کاسبی با کرکره نیمهباز
دولت تمامی مشاغل را به جز گروه یک تعطیل کرده و مجلس هم به مدت دو هفته هیچ جلسهای تشکیل نمیدهد اما مشاهدات میدانی نشان میدهد که کسبه دستوپا شکسته به فعالیت ادامه میدهند.
بازار داغ فروش مجازی
تهران، خیابان ولیعصر، میدان ولیعصر. عصر دوشنبه. پیادهرو از روزهای عادی خلوتتر است اما رفتوآمدها خبر میدهد که فضای اعمال محدودیت نیست و مردم در حال رسیدگی به اموراتشان هستند. مغازهها بسته است اما نه کامل. بعضی از مغازهها کرکره را تا نصفه بالا کشیدهاند و نور چراغ سایههای مشتریهای داخل مغازه را از زیر کرکره بیرون انداخته است.
مردم در حال خرید هستند. یک مغازه شالفروشی که فروشندهاش پسر جوان حدودا ۳۰ سالهای است. او اندامی درشت دارد با صورتی گرد و موهایی جوگندمی. سعید در پاسخ به این سوال که آیا مجوز فعالیت در دوران اعمال محدودیتهای کرونایی داری که مغازه را باز کردهای، میگوید: «مملکت که تعطیل نیست. برای طلبکار که تو همین مدت محدودیت چکم را بانک میبرد فرقی نمیکند. کاسب باید کاسبی کند که بتواند هزینههایش را بپردازد وگرنه دوام نمیآورد.» مغازه شلوغ نیست. سه زن مشغول گشت در مغازه هستند و همین طور که شالهای چیده شده در قفسه و روی ویترین را نگاه میکنند، قیمت هم میپرسند: «۷۰ تومان.» سعید قیمت را میگوید و ادامه میدهد: «صاحب مغازه که صبر نمیکند برای اجاره بها. سر ماه کرایهاش را میخواهد. من نوعی از خدا میخواهم که مملکت تعطیل شود و در این اوضاع کرونایی کنار خانوادهام باشم. اما نمیتوانم. باید جواب طلبکار و صاحب مغازه را بدهم.»
درست چند متر جلوتر، رد نوری از زیر کرکره کاملا سفیدی که کمی بالا کشیده شده بیرون زده است. کرکره بالا میآید و مردی میانسال پیدا میشود؛ کمی فربه با موهایی ریخته. هیچکس در مغازه نیست اما او در حال بستهبندی لباس مردانه است. حسین میگوید در حال آماده کردن «سفارشهای اینترنتی هستم. دولت خودش را تعطیل کرده نه بازار را. وقتی بانکها باز است و مردم خرید میکنند من کاسب که کلی هزینه دارم چه جوری باید ادامه بدم؟ از وقتی کرونا آمده دخل ما به صفر رسیده است.
دولت هم که نمیتواند کمک کند. چاره دیگهای نیست.» به گفته این فروشنده فروش اینترنتی در دوران کرونا افزایش چشمگیری داشته است: «بیشتر فروش مجازی ما متعلق به شهرستانها بود. از وقتی کرونا شایع شد مشتریهای تهران هم بیشتر اینترنتی خرید میکنند. در روزهایی مثل الان هم که محدودیت اعمال میکنند فروش اینترنتی بالا میرود.» او درباره فروش حضوری در روزهای قرنطینه میگوید: «من قبول نمیکنم. الان هم کرکره پایین بود و شما در زدی وگرنه مشتری حضوری قبول نمیکنم. ولی برای آماده کردن بستههای سفارشی باید مغازه را باز میکردم و معمولا هم کرکره کامل پایین است.» به گفته حسین سال گذشته 30 درصد از دخل او را فروش اینترنتی تشکیل داده که در روزهای قرنطینه به بالای 50 درصد هم رسیده است.
شرکتهای خصوصی فعال هستند
تنها لباسفروشیها و بوتیکها پنهانی فعالیت نمیکنند. بسیاری از واحدهای صنوف دیگر هم با کرکرههای نیمهباز و پایین کشیده در روزهایی که محدودیتهای کرونایی اعمال شده به فعالیت ادامه میدهند. در خیابان قرنی اما اوضاع بخشی از کسبه متفاوت است. مغازههایی که لوازم اداری میفروشند و کرکره را کامل بالا کشیدهاند و چراغهای الایدی تابلو را هم روشن کردهاند.
یکی از این فروشندهها میگوید وقتی ادارهها و شرکتها کار میکنند «ما چرا تعطیل باشیم؟» او مردی سبزه با موهایی کاملا سفید است: «مشتری من ادارههای دولتی و شرکتهای خصوصی هستند که به لوازم اداری مثل کاغذ و زونکن و چاپگر و کارتریج احتیاج دارند. 80درصد مشتریهای من در حال فعالیت هستند و بازار تعطیل نیست. اگر این دو هفته مغازه را ببندم با توجه به شرایطی که برای همه صنوف پیش آمده واقعا توانایی ادامه فعالیت را نخواهم داشت.» به گفته این فروشنده تمامی شرکتهای خصوصی که مشتری او هستند «فعالیت میکنند و خرید هم دارند. فقط ادارههای دولتی با نیروی کم در حال فعالیت هستند.
از این گذشته سفارشهای شهرستان و حتی همین تهران هم باید آماده شود. دولت یا باید کلا بازار را تعطیل کند، یعنی حتی بانکها. یا اگر نمیتواند با توجه به شرایط مالی مردم قرنطینه و محدودیتهای اینجوری فایدهای ندارد.» او در پاسخ به این سوال که در صورت جریمه چه واکنشی نشان میدهد، میگوید: «هیچی. پرداخت جریمه. بیایند جریمه کنند ما هم مغازه را باز نگه میداریم. مگر میتوان در این اوضاع به کلی تعطیل کرد؟ دولت کرایه مغازه و دیگر هزینهها را بپردازد، منهم مینشینم در خانهام. وقتی میتوانیم بگوییم تعطیل است که چک بانک نرود.»
دولت تمامی صنوف به جز مشاغل گروه یک رابرای جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا تعطیل اعلام کرده است اما چهره شهر چیز دیگری میگوید. مشاهدات میدانی ما حاکی از آن است که قریب به 10 درصد بازار به صورت پنهانی یا آشکار در حال فعالیت هستند، چراکه «باید از پس هزینهها بربیاییم.»