانجام یک روز رزرو میکنی تا احساس دوری از دردسرها و مشغلهها را داشته باشی، نمیدانی چطور این کار را انجام دهی و چگونه استراحت کنی. در هر نکته، بهویژه در نکات شمارههای پنج و شش، این مسئله را با جزئیات بیشتری درک خواهی کرد.
4. اعتراف کنید که نمیتوانید همه کارها را همزمان انجام دهید
پذیرش ظرفیتهای ذهنی و جسمانی، یکی از مهمترین عناصر تمرکز بر سلامت روان خواهد بود. این بدان معنی است که باید به خودت اعتراف کنی که نمیتوانی به هرآنچه که فکر میکنی برسی.
پذیرش این حقیقت برای افرادی که معتقدند از عهده تحمل فشارهای رویدادها برمیآیند و میتوانند همه چیز را مدیریت کنند بسیار دشوار است. اما حتی چنین افرادی هم خود را درمانده و مقید میدانند که اعتراف کنند نمیتوانند همه تعهدات خود را همانطور که میخواهند به پایان برسانند.
ما معتقدیم که اگر بهاندازه کافی تلاش کنیم میتوانیم هر کاری انجام دهیم. اما ما قدرتهای ماورایی نداریم و نمیتوانیم روزمان را بیشتر از بیست و چهار ساعت ادامه دهیم. شاید حتی فکرکردن به تقسیم آن ساعتها به بخشهای مجزا و اختصاصیافته به فعالیتهای معین بتواند مشکلاتت را کوچکتر کند.
نمیشود بهسادگی بیش از هشت یا نه ساعت کار کرد، شبانه هشت ساعت خوابید و به طور موفق از عزیزان مراقبت کرد و با آنها وقت گذراند. چنین رویهای هم از لحاظ جسمانی هم از لحاظ روحی و روانی غیرممکن است.
اضطراب برای نداشتن زمان کافی همانند یک زنگ خطر است. این زنگ به تو هشدار میدهد که کمی وقت بگذاری و تصمیمات اخیرت را بررسی کنی. حتماً بیش از ظرفیتهای زمانیات وظایفی را به عهده گرفتهای و حالا با وجود اضطراب و دلواپسی باید روند برنامههایت را تغییر دهی.
این نکته با ابعاد درونی و روحیات ارتباط نزدیکی دارد. یوگا و مراقبه چیزی است که بسیاری از افراد موفق و مشغول، به دلیل فشار کاری و کمبود وقت برای پرداختن به نیازهای شخصی خود به آن روی میآورند. بدون شک مراقبه راهی عالی برای آرامش و تفکر خارج از بدن است. شاید با غرق شدن در مشغلهها از سلامتیات غافل شده باشی پس این مرحله بسیار اهمیت دارد.
هر روز ده دقیقه وقت به قدردانی از وجود محیط پیرامونت، افرادی که دوستشان داری، سلامتی، خانه، محل کار و... اختصاص بده. هنگام سپاسگزاریهایتان به فرایند تنفس و نفسهایت خوب توجه کن. از این طریق میتوانی خودت را آرام کنی و ببینی که چهقدر در این جهان بیکران کوچک هستیم. یک جهان وسیع وجود دارد با زمانی بینهایت که هر یک از ما در برابر آن مثل دقیقهای کوتاه هستیم.
بعد از پرداختن به مراقبه، میتوانی با شفافیت ذهنی حاصل، خوب تشخیص بدهی که چیزهایی در محدوده ظرفیتهای ذهنی، جسمانی، و زمانیات قرار دارند و چه چیزهایی را نمیتوانی مدیریت کنی. استعدادهایت را نادیده نگیر. تو میتوانی در طول یک روز، یک ماه، یا حتی یک سال با حفظ تعادل و آرامش کارهای زیادی را به پایان برسانی.
5. تصمیم بگیرید که چه چیزهایی برایتان اولویت دارد
به اولویتهایت فکر کن. آیا کسی از اعضای خانوادهات میتواند این کار را انجام دهد؟ چه چیزهایی به اهدافت مربوط میشود؟ چه چیزی ارزش زمان و تلاشهایت را دارد؟ آیا موردی در برنامهات وجود دارد که وقت زیادی را به آن اختصاص بدی اما نتیجهای از آن حاصل نشود؟
این بخشی است که باید نیازهای حقیقیات را کشف کنی. همانطور که قبلاً اشاره شد، با ایجاد تعادل میتوانی هم زندگی شخصی و هم زندگی کاری و حرفهایات را با آرامش پیش ببری. در این مسیر به حمایت عزیزان و نظم و ترتیبی بیشتر نیاز داری.
قبل از استفاده از نکته پنجم، سعی کن به سؤالات فوق پاسخدهی. بعد به تقویمت نگاه کن. چه چیزی خارج از چیدمان و مختلکننده است؟ اگر احساس میکنی برخی کارها پاسخگوی نیازهایت نیستند، آنها را از بالابهپایین لیست انتقال بده.
در قسمت بالایی لیست باید فعالیتهایی باشند که بیشترین اهمیت را دارند و برایت مفید هستند. برای مثال، کارهای اداری برای شغلی که ماهیانه حقوقت را تأمین میکند، و رفتن به مراسم سخنرانی فرزندانت و حضور در کنار خانواده اولویتهای اصلیات هستند.
به این جوانب توجه کن: تحصیلات، آمادگی، جنبههای مالی، خانواده و دوستان، شغل، کار و پروژههای شخصی. ببین هرکدام از چه چیزهایی تشکیل شدهاند و فعالیتهایی که اولویت ندارند را از میان آنها حذف کن.
اگر فعالیتهای زیادی را در قسمتهای بالای لیست قرار بدی، اوضاع نامرتب و شلوغ میشود و نمیتوانی از این نکته بهخوبی استفاده کنی. هدف این است که دو مورد اصلی را انتخاب کنی و هر هفته اصل برنامههایت را به آنها اختصاص دهی. سرگرمیها و کارهایی که از آنها لذت میبری و راضیات میکنند هم باید بخشی از آن موارد اصلی باشند.
بالاخره کاملاً متوجه میشوی که چه چیزی را در بالا، وسط و انتهای لیست برنامههایت قرار دهی. همه ما شخصیتها و نگرشهای مختلفی داریم. برخی از قرارگرفتن در بالای لیست لذت میبرند و همه چیز را به علاقهمندیهای خود اختصاص میدهند. برخی ترجیح میدهند خانواده خود را در اولویت قرار دهند. هرآنچه را انتخاب میکنی بدون شک از میزان اضطرابت میکاهد و قدردانیهایت از زندگی را افزایش میدهد.
6. از موانع اجتناب کنید
توصیه ششم بر تصمیمگیری متمرکز است که باید با آن، همزمان که برای دیگران وقت میگذاری از برخی کارها اجتناب کنی. معمولاً «نه» گفتن به پذیرش برخی درخواستها از دیگران کار دشواری است. نه گفتن برای افرادی که همه کارهای کوچک و بزرگ خود را در طول روز یادداشت میکنند کار سختتری خواهد بود.
در بسیاری از موقعیتهای زندگی، گاهی اشخاص بهخصوصی ما را در تصمیمگیریها تحتفشار میگذارند و ما هم آگاهانه یا ناآگاهانه انتخابهایی میکنیم. با گوشدادن به نظرات و عقاید دیگران، تصویری در ذهنمان شکل میگیرد و بهتدریج تصور میکنیم برای پذیرفته شدن باید همیشه با آن اشخاص گوش دهیم.
اهداف و برنامههای دیگران همیشه با اهداف ما ارتباط ندارد و اصلاً چرا باید داشته باشد؟ همه ما متفاوت هستیم و دیدگاههای مختلفی داریم. برنامههایت نباید با خواستههای شخص دیگری هماهنگ باشد. این موضوع فقط یک نمونه از موانع فعلیات بود.
درصورتیکه نمیدانی کدام فعالیتها مانع هستند، به هر فعالیتی جداگانه فکر کن، آن را تجزیهوتحلیل کن و ببین چه احساساتی را در وجودت تحریک میکند.
هرآنچه که سایر فعالیتهایت را مختل کند و تجربه حس خوب را به تعویق بیندازد به این معنی است که برایت شادی ایجاد نمیکند. یادت باشد که برخی از مسئولیتهای ما به دلیل ارتباط با شغل یا زندگی شخصی اجباری هستند و گاهی چندان خوشایند و مطلوب جلوه نمیکنند. نه گفتن به چنین موارد مهم و اساسی زندگی رد کردن موانع بهحساب نمیآید.
باید فقط آن کارهایی را که در اولویتت نیستند را رد کنی و گاهی انجام این کار برایت رضایتبخش نخواهد بود. توصیه ششم با توصیههای قبلی ارتباط دارد زیرا برای رد برخی از کارها ابتدا باید اولویتهایت را مشخص کنی.
باتوجهبه این مسئله، با تمرکز بر آنچه که به پیشرفت در زندگیات کمک میکند، تعهدات غیرضروریات را از بین ببر. حالا سفری مینیمال را آغاز میکنی، و به جایی میروی که وقت و زمانت را فقط برای فعالیتهای خاص و افراد خاص ذخیره میکنی. در این مسیر، احساس بیدغدغگی و بهرهوری بیشتری خواهی داشت چراکه دیگر همزمان در شلوغی چند مسئله و مسئولیت قرار نداری.
اشاره به کتابی درباره حذف برخی از اثاث خانه میتواند مثال خوبی در چگونگی حذف کردن برخی مسئولیتهای روزمره باشد. جین استولر[3]، نویسنده کتاب پاکسازی برای آدمهای احمق[4]، درباره حالتهای روانی و پاکسازی بخشهایی از ذهن که به طور افراطی با مسائل مختلف آشفته شده صحبت میکند. ذهن در حالت چند وظیفهای پریشان و آشفته میشود.
چند وظیفهای یعنی نمیتوانی از انجام بعضی از کارها خودداری کنی، بنابراین وظایفی را که دوست داری و کارهایی که از سرعتت میکاهند را باهم انجام میدهی و به همین ترتیب موانع شکل خواهند گرفت. به همین خاطر باید قبل از پرورش یافتن موانع، بپذیری که چه چیزی تو را تحتفشار قرار میدهد و چه چیزی ارزش زمانت را دارد.
7. انگیزه را پیدا کنید
حالا قسمت سرگرمکننده مسیر انجام میشود. به سرگرمیات، چیزی که در آن مهارت داری، یا چیزی که بهسادگی لبخند را به روی لبهایت میآورد فکر کن و از آن برای قدرتبخشیدن به انگیزهات استفاده کن.
داشتن دلیلی برای بلند شدن از رختخواب در صبح همان چیزی است که ما را انسان میکند و به ما انرژی لازم را برای ادامه روز میبخشد. هیچکس در جهان وجود ندارد که منبعی از الهام و انگیزه نداشته باشد. خیلیها از مطالعه کتاب، گوشدادن به موسیقی یا انجام فعالیتهای ورزشی لذت میبرند. یک ثانیه وقت بگذار و به کاری فکر کن که دلت میخواهد برای رفع خستگی انجامش دهی. این چیزی نیست که در برنامهات نوشته شود. این همان چیزی است که هر روزبه آن نیاز دارید.
در زندگیات نباید هر چیز کوچکی را جدی بگیری و ذهنت را با آن پریشان و مضطرب کنی.
یکلحظه همه چیز را متوقف کن و فقط نفس بکش. حتی وقتی صحبت از تعهدات منظم و همیشگیات میشود هم کمی شوخطبعی در میان آنها پیدا کن. بخند و با رویدادها شوخی کن. بااینحال، یک مرز نازکبین جذاب و کودکانه بودن وجود دارد. مثبت و سهل باش اما همیشه خانواده و شغلت را جدی بگیر.
در میان هرجومرج و هیاهوهای زندگی، چیزی را پیدا کن که برایت الهامبخش باشد و کمکت کند تا به مسیرت ادامه دهی. گاهی یک آهنگ میتواند روحیهات را تغییر دهد، یا یک تمرین سریع کاردیو باعث شود بعد از نشستنهای طولانی در محل کار حس سرزندگی و فعال بودن وجودت برانگیخته شود.
اگر قدمزدن در پارک یا نوشیدن قهوه در بالکن باعث میشود آرامش و آسایش بیشتری در کنار تعهدات داشته باشی، این کارها را انجام بده!
این مثالها تنها چند نمونه کوتاه و مختصر هستند که همیشه میتوانی آنها را انجام دهی و از فکر مداوم به برنامهها و پاسخگویی به تمام سؤالهای ذهنیات رهایی یابی. جدول زمانی زندگیات را کنترل نمیکند، مدیریت زندگی باید در اختیار تو باشد و تو هستی که تصمیم میگیری لحظاتت چگونه سپری شوند.
یادت باشد که مشاغل نباید از برنامهها حذف شوند. همچنین شغل و حرفه چیزی نیست که بیش از حد ظرفیت و نیاز زمانت را به آن اختصاص بدهی. از مسائل کاری برای کاهش اضطراب و افزایش انگیزهات در پرداختن به سایر فعالیتهای لیست و برنامهات استفاده کن. اجازه نده مهلتها و وظایف ثابت، سعادت و آرامش درونیات را خراب کنند.
نتیجه
نتیجه میگیریم کاهش تعداد تعهدات در تقویم و لیست برنامهها، اولویتبندی فعالیتها، سازماندهی و اجرای آنها، و تمرکز بر سلامت روح و روان عناصر مسیر دستیابی به تعادل میان زندگی شخصی و زندگی کاری محسوب میشوند. در حال حاضر شاید همه چیز برایت طاقتفرسا و رنجآور به نظر برسد، اما وقتی اجرای این نکات را شروع کنی، متوجه تغییرات شکلگرفته خواهی شد.
با خواندن این مقاله، و توضیح نکات و توصیهها با راه و چگونگی سازماندهی کارآمدتر ابعاد زندگیات آشنا شدی.
شاید وقتی کسی میگوید بیشتر روی آرایش و سازماندهی کارهایت تمرکز کن، حس کنی بهاندازه کافی برای این کار مجهز و آماده نیستی. به همین خاطر، طرز فکر و وضعیت ذهنیات در گذراندن مسیر تعادل بسیار حائز اهمیت است. بزرگ شدن به این معنا نیست که یکروزه تمام اطلاعات و مهارتهای زندگی را به دست آوری. شناختن وجودت و رشد ذهنی یک فرایند مهم و کامل است که برای بعضی از انسانها بیشتر از بقیه طول میکشد.
ایجاد تعادل هم فرایندی است که شاید برای تو نسبت به شخص دیگری بیشتر طول بکشد چراکه بهبود آرامش درونی آسیبدیده کار سادهای نیست. با پذیرش این حقیقت، ذهنت پاکسازی مسئولیتهای روزانه و شلوغیهای پیرامونت را با آگاهی آغاز خواهد کرد.
زمانی که حقایق و واقعیتهای زندگی را درک کنی، خیالت راحت میشود و دیگر به انجامدادن بهموقع همه کارها اصرار نمیورزی و میدانی که به کمک دیگران نیاز داری و باید اهداف و اولویتهایت را بررسی کنی.
زندگی با تلاش همراه است و برای گذراندن فرایند تعادل هم باید سعی و تلاش کافی را داشته باشی. پاکسازی تقویم از موارد بیهوده و غیرضروری کاری نیست که آن را یکروزه به پایان برسانی، بلکه عادتی است که تا زمانی که بتوانی از زمانت با تسلط و آگاهی استفاده کنی آن را خواهی داشت.