x
۱۶ / اسفند / ۱۳۹۹ ۱۳:۵۲
وزیر نیرو:

ذخایر سوخت نیروگاه‌ها در زمستان تمام شد

ذخایر سوخت نیروگاه‌ها در زمستان تمام شد

اردکانیان گفت: تا بحث تعرفه و اصلاح تعرفه حامل های انرژی پیش آمده بلافاصله گروهی از اقشار غیرمتمکن که اگر یارانه را هدف‌مند کنید تحت فشار قرار می‌گیرند، به ذهن می‌آیند و همیشه این‌ها سپر انسانی مقابل عدۀ دیگری که از این موضوع بهره می‌برند هستند.

کد خبر: ۵۱۱۴۲۷
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از  فارس،   زمانی که شرایط مصاحبه اختصاصی با رضا اردکانیان، وزیر نیرو مهیا شد، به خوبی می‌دانستیم که قرار نیست تنها با یک وزیر روبه‌رو شویم. اردکانیان بیش از آنکه جزء شخصیت‌های سیاسی باشد، یک مدیر اجرایی و شاید یک دیپلمات به حساب می‌آید.

در سابقه فعالیت 40 سال رضا اردکانیان علاوه بر مسئولیت‌های متعدد دولتی، یک سابقه 12 ساله فعالیت در سازمان ملل متحد با عنوان  مدیر مؤسس دفتر دهه بین‌المللی آب به چشم می‌خورد.

پیش از شروع مصاحبه پرسش‌های فراوانی را در ذهن داشتیم و برای رسیدن به پاسخ وزیر لحظه شماری می‌کردیم اما در همان ابتدای بحث متوجه شدیم که پاسخ به همه سوالات به دلیل شیوه پاسخگویی مفصل اردکانیان به هر بخش در یک یا دو گفتگو نمی‌گنجد.

با این وجود در حالی که تنها یک ساعت زمان برای بحث در نظر گرفته شده بود، گفت‌وگو نزدیک به 2 ساعت به طول انجامید و سعی کردیم مهترین محورهای مدنظرمان را مطرح کنیم.

در این گفتگو ابتدا پیرامون مسائل حکمرانی کشور پرسیدیم. در ادامه به سراغ پرسشی رفتیم که احتمال می‌دادیم با توجه به حواشی مطرح شده پیرامون شایعه نامزد شدن رضا اردکانیان در انتخابات 1400 بدون پاسخ باقی بماند اما وزیر نیرو به سوال ما پیرامون اینکه اگر شما رییس جمهور بودید، برای اقتصاد کشور چه می‌کردید؟ پاسخ مفصل و به قول خودش چکیده تجربه 40 ساله خود را ارائه کرد.

اردکانیان می‌گوید نباید مردم را غافلگیر کنیم و معتقد است درآوردن نان از تنور دولت بسیار دشوار است و داستان‌های زیادی دارد. وی همچنین تاکید دارد که ذینفعان یارانه انرژی از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کنند.

این مصاحبه در دو بخش تقدیم خوانندگان می‌شود. در بخش نخست پیرامون نظام تعرفه‌گذاری و دلایل خاموشی‌های تابستان و ذینفعان اصلاح قیمت آب و برق و خاموشی‌های غیر منتظره زمستان گفت‌وگو کردیم.

در بخش دوم این گفت‌وگو نیز موضوعاتی چون دیپلماسی آب، پروژه‌های انتقال آب، مسئله کمبود آب غیزانیه، ماجرای سد کمال‌خان و بحران آب سیستان و بلوچستان مورد بحث قرار گرفته است.

آقای دکتر چه خبر از اوضاع و احوال روزهای پایانی دولت تدبیر و امید؟ آیا وزارت نیرو متاثر از شرایط انتهایی دولت وارد فضای رکود و کم‌عملی شده است؟

اردکانیان: امسال سومین مرتبه‌ای‌ست که تجربۀ حضور در ماه‌های پایانی دولت را دارم و به طور طبیعی بعد از 8 سال، ممکن است دستگاه‌ها در روند کار خود کند شوند و بحث انتخابات که پیش می‌آید، سطوحی از مدیریت‌ها سعی می‌کنند به اطراف نگاه کنند که چه کسی احیاناً رییس‌جمهور بعدی خواهد شد و بالطبع چه کسی وزیر خواهد شد. فکر کردن دربارۀ این مسائل خودش باعث سستی می‌شود. ما هم یک دستگاه خدماتی هستیم و همیشه به همکاران گفته‌ام که مردم باید از «تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ» استفاده ببرند. یعنی بگویند این گروه می‌رود و آن گروه می‌آید یا این فرد می‌رود و آن فرد می‌آید و مدام خون تازه در رگ‌های سیستم اجرایی کشور وارد می‌شود. نباید از بابت این‌که هر 4 سال یا 8 سال قرار است تغییراتی باشد، مردم آسیب ببینند و ضرر کنند مخصوصاً در عرصه‌های خدماتی مانند آب، برق و گاز. فلذا با علم به این واقعیت و نگاه به تجربه‌های قبلی، این نکته مدنظر بوده است.

این پویشی که راه انداختیم یک هدفش این بود که تکلیف خودمان را تا آخر دوره از حیث تعهدی که داریم اعلام کنیم. وزارت نیرو همیشه تصفیه‌خانه و نیروگاه می‌سازد یا همیشه آب‌رسانی روستایی دارد و وقتی تمام می‌شود می‌گوید این کار را کردم اما این‌که از قبل بگوید من تا پایان سال این تعداد نیروگاه و تصفیه‌خانه می‌سازم، یک تعهدی ایجاد می‌کند که لازمۀ آن تحرک و تکاپوی همه است تا این هدف عملی شود و دراین صورت وقت خالی نداریم.

کار دیگری هم که انجام دادیم، این بود که از اوایل دی‌ماه بدون تعطیلات رسمی و جمعه‌ها، 180 روز کاری تا پایان دولت پیش‌بینی کردیم و یک برنامۀ 180 روزه با تأیید خود مدیران برای همۀ بخش‌ها در چند سرفصل تهیه کردیم، سرفصل اول پروژه‌هایی بود که باید تمام بشوند، سرفصل بعدی طرح‌های سازوکاری یا ساخت‌وسازی مثل اصلاح ساختار یک دستورالعمل یا آیین‌نامه و یا روش جدیدی است که باید آماده شود. سرفصل سوم هم برگرفته از تأکیدی است که مقام معظم رهبری در شهریور به دولت داشتند و تحت عنوان ریل‌گذاری است یعنی وزارت نیرو یک جایی است که حتما باید در هر دوره یک تعداد پروژۀ بزرگ و سنگین آغاز بشود و پاسخگوی درصد قابل قبولی انرژی باشد. پس یک‌سری هم پروژه‌های ریل‌گذاری داریم که مشخص کردیم تا زمانی که دولت بعدی مستقر شد به طور طبیعی اوایل استقرار به این طرح‌ها بپردازند.

اگر شما جای رییس‌جمهور آیندۀ ایران بودید یا مشاوری بودید که رییس‌جمهور حرف شما را می‌شنید، در حوزۀ اقتصاد چه پیشنهادی می‌دادید که منفعت بزرگی در این حوزه برای مردم رقم بخورد؟ چه موضوعی از نظر شما اولویت دارد که اگر دولت سراغ آن برود، مسائل زیاد دیگری در کنار آن حل می‌شود؟

اردکانیان: پاسخ شما را در قالب جمع‌بندی درک و دریافت 40 ساله‌ام از کار در عرصۀ ملی و بین‌المللی و شرایط امروز و آیندۀ کشور خودمان عرض می‌کنم. عرصۀ اقتصاد مانند بقیۀ عرصه‌ها نیست که بتواند منفک از بخش‌های دیگر به توفیق برسد یا ناکامی آن فقط مربوط به یک فعالیت اقتصادی باشد. خیلی از عوامل دخیل هستند و من می‌توانم عرض بکنم که توفیق در عرصۀ اقتصادی و عرصه‌های دیگری که به زندگی و توسعۀ کشور مربوط است از نظر من روی 5 پایۀ اصلی استوار است. به تعبیری می‌خواهم بگویم که پایداری توأم با پیشرفت و تعالی کشور روی این پایه‌ها استوار است. اصلی‌ترین پایه اخلاق‌مداری است. امروزه علی‌رغم دستاوردهای بزرگی که در همۀ بخش‌ها داریم، متاسفانه در پایبندی‌های اخلاقی در صنوف مختلف کم‌توجه شده‌ایم و قطعاً سیاست‌مداران نقش پررنگ‌تری دارند. ما باید بپذیریم که هر حرفه‌ای و هر عرصه‌ای اخلاق حرفه‌ای و چارچوب‌های خودش را دارد و بدون پایبندی به آن چارچوب‌ها، کار سامان نمی‌گیرد و یا آن بازدهی مطلوب را ندارد.

باید بپذیریم که جامعۀ ما باید یک جامعۀ اخلاقی باشد. در عرصۀ آب، ما اخلاق آب داریم، در برق اخلاق مصرف، اخلاق تولید و سایر موارد. در این زمینه ما یک مقدار آسیب دیدیم و اول باید بپذیریم که آسیب دیدیم و بعد به آن بپردازیم و پایبند بشویم. این اخلاق مداری لزوماً به این معنا که به یک نفر موعظه کند و بقیه گوش کنند نیست، هرکسی در زندگی فردی دچار اشتباه می‌شود اما باید ببینیم چارچوب‌های اخلاقی آن کار را رعایت می‌کند یا خیر. پیغمبر اسلام هم برای تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شد و اصلا دین برای این هدف آمد. دومین پایه قانون‌مداری است. ما در اجرای قانون و حکومت نباید استثنا قائل شویم و قانون باید به اندازۀ کافی در جامعه و در همۀ سطوح به ویژه در سطوح بالاتر سیاست‌گذار و تصمیم‌ساز و مجری، حرمت داشته باشد و به رسمیت شناخته و رعایت شود. اگر این‌طور نشود درست مثل یک ساختمانی است که هرچقدر اجزا و ظاهر و دکوراسیون آن عالی باشد، ولی پایه‌های آن سست باشد، فرو می‌ریزد.

سومین پایه ناظر بر اصلی‌ترین منبع تجدیدپذیر ارزشمند کشور یعنی منابع انسانی است و این پایه همان شایسته‌گزینی است. مشیت خداوند این بوده است که ایران بالقوه جزو بالاترین کیفیت‌های منابع انسانی باشد. البته من این نکته را به سبب کار 40 ساله با کشورهای مختلف دنیا می‌گویم و صرفا یک اظهار نظر ناشی از ایرانی بودن من نیست. ما این ثروت را داریم که باید مانند هر معدن و منبع دیگری خوب شناسایی و کشف و استخراج شده و پرورش داده شود و در محل مناسب به کار گرفته شود. ما فعالیت سیاسی داریم، حزب داریم ولی پای ادارۀ کشور که پیش می‌آید باید این اصل مسلّم تجربه‌شده در دنیا را بپذیریم که ما شایسته‌ترین افرادمان را باید در مصادیق کار قرار دهیم.

البته هیچ‌کس منکر ضرورت رعایت همۀ چارچوب‌های قانونی و تأییدصلاحیت‌ها نیست اما وقتی صحبت از ادارۀ کشور می‌شود باید سازوکارهایی را پیش بگیریم که خروجی آن این باشد که شایسته‌ترین افراد بتوانند مصادر امور را بر عهده بگیرند. جوان‌های ما که در دانشگاه‌ها درس می‌خوانند باید خیالشان جمع باشد که اگر خوب درس خواندند، متناسب با آن ظرفیت‌هایشان می‌توانند در جایی قرار بگیرند که بیشترین حوزۀ تأثیر را در زندگی مردم داشته باشند.

دو موضوع دیگر خاص کشور خودمان است و ناشی از شرایطی است که داریم. ما در سیستم حکمرانی و اداری از دو بیماری توأمان رنج می‌بریم یعنی مانند دو بیماری هستند که وقتی وارد بدن می‌شوند وجود یکی بر دیگری اثر می‌گذارد و همدیگر را تشدید می‌کنند. یکی از این بیماری‌ها سیستم متمرکز و تمرکزگرایی است و دیگری بخشی‌نگری است. شاید اگر تاریخچۀ سیستم اداری را در ایران مطالعه کنید، می‌بینید که 100 سال پیش یا بیشتر که این سازمان‌ها با فرم امروزی خود وارد شدند، درست مثل این است که شما یک محصولی را در ویترین فروشگاه می‌پسندید و می‌گویید این را می‌خواهم و به‌علت غفلت یک‌سری اجزای آن را به شما نمی‌دهند و بعداً که آن را سرهم می‌کنید، کاربری مطلوب را ندارد.

سیستم اداری ما فوق‌العاده متمرکز است. ممکن است بگویید جمعیت حدود 80 میلیون نفر است و کشورهایی وجود دارند که 20 برابر ما جمعیت دارند و با سیستم متمرکز هم اداره می‌شود؛ اگر صرف متمرکز بودن اشکال است، چرا آن کشور با این سیستم رشد اقتصادی هم دارد؟ به شما عرض می‌کنم که آن‌ها از منافع متمرکز بودن بهره بردند اما مرض دوم را ندارند و حتی در مقیاس روستاهایشان سیستم‌های بین‌بخشی فعال کار می‌کنند. اما ما هم متمرکز هستیم که همه چیز در رأس وزارت‌خانه‌ها و دستگاه‌ها با حداقل اختیارات در استان‌ها است و هم سازوکارهای بین بخشی ما فوق‌العاده ضعیف یا فاقد تأثیر است و تمرین کافی برای کار بین‌بخشی نداریم. همین امر موجب می‌شود که حتی اگر شایسته‌گزینی هم به درستی انجام شود مانند این است که یک سیال باکیفیت در ظرفی ریخته بشود که هرچقدر هم کیفیت سیال خوب باشد باز هم شکل ظرف را می‌گیرد.

عرصه‌هایی مانند آب و انرژی وجود دارد که در ذات خود بین‌بخشی هستند و می‌بایست با یک سازوکار بین‌بخشی مدیریت شود و دولت یعنی همین. نظریۀ دولت را اگر نگاه کنید در چند هزار سال پیش اولین دولت‌هایی که تشکیل شده در قارۀ آسیا و در کنار رودخانه‌ها بوده است و ضرورت استفاده از آب و تقسیم و مدیریت آن این اقتضا را ایجاد کرده است که بشر به یک ساختاری به نام دولت نیاز دارد.

ما فکر می‌کنیم همین‌که یک تعداد وزیر دور هم جمع شوند دولت تشکیل می‌شود ولی اصل دولت به تعداد پروژه‌های بین‌بخشی است که تعریف می‌شود و ما در این زمینه بسیار ضعیف هستیم لذا این اتلاف‌هایی که می‌کنیم و نارضایتی‌هایی تحت عنوان ناکارآمدی و ضعف مدیریت که پدید می‌آید، اگر نیروهای ما شایسته نباشند یک بخشی از این ناکارآمدی به افراد بازمی‌گردد اما حتی اگر آن‌ها هم شایسته باشند، سازوکارهای ما اگر کماکان شدیداً متمرکز و بخشی‌نگر باشد، هرچقدر هم افراد عوض شوند، همۀ مظروف‌ها شکل ظرف را می‌گیرند.

مثلا اگر در موضوع آب مسئله را حل نکنیم و بنده را در وزارت جهاد کشاورزی قرار دهید و وزیر جهاد کشاورزی به جای من باشد، شاید دو الی سه ماهی این تغییر تأثیر داشته باشد ولی دوباره در بر روی همین پاشنه می‌چرخد. تا وقتی تمرکزگرایی به همین صورت باشد، مردم و نمایندگان برای این‌که اختیارات بیشتری پیدا کنند، دنبال تشکیل استان‌های بیشتر هستند.

یک زمانی در سال 1316 تقسیمات کشوری 6 استان بود ولی چرا امروز به 31 استان رسیدیم؟ مرزهای کشور که ثابت مانده است پس این روش تقسیم منابع و اختیارات و سازوکارهای تصمیم‌گیری به سمتی هدایت شده است که امروزه به 31 استان رسیدیم و اگر همین مسیر را ادامه دهیم ممکن است بیشتر هم بشود. من این 5 پایه را یک مجموعۀ به هم پیوسته می‌دانم که می‌تواند نسخۀ شفابخشی برای حل مشکلات و افزایش تاب‌آوری جامعه و بالابردن ظرفیت ادارۀ کشور برای جمعیتی به مراتب بیش از اکنون باشد که ما اخلاق، قانون، شایسته‌گزینی و در اجرائیات تمرکززدایی و بین‌بخشی عمل کردن را سرلوحۀ کار خود قرار دهیم.

محور اول صحبت‌های ما پیرامون مسئله تعرفه‌گذاری حامل‌های انرژی است. اغلب دولتی‌ها و بخش خصوصی پیرامون مسئله تعرفه‌گذاری حامل‌های انرژی نظیر برق شاکی هستند. از شرکت توانیر گرفته تا برق حرارتی و بخش خصوصی و حتی ریزتر که نگاه کنیم می‌بینیم یارانه‌ای که دولت پرداخت می‌کند توزیع عادلانه‌ای بین مردم ندارد و اگر مردم هم آگاه شوند آنها هم ناراضی می‌شوند منتها با این وجود نمی‌دانم چرا اقدام اثرگذاری در بحث اصلاح نظام تعرفه‌گذاری شکل نمی‌گیرد. البته این اقدام نکردن وزارت نیرو یک‌سری شایعات را  هم مطرح کرده است.

اردکانیان: چه شایعاتی مطرح است؟

شایعاتی از قبیل این‌که همۀ مدیران فعال در بخش خصوصی برق، قبلا مدیر دولتی بودند و می‌گویند اگر صنعت برق ضررده است چرا بخش خصوصی بازهم انگیزه حضور دارد. این تفکر پیش می‌آید که ممکن است خواست وزارت نیرو نباشد که این نظام را تغییر دهد و منابعی که هست بهینه‌تر تخصیص پیدا کند. علت این قضیه چیست؟ همۀ کشورها در کنار راه‌حل‌های تشویقی یک‌سری راه‌کارهای تعرفه‌گذاری هم برای اصلاح مصرف دارند. حتی چرا نگرش شما به این سمت نرفت که نظام تعرفه‌گذاری حداقل برای برق و آب نه همۀ حامل‌های انرژی تغییر دهیم؟

اردکانیان:  برای کشوری که در دنیا به‌عنوان یک کشور ثروتمند از نظر انرژی شناخته می‌شود، بد است که تهدیدی به عنوان ناتوانی در تامین انرژی داشته و در عرصۀ انرژی صحیح عمل نکند. اینکه گفته بشود، ما 90 هزار میلیارد تومان داریم یارانۀ انرژی می‌دهیم و جزو بالاترین‌ها در دنیا هستیم، یک علامت بیمارگونه است و اولین مرحلۀ درمان هر بیماری هم تشخیص و حتی بزرگ‌نمایی آن است. این هم موضوعی نیست که با یک سوال و جواب قضیۀ آن حل شود ولی مسیر خوبی را شروع کردید و باید به آن پرداخته و شکافته شود و ما و دستگاه‌های دیگر باید پاسخگو باشیم تا این واگن روی ریل خود قرار بگیرد.

به طور کلی عرض می‌کنم که وضعیت خوبی از حیث بحث یارانۀ انرژی نداریم و رقم قابل توجهی یارانۀ پنهان می‌دهیم، منتها نمی‌دانم از اقتضای تجربه بنده و سن است اما هر چه هست به محض این‌که راجع ‌به یارانۀ پنهان فکر می‌کنم همزمان می‌گویم که ما هم داریم یارانۀ پنهان می‌دهیم و هم مالیات پنهان می‌گیریم. یعنی اگر می‌خواهیم کشورمان را اصلاح کنیم باید توانایی این را داشته باشیم که مسئله را از زوایای مختلف ببینیم. من اگر نتوانم کالا را به قیمت منصفانه تمام کنم و بیش از قیمت تمام‌شدۀ آن عرضه شود مثل این است که داریم مالیات پنهان می‌گیریم. من اگر خودم نتوانم در حدی که باید راندمان داشته باشم مثل این است که دارم یک رانتی را می‌گیرم که وزارت نیرو را با آن رانت اداره می‌کنم.

در کل این مسائل قطعاً صفر و یکی نیست. تعرفه جزئی از موضوع است و باید آن را باز کرد و به آن پرداخت. چرا تا الان به صورت بارز به مسئله پرداخته نشده است؟ یک بخشی به علت نکته‌ای است که شما اشاره کردید و ما مسئله را به اجزایی که بشود به قسمت قسمت آن پرداخت خرد نکردیم یعنی تا بحث تعرفه و اصلاح تعرفه پیش آمده بلافاصله گروهی از اقشار غیرمتمکن که اگر یارانه را هدف‌مند کنید تحت فشار قرار می‌گیرند، به ذهن می‌آیند و همیشه این‌ها سپر انسانی مقابل عدۀ دیگری که از این موضوع بهره می‌برند هستند.

ما تازه شروع کردیم و اول راه هستیم و نیاز به این محکمه‌ها داریم تا پاسخ دهیم. کارهایی هم شروع کردیم ولی هنوز کارهای بزرگ‌تری پیش رو داریم. یکی از اقدامات این است که در بخش خانگی گفتیم گروهی که کم‌مصرف هستند را 100 درصد تخفیف برای مصرف برقشان اعمال می‌کنیم.

برق امید که مطرح شد و مورد اشارۀ مثبت مقام معظم رهبری هم قرار گرفت و فرمودند اگر هم هزینه‌ای دارد از کسانی گرفته شود که پرمصرف هستند. من می‌خواهم بگویم که برق امید درآمد هم دارد. آمار عملکرد 4 ماهۀ اجرای این طرح هم به من دادند. 22.5 درصد مشترکان ما کم‌مصرف بودند، 49 درصد خوش‌مصرف بودند و 28.5 درصد هم پرمصرف بودند که وقتی با دورۀ مشابه سال قبل مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که پرمصرف‌های ما قبلاً 35 درصد بودند که حالا به 28.5 درصد رسیدند و سود این کار برای ما است و نفع برق امید این‌جا است.

در تابستان باید حتماً نیروگاه جدید به مدار بیاوریم چراکه کشور درحال توسعه است و امسال 10 درصد انرژی بیشتر نسبت به سال قبل به صنایع بزرگ دادیم ولی اوج بار را پایین آوردیم. برق امید به ما کمک می‌کند که این سرمایه‌گذاری که باید برای اوج بار بیشتر بکنیم را صرفه‌جویی کنیم. ابزار قیمت در اصلاح مصرف مهم است. منتها سکۀ قیمت دورو دارد، یک رو افزایش قیمت است و یک روی آن هم اگر حساب‌شده عمل کنیم کاهش قیمت است. پس این کار را کردیم.

 دلیل کاهش مصرف پرمصرف‌ها این بوده که وارد تعرفه صفر شوند؟

اردکانیان: خیر، پرمصرف‌ها وارد تعرفۀ صفر نمی‌شوند. دولت در شهریورماه به ما مصوبه داد که 2 ماه وقت دارید مقدمات اجرا را فراهم کنید و از آبان هم 6 ماه فرصت دارید تا یک‌سری کارهای دیگر بکنیم و به پرمصرف‌ها بگوییم که جزو خوش‌مصرف‌ها بشوند و اگر نیامدند، تعرفۀ آن‌ها 10 درصد افزایش میابد.

البته یکی از نقدهای کارشناسان به طرح برق امید، همین مهلت شش ماهه به پرمصرف‌ها بود، زیرا در بازه پیک زمستان نتوانستیم از ظرفیت برق امید برای کاهش مصرف بهره‌برداری کنیم.

اردکانیان: ما نمی‌توانیم یک‌دفعه مردم را غافلگیر کنیم و بگوییم از فردا این‌ اتفاق رخ می‌دهد. بنده فرصت می‌خواهم بروم و با چند بانک مذاکره کنم، تسهیلات کم‌بهره بگیرم و مابه‌التفاوت آن را از محل منابع دراختیار بدهم، سپس چند پیمان‌کار پیدا کنم که بیایند پنل‌های کوچک آماده کنند. الان به من گفتند چند هزار نفر ثبت‌نام کردند و آماده‌اند که پنل نصب کنند و خب این یک فرآیند زمان‌بر است و باید به مشترک پرمصرف بگویم که اگر می‌خواهید کماکان پرمصرف بمانید، یک بخشی از برق را خودت تولید کن یا آموزش بدهیم تا مصرف را اصلاح کند. پس در بخش خانگی به سمت اصلاح می‌رویم و در بخش تولید و صنعت باز دوباره آمدیم یک کار سنگین مطالعاتی انجام دادیم. بالاخره می‌دانید نان را از تنور دولت درآوردن داستان‌ها دارد.

شرکت توانیر که تابه‌حال نقشش این بود که از تولیدکنندۀ برق بخرد و به مصرف‌کننده بفروشد یعنی به تولیدکننده بدهکار می‌شد و از خریدار طلبکار می‌شد و پول را از خریدار می‌گرفت و به تولیدکننده می‌داد. ما یک مصوبه‌ای از دولت گرفتیم و در این مصوبه طبق تبصرۀ 14 در این فاصله، پول به خط لولۀ هدف‌مندی یارانه‌ها می‌رفت و یک عدد بزرگ بالغ بر چندهزارمیلیارد تومان با تأخیر قابل ملاحظه می‌آمد و کماکان توانیر به تولیدکنندۀ برق که 65 درصد برق کشور را تولید می‌کند بدهکار می‌ماند و اعتراضات در پی داشت. توانیر با این هدف و اصلاح قیمت خودش را کنار کشید و طبق قانون اجازه گرفت که تولیدکننده در بورس انرژی خودش به مصرف‌کننده برق بفروشد. توانیر هم به‌عنوان شبکۀ انتقال، حق و حقوق جزئی بابت این قضیه دریافت می‌کند.

این هم یک گام است چون این کشف قیمت در آن‌جا رخ می‌دهد و رقابت‌ها صورت می‌گیرد. تولیدکننده‌ها با هم رقابت می‌کنند و بعضی اوقات به خاطر اقتضائات بازار ممکن است قیمت بالا و پایین شود و بالاخره در جایی قرار می‌گیرد که نظام عرضه و تقاضا نه قیمت تکلیفی دولت، تعیین‌کنندۀ این ارتباط باشد. این کار را شروع کردیم اما تا جایی که انرژی به قیمت صحیح خود عرضه شود، فاصله داریم.

شرکت توانیر الان چیزی حدود 40 هزار میلیاردتومان براساس عدد و رقم مورد تأیید سازمان حسابرسی برای مابه‌التفاوت قیمت تمام‌شده و قیمت تکلیفی از دولت طلب‌کار است. زمانی مسیر اصلاح می‌شود که این عدد به صفر برسد نه این‌که دولت بدهی خود را بپردازد بلکه این بدهی دیگر شکل نگیرد و یک تولیدکنندۀ برق بتواند از غیربخش‌خانگی پول خود را دریافت کند و مسئولیت بخش خانگی همچنان با دولت باشد و می‌توان در بخش خانگی به سمت قیمت‌های پلکانی برای مصارف مختلف برویم.

چه مانعی وجود دارد که نمی‌توانیم از پرمصرف‌ها قیمت تمام‌شده را بگیریم؟ وقتی پرمصرف هستند یعنی متمکن هم هستند. بعضی معتقد هستند که پرمصرف‌ها ذی‌نفع ماجرا هستند و شنیدم که زمانی که بحث IBT در وزارت نیرو داغ بود، عده‌ای از بدنۀ کارشناسی وزارت نیرو که به ضررشان بود با این طرح مخالفت کردند و حتی داستان‌های مشابهی درباره بدنۀ ارشد حکم‌رانی کشور هم شنیده‌ایم؟

اردکانیان: اتفاقاً بنده از همین دولت مصوبه گرفتم که هر سال افزایش تعرفۀ برق 7 درصد برای کسانی که پرمصرف نیستند باشد و برای پرمصرف‌ها این افزایش قیمت 16 درصد علاوه بر آن 7 درصد باشد. هم اکنون نیز با طرح برق امید شاهد افزایش 10 درصدی علاوه بر افزایش قیمت سابق هستیم. این یعنی مسیر درستی طی می‌شود و انشاالله کارهای باقی‌مانده هم انجام شود مخصوصاً این‌که صنایع بزرگ، برق مصرفی خود را تولید کنند. برخی از صنایع ما عملاً برق صادر می‌کنند و ای کاش همۀ یارانه‌ای که می‌گیرند، به‌عنوان سرمایه‌گذاری و برگشت پول به کشور و کار در جیب خودشان می‌رفت. ولی کشور مقصد که آن محصول را وارد می‌کند، تعرفه‌هایی برای حمایت از تولید داخلی خودش می‌گذارد که هنوز هم برای صادرکنندۀ ما به‌صرفه است که آن تعرفه‌ها را بدهد چراکه از یک انرژی ارزان استفاده کرده است و یارانه‌ای که پنهانی در اختیارشان قرار می‌گیرد در نهایت به مقصد دیگری می‌رود. امیدواریم کم‌کم این شفافیت‌ها به گردش صحیح تراز انرژی در کشور کمک کند.

چرا در زمستان امسال به خاموشی خوردیم با توجه به این‌که می‌شد از ظرفیت برق امید برای کاهش مصرف برق استفاده کرد و موضوع سوخت را هم مدیریت کرد؟

اردکانیان: ما بابت کارهایی که به زعم خودمان خوب است، زمانی باید ارزیابی شویم که در دوره‌های بعد ما هم تداوم داشته باشد و ملاک آن است. وقتی ما می‌خواستیم برق امید را به تصویب هیئت دولت برسانیم با یکی از مسئولین ارشد که صحبت کردیم، ایشان گفتند، پس چرا این کار زودتر انجام نشده است. من آن زمان فرصت جواب نداشتم ولی بعد جواب دادم که این مدل ذهنی را تغییر دادن زمان می‌خواهد.

بخش برق ما برای مدت زیادی در لاک یک تولیدکننده و عرضه‌کنندۀ انرژی بوده است. مثلاً 4 سال پیش اگر به صحبت‌های مدیران عامل ما گوش می‌دادید، یکی می‌پرسید تابستان چه‌خبر بود و دیگری می‌گفت، امسال تابستان پیک نسبت به پارسال این‌قدر بالا رفت ولی حل شد بعد دیگری می‌گفت پیک مصرف ما این‌قدر بالا رفت و از این داستان‌ها.

ما 2 یا 3 سال با همکاران کار کردیم که این موضوع که مسئولیت ما اصلاح مصرف هم هست. نه اینکه که یک کار مستحب است که اگر بشود خوب است بلکه اگر نکنیم بد است و این وظیفۀ ما است و این دستاورد بزرگی است که موجب شد درحالی‌که در 10 سال قبل از 96 به‌طور متوسط اوج بار تابستان‌ها نسبت به سال قبل 5.2 درصد افزایش داشت، 97 به 3 درصد رسید و 98 به 1 درصد کاهش یافت و امسال هم 1 درصد بود و ان‌شاالله بتوانیم 1400 هم در حد 1 درصد نگه‌داریم و خیالم راحت است که دیگر میخ‌کوبی می‌شود که اوج بار تابستان نباید بیش از 1 درصد باشد و خاموشی هم نباید بدهیم.

عرضۀ انرژی هم باید متناسب با نیازهای کشور باشد. یک سال رونق تولید است و یک سال جهش تولید است و باید تحولات صادراتی هم انجام دهیم. این 5 تکلیف را زمانی می‌توانم ابلاغ کنم و کتباً دستور بدهم که این مدل ذهنی در صنعت برق جا افتاده باشد که به اندازۀ ساخت نیروگاه آن کارها هم مهم است.

این‌که ما بتوانیم پیک‌زایی کنیم، این‌که بتوانیم زبان گفتگو با مردم را داشته باشیم. من همیشه به شوخی گفتم که اگر از من بپرسند وزارت نیرو را با چه وزارتی ادغام کنیم، می‌گویم یا با آموزش و پرورش ادغام کنید یا با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که یعنی کانال ارتباطی ما با تک‌تک شهروندان برقرار باشد چراکه ابزار بسیار خوبی است.

ما تا به‌حال وارد این عرصه نشده بودیم ولی الان حدود 2 سال است که وارد ادبیات مدیریت برق شده است که با مردم صحبت کنیم و روی عرصۀ مصرف اثر بگذاریم و به الزامات هم پایبند باشیم یعنی خودمان هم مصرف‌کننده‌های صحیحی باشیم.

خاموشی زمستان در این بازه زمانی دقیقا به چه دلیل اتفاق افتاد؟

اردکانیان: ما چیزی حدود 180 میلیون لیتر برای سوخت مایع یا مترمکعب برای گاز مصرف برای نیروگاه‌ها داریم. میزان گازی که دریافت می‌کردیم به عددی رسید که ناچار شدیم سراغ ذخایر سوخت مایع برویم و در یک بازۀ کوتاه هم این ذخایر تمام شد.

 یعنی سوخت مایع هم تامین نمی‌شد؟

اردکانیان: بله. از طرفی همکاران ما در شرکت ملی گاز با رشد مصرف بخش خانگی مواجه بودند. واقعاً باید برای این موضوع فکر اساسی بشود. مسیر قابل تداومی نیست یعنی این‌که شنیدم پیش‌بینی همکاران در شرکت ملی گاز این بود که اگر در یک مقطع زمانی مصرف گاز خانگی 493 میلیون مترمکعب در شبانه روز باشد و به 660 میلیون رسید یعنی 8 برابر گازی که همان موقع به نیروگاه‌ها می‌دادند برای گرمایش و پخت و پز استفاده می‌شد و نباید به سادگی از کنارش گذشت و واقعاً هم نمی‌شود فشار را فقط به وزارت نفت آورد. همۀ ما باید دست به دست هم بدهیم که این مفهوم را چگونه بین مردم جا بیاندازیم.

فرمایش شما در این مورد درست است، منتها قبل از این‌که پروژه‌های جدید پارس جنوبی به بهره‌برداری برسد، در نیروگاه‌ها سوخت مایع می‌سوزاندیم و گاز کمتر استفاده می‌شد. به خصوص در زمستان‌ها که تقریباً تحویل گاز به نیروگاه‌ها وجود نداشت یا خیلی اندک بود. با این فرض که حتی مصرف گاز خانگی هم بالا رفت، نیروگاه‌ها که بالاخره فقط گازوئیل و مازوت می‌سوزاندند، این چرا تأمین نشد و حتی پیش‌بینی هم نشد که یک موقع مصرف بالا می‌رود و باید سوخت مایع را آن موقع تأمین بکنیم. البته خدا را شکر دورۀ خاموشی‌ها کوتاه بود اما غافل‌گیرانه بود و مردم در زمستان با خاموشی روبرو نشده بودند.

اردکانیان: بله نباید اتفاق می‌افتاد ولی حالا که اتفاق افتاد باید این را به یک وضعیت پرسود از حیث درس‌هایی که از این قضیه گرفته شد تبدیل کرد. پرداختی که رسانه‌ها کردند البته آن‌هایی که دانش هم داشتند که ابعاد مختلف موضوع را باز کنند و توجه تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور را به این موضوع معطوف کنند، کار ارزنده‌ای کردند. به قول فرنگی‌ها business as usual اگر باشد و ادامۀ روند موجود اتفاق بیفتد ما واردکنندۀ گاز می‌شویم یعنی اگر بگوییم نمی‌شود به بخش خانگی دست زد، این حرفی نیست که بتوان با آن سازگار شد. مردم باید احساس کنند خودشان، همسایه‌شان، اعضای خانواده‌شان و کشورشان از این روند متضرر می‌شود. گاز مثل برق نیست که وقتی اختلالی پیش بیاید مثلاً برق قطع شود بعد از رفع اختلال بلافاصله وصل شود و همه هم صلوات می‌فرستند که برق آمد.

گاز اگر در یک شهر مثلاً با 100 هزار مشترک قطع شد باید علمک به علمک بروند و شروع به وصل کردن کنند. این اتفاق نباید بیفتد اما به‌نظرم تلنگر اساسی بود که زده شد و ان‌شاالله با کاری که همکاران در ستاد سوخت انجام می‌دهیم و روشن‌گری و اطلاع‌رسانی که رسانه‌ها می‌توانند بکنند و مردم را آشناتر کنند به نتیجۀ مطلوب برسیم. همان‌طور که فرمودید تلقی ممکن است این باشد که قبلاً این منابع را خدا داده بوده و استفاده نمی‌کردیم و حالا که هست استفاده می‌کنیم. این یک منبع تجدیدناپذیر است و تمام می‌شود و ما باید الان بیشترین استفاده و ارزش افزوده را از آن داشته باشیم.

محاسباتی هم لابد هست و من در جریان شروع این بحث‌ها نبودم ولی حتماً محاسباتی شده که برای گرمایش مردم گاز را تبدیل به برق کنیم به صرفه است یا به همین صورتی که الان هست به صرفه است؟ در مجموع همه کمک دادند و قضیه جمع شد. عین مشکل ما البته با سرمای بیشتر در ایالت تگزاس مدتی است رخ داده و تلفات و خسارات وسیعی داشته و هنوز هم مشترکان زیادی هستند که به برق دسترسی پیدا نکردند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x