نظر ۴ چهره اصولگرا و اصلاح طلب به ریاست جمهوری زنان
نظرسنجی همشهری از چند چهره سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا حاکی از این واقعیت است که نگاه صفر و صدی در رابطه با حضور زنان در جایگاه ریاستجمهوری در میان برخی از افراد این دو جناح وجود دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری ؛ سیاست مردانه ایران سالهاست که مجبور به پذیرش چند زن در قامت معاون رئیسجمهور، معاون وزیر، فرماندار و... شده است اما این تغییرات نتوانسته شرایط را برای قرارگرفتن زنان در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری مهیا کند. برای بررسی نگاه مردان سیاست نسبت به معرفی زنان بهعنوان رئیسجمهور، ازچند چهره اصولگرا و اصلاحطلب یک سؤال واحد را پرسیدیم: «با قبول این پیشفرض که موانع قانونی پیش روی زنان برای حضور در انتخابات ریاستجمهور وجود نداشته باشد، آیا زنان میتوانند گزینه جدی ریاستجمهوری در ایران باشند؟» برای بهدستآوردن پاسخ، فارغ از دیدگاه خود به مصاحبهکننده مجال دادیم تا نظراتش را بیان کند. هر چند در رابطه با نظرات سیاسی با قطعیت نمیتوان گفت که یک مشت نمونه خروار است اما نکته قابلتوجه در رابطه با پرسش ما از چهارچهره سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب این بود که اصولگرایان برخلاف اصلاحطلبان نگاه مثبتی به حضور زنان در جایگاه ریاستجمهور نداشتند. ناصر ایمانی و سیدرضا اکرمی، بهعنوان چهرههای شناختهشده اصولگرا با تکیه به دلایل مختلف، رئیسجمهورشدن زنان را نشدنی میدانستند و در مقابل مجید انصاری و داریوش قنبری، دوچهره اصلاحطلب، خواهان هموارشدن مسیر برای رسیدن زنان به جایگاه ریاستجمهوری شدند.
آشنایی با سیزدهمین دورهٔ انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۴۰۰)
ناصر ایمانی؛ فعال سیاسی اصولگرا
جایگاه ریاستجمهوری یک پست نمایشی نیست. اگر مجموع زنانی را که درحوزه سیاسی و اقتصادی فعال هستند بدون درنظرگرفتن جناح سیاسیشان در یک فهرست قرار دهیم، ۲۰ یا ۳۰ اسم بهدست میآید و در مقابل اگر مردانی که در انتخابات ۱۴۰۰ ثبت نام کردهاند را در همین فهرست قرار دهیم و صرفنظر از جنسیت، به کارایی آنها توجه کنیم، شکی نیست که برای گزینه ریاستجمهوری به یک گزینه مرد میرسیم. هرکدام از مردانی را که در انتخابات ثبتنام کردهاند در مقابل زنانی که تجربه کاری اجرایی دارند و شناختهشده هستند، قرار دهیم، بهطور حتم گزینه قابل انتخاب از میان آقایان بیشتر و کارآمدتر است. ما باید موضوع را از این بعد نگاه کنیم چراکه بحث اداره کشور یک موضوع جنسیتی و احساسی نیست. البته برخی معتقد هستند که کمبودن گزینههای خانم برای حضور در این جایگاه نشاندهنده ضعف کشور است، من این نگاه را قبول دارم و ما میتوانیم زنهایی را داشته باشیم که در عرصههای کلان مدیریتی نقشآفرینی کنند و به این ترتیب زمینه برای حضورشان در جایگاه ریاستجمهوری- به فرض نبود مشکل قانونی- مهیا خواهد شد اما هماکنون و با توجه به شرایط موجود باید گفت که یک زن که در قیاس یک مرد گزینه بهتری برای ریاستجمهوری و اداره کشور باشد، وجود ندارد.
مهیانبودن بستر مناسب برای حضور زنان دلایل متعددی دارد و یکی از این موارد مربوط به مسائل فرهنگی است، هنوز کشور از نظر فرهنگی آمادگی پذیرش زنان برای وزرات و معاونت وزرا را ندارد. به مرور زمان باید فرهنگسازی شود و زنان با تکیه بر تواناییهایشان عهدهدار مسئولیتها شوند و به این ترتیب زمینه برای حضور زنان در عرصه سیاست بیش از پیش مهیا خواهد شد. نکته قابل توجه این است که ما نمیخواهیم این جایگاه نمایشی باشد و باید تکیه اصلی بر توانایی زنان باشد.
سیدرضا اکرمی؛ عضو جامعه روحانیت
بلقیس نمونهای از یک مدیر زن است که قرآن به آن اشاره کرده است. او بهعنوان یک زن حکمرانی میکرد اما در جامعه امروز ما کادرسازی برای زنان صورت نگرفته است. آیتالله جوادی آملی جملهای دارد و میگوید که اگر زنان، تاریخ را در مورد شخصیت زنان واکاوی میکردند، به موارد قابلتوجهی در مورد خودشان دست مییافتند اما زنان هم اقدامی خود نکردهاند. در دنیا هم شاهد حضور زنان بهعنوان رئیسجمهور هستیم اما این موارد بسیار نادر و اندک است و توفیقات اندکی هم بهدست آوردهاند.
من این موضوع را از نظر فکری، عملی و اجرایی مورد بررسی قرار میدهم. به عنون مثال در حوزه علمیه قم، مردان و زنان مشغول فعالیت هستند اما بین خانمها شما فردی را بهعنوان مرجع نمیبینید. شاید خانمها بهدلیل بافت وجودی و تکوینی که باید مادر و همسر شوند و مادری اصل مطلب است، برای این کار تلاش نکردهاند و خیلی وارد این گود نشدهاند. ما باید تفاوت زن و مرد را بپذیریم. زنی که میخواهد همسر یا مادر شود، که وظیفه اصلیاش است، باید وقت بسیاری صرف کند. این اتفاق تنها محدود به ایران نیست و در تمام کشورها اینگونه است. در شرایط موجود رئیسجمهورشدن زنان ناشدنی است و این اتفاق تاحدودی به عوامل تکوینی و باور خود زنان بازمیگردد.
مجید انصاری؛ سیاستمدار اصلاحطلب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
در میان جامعه زنان کشور، زنان نخبه، تحصیلکرده و مدیری هستند که با وجود تمام محدودیتها در عرصههــای مختلف بهخوبی درخشیدهاند و این نشان میدهد که در پستهای بالاتر نیز اگر فرصت ایجاد شود، از توانایی کافی برخوردار هستند. این نگاه که جنسیت در توان مدیریت اثرگذار است را قبول ندارم، البته این موضوع در جای خود محفوظ است که برخی از مشاغل ذاتشان کار مردانه و برخی زنانه است اما این مشاغل بسیار محدود هستند. موضوعی مانند ریاستجمهوری که مبتنی بر هماهنگی، مدیریت، تفکر و... است تنها مربوط به مردان نمیشود و نباید گفت که زنان بهدلیل ساختار وجودیشان نباید در این عرصه حاضر شوند. بهنظر من اگر میدان باز شود، برخی از زنان بهتر از مردان میتوانند فعالیت کنند و در عرصههای مختلف بدرخشند. اینکه تاکنون زنان حضور پررنگی در عرصههای مدیریتی نداشتهاند و وارد عرصه رقابت ریاستجمهوری نشدهاند مربوط به بستهبودن میدان است نه زنان.
بهرغم تمام محدودیتهای اجتماعی، عملی و قانونی، در فضاهایی که به زنان اعتماد شده و شرایط برای کار آنها مهیا شده است، شاهد اتفاقات درخشانی بودهایم. بنابراین از نظر من نیروهای سیاسی زن در قد و قواره ریاستجمهوری وجود دارند و درصورت برداشتهشدن محدودیتها میتوان به حضور رئیسجمهور زن امید داشت. حداقل در مرحله کاندیداتوری زمانی که به فهرست تأیید صلاحیتشدهها مینگرم و آن را با سابقه فعالیت برخی از زنان سیاسی مقایسه میکنم به این نتیجه میرسم که زنان سیاسی از برخی مردان تأیید صلاحیتشده در ادوار انتخابات ریاستجمهوری تواناتر هم بودهاند.
داریوش قنبری؛ نماینده ادوار و فعال سیاسی اصلاحطلب
تفسیر واژه رجل سیاسی از سوی شورای نگهبان بهصورت رسمی مطرح نشده است و شاید سخنگوی شورای نگهبان عنوان کند که منعی برای زنان وجود ندارد اما اینکه تاکنون یک زن تأیید صلاحیت نشده است نشان از تفسیر مضیق و غیررسمی از واژه رجال در شورای نگهبان است و بر این اساس تا به حال این مجال به زنان داده نشده است که در انتخابات حضور پیدا کنند.
بنده فکر میکنم که زنان توان حضور در عرصه انتخابات ریاستجمهوری را دارند. بسیاری از زنان در سالهای گذشته سمتهایی بالایی در حد معاون رئیسجمهور را برعهده داشتند، بدون شک این افراد میتوانند بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری مطرح شوند. نکته مهم این است که برای رئیسجمهورشدن مهمتر از توان تخصصی و تجربی، نوع نگاه و اندیشه سیاسی کاندیدا از اهمیت برخوردار است؛ بنابراین نمیشود گفت که چون زنان فرصت این را نداشتهاند که تجربه مناصب بالای سیاسی را بهدست بیاورند نباید رئیسجمهور شوند.
زنان تحصیلکرده و خوشفکر در جامعه ما کم نیستند و این زنان بدون شک اندیشههای مترقی و پیشرفتهای دارند که میتوانند در مقام رئیسجمهور در این کشور به انجام وظیفه بپردازند. فکر و اندیشه درست مهم است و اندیشه در دستهبندیهای جنسیتی قرار نمیگیرد.
لازم است که در رابطه با حضور زنان در انتخابات ریاستجمهوری یک تجدید نظر اساسی صورت گیرد. تا چه زمانی زنان از سمتهای بالای سیاسی عقب رانده شوند؟ محرومیت حق زنان نیست و بدون شک باید این مشکل جامعه زنان حل شود. اما واقعیت این است که با شعاردادن و تعارفکردن، این موضوع حل نمیشود و باید در مقام عمل یکبار برای همیشه این مشکل حل و فصل شود.
تاکنون زمینه تحقق حق زنان در انتخابات ریاستجمهوری مهیا نبوده است و بسیاری از زنان بهدلیل آن که نگران رد صلاحیت بودهاند و احتمال میدادهاند با تکیه برتفسیر موجود در رابطه با رجل سیاسی تأیید صلاحیت نشوند، در انتخابات ثبتنام نکردهاند. ما امیدواریم این سد یکبار برای همیشه از پیش روی زنان برداشته شود. اگر موانع قانونی برداشته شود، زنان سیاسی صلاحیت حضور در جایگاه ریاستجمهوری را دارند.