سختی تعطیلات در قرنطینه
بهار نزدیک است و باور کنیم یا نکنیم عید کرونازده دیگری در پیش است؛ البته اگر بشود اسمش را عید گذاشت. عید برای خیلی از ما یعنی دید و بازدید، خوش و بش حضوری، روی هم را بوسیدن و هم را در آغوشگرفتن، اصلاً عید یعنی به دیدن پدربزرگ و مادربزرگرفتن. و بدون اینها عید کیف ندارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ از آنطرف، امسال زندگیهای زیادی از دست رفت و دیگر دل و دماغی برای بازماندگان نمانده که بخواهند صحبت از عید کنند و منتظرش باشند. باز اما در این روزهای غمزده، دل برخی گرم است و برایشان شگون ندارد که با دلسردی به استقبال سال نو بروند. آنها بیصبرانه منتظرند عید را جشن بگیرند و دلشان لک زده است برای صفای صبح سفر در روزهای آغاز بهار. اسفند برای ما با طغیان گونه جدید ویروس انگلیسی کرونا در جنوب آغاز شد و با هشدارهای پیدرپی مسئولان دور از تصور نیست که موج چهارم بیماری بهزودی بروز کند. با این وضعیت، شما برنامهای برای عید تدارک دیدهاید؟ خانهنشینی را پیشه میکنید یا برنامه سفر در سر دارید؟ به سراغ مردم رفتیم و از پیشبینی آنها و برنامههای نوروزیشان پرسیدیم.
همین که آب و هوا و محیطمان عوض شود، کافی است
سحر میگوید که هنوز برای عید تصمیمی نگرفته چون اصلاً نمیداند محدودیتهای جادهای به چه صورت خواهد بود و آیا باز در تعطیلات، منع تردد برقرار میشود یا نه. او ادامه میدهد: اگر منع تردد باشد که کاری نمیشود کرد و دوست هم ندارم با دوز و کلک و دورزدن قانون به جاده بزنم اما اگر منع تردد نباشد، به ویلای خودمان که در یکی از شهرهای شمالی است، خواهیم رفت. اگر جادهها باز شوند، برنامه سحر این است که از همینجا همه چیزهایی را که لازم دارند برای10روز بخرند و مستقیم به ویلایشان بروند. میگوید: همین که آب و هوا و محیطمان عوض شود، کافی است. آنجا هم هر کاری که اینجا میکنیم، انجام خواهیم داد. دوست نداریم به جاهای شلوغ برویم. فقط ممکن است بعضی وقتها از ویلا بیرون برویم و دوری بزنیم یا به جاهای خلوت برویم.
جریمه بشویم یا نشویم، سفرمان را خواهیم رفت
میترا خیلی خسته شده و رک و پوستکنده میگوید که طاقتش سر رفته و در تعطیلات نوروز به همراه خانوادهاش هم بیرون خواهند رفت و هم برنامه سفر خواهند گذاشت، حتی اگر مجبور شوند جریمه بپردازند! او ادامه میدهد: به عقیده من به هیچ عنوان عید ۱۴۰۰ از لحاظ رفتار مردم شبیه عید ۹۹ نخواهد بود چون مردم بسیار خسته هستند و پیک بعدی در راه باشد یا نباشد برای خیلیها ازجمله خودم مهم نیست! از او میپرسم پس به دید و بازدید هم خواهند رفت، جواب میدهد: ما خیلی پایه نیستیم؛ هم بهدلیل اینکه اگر کسی کرونا گرفت پسفردا نمیروند گردن ما بیندازند و هم اینکه کلاً رفتوآمد زیادی با کسی نداریم! اما مطمئنم مردمی که رفتوآمد و فامیل زیادی دارند ابدا مثل سال قبل محدودیت رفتوآمد را جدی نمیگیرند و میروند و میآیند و مهمانی هم میگیرند! برنامه دیگری که او برای تعطیلات دارد این است که حتماً بخشی از زمانش را استراحت کند و فیلم و سریالهای روز دنیا را تماشا کند. میترا از قطعی و کندی اینترنت بسیار شاکی است و میگوید: در خانه ماندن الزاماتی میطلبد. با وجود کیفیت پایین برنامههای تلویزیونی و کندی اینترنت که زمزمه گرانشدنش هم بلند شده، چطور بچهها را در خانه بند کنیم؟! بحث ارسال پارازیت به کنار، من برایم سؤال است که چرا دسترسی به سایتهای دانلود فیلم مختل شده؟!
حاضر نیستم ریسک کنم
مریم سفت و سخت به رعایت پروتکلهای بهداشتی پایبند مانده و میگوید: ما همچنان به جز با پدر و مادر و خواهرانم با کسی رفتوآمد خانگی نداریم و هر چند سخت است اما اگر کسی بخواهد به مهمانی بیاید، بدون رودربایستی میگوییم که در شرایط کرونا معذوریم و خودمان هم مهمانی نمیرویم. او هنوز برای عید برنامهای ندارد اما احتمال میدهد که مثل پارسال در خانه بمانند. میگوید: با این شرایط بیماری، اصلاً دلم نمیخواهد به سفر فکر کنم؛ چه با ماشین خودمان و چه با هواپیما چون به هر حال وقتی سفر میرویم باید در جایی ساکن شویم و من حتی اگر بهترین هتل را رزرو کنم، باز هم خیالم راحت نیست و فکر میکنم خیلی ممکن است یکی از افرادی که اتاق را تمیز و ملحفهها را عوض میکنند، آلوده باشد، یا در رستوران این احتمال که افراد آلوده به ویروس و ناقل آنجا باشند، وجود دارد. برای همین حاضر نیستم این ریسک را بپذیرم که چند روز در سفر خوش بگذرانم و بعد خدایناکرده با بیماری برگردم.
به کارهای عقبماندهام میرسم
شرایط کرونا و غیرکرونا برای مصطفی فرقی ندارد و عید برای او فرصت فراغتی است که به کارهای عقبماندهاش برسد؛ برنامه امسالش هم همین است. میگوید: معمولاً یکی دو روز را بیکار میگذرانم و به دید و بازدید اقوام خیلی نزدیکم میروم، بعد از آن، نه حوصلهاش را دارم نه وقتش را. عید پیشرو برای او چندان فرقی با عید 99ندارد. تفاوتش این است که چون پدرش امسال بر اثر سرطان معده از دنیا رفت، طبق رسم محلی مجبور است بهعنوان پسر بزرگتر چند روز به سوادکوه برود و پذیرای کسانی باشد که برای عرض تسلیت به دیدنشان میآیند، وگرنه بقیه نوروز را چه به تهران بازگردد و چه برنگردد، خانهنشین خواهد شد و به کارهایش خواهد رسید. میگوید: بهنظر من کرونا، فرصت خوبی بود تا ببینیم که میشود رفتوآمدهایمان را کمتر کنیم و وقت را خیلی هدر ندهیم. از آنطرف با تورم موجود، بیشتر خانوادهها بهراحتی از پس هزینه مهمانیدادن برنمیآیند و امیدوارم دید و بازدیدهایمان را خلاصه کنیم. هر قدر هم کرونا شایع باشد و مشغلههای جورواجور سر کسی ریخته باشد، باز نمیتوان بهراحتی از آفتاب بهاری چشمپوشید. مصطفی هم تفریح مختصری که برای خودش درنظر گرفته است این است که اگر شرایط مساعد بود، حتماً به کوه بزند و از هوای بهاری لذت ببرد.
دغدغه من مهمانهای ناخوانده است
مسافرت در عید برای خیلی از پایتختنشینان یعنی اینکه به زادگاه خود و پیش خانوادهشان در شهرستان برگردند؛ مانند فاطمه که خانوادهاش ساکن شیراز هستند و او از الان دارد کارهایش را جمع و جور میکند تا هر چه زودتر پیش آنها برگردد. میگوید: عید 99با استرس بسیار به شیراز رفتم و آنقدر میترسیدم که کوفتم شد. امسال هم نگران شیوع کرونای جدید در خوزستان و سرایت آن به شهرهای اطراف هستم اما خوشبختانه خانواده من خیلی مراعات میکنند. دغدغه او مهمانهای ناخوانده است و میگوید: ما روابط متفرقه زیادی نداریم، ترسمان از فامیل است. خانواده داییام اصلاً مراعات نمیکنند و از آنطرف وقت و بیوقت از لرستان به شیراز میآیند و رویمان هم نمیشود چیزی به آنها بگوییم. چند روز پیش خواهرم تلفن کرد و گفت که ۸نفر از آنها همزمان به کرونا مبتلا شدهاند اما باز صحبت از عیددیدنی و شیرازگردی میکنند. خود او سفت و سخت پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکند، میگوید: اگر اعلام شود شرایط بحرانی شده است، سفرم به شیراز را کنسل میکنم، چون وقتی مثلاً بگویند 10نفر مبتلا هستند درواقع هزار نفر را باید درنظر گرفت و صحبت از وضع بحرانی یعنی واقعاً کنترل از دستشان در رفته است! او ادامه میدهد: یک سال است درست و حسابی جایی نرفتهام و حتی جرات نکردهام گواهینامه رانندگیام را بگیرم و همهچیز را به بعد از کرونا و عادیشدن شرایط سپردهام. اگر فاطمه بتواند به شیراز برود، به رسم سالهای گذشته برنامهاش این است که با خواهرانش شیرینی عید بپزند و سفره هفتسین بچینند اما تأکید میکند که نه بازاری میرود و نه خرید عید خواهد داشت چون خیلی نگران پدر و مادرش است.
فقط میخواهم کمی استراحت کنم
زهرا اصلاً دل و دماغ فکرکردن به عید را ندارد. میگوید: خیلی خسته و داغون هستم و شاید همه این کسلی و خستگیام به کرونا مربوط نباشد اما فکر کنم که کرونا به این بیحالی و افسردگی من دامن زده است. او و خانوادهاش برنامهای برای عید ندارند. میگوید: عیدهای قبل برنامه سفر میچیدیم و چند روزی از خانه بیرون میزدیم اما امسال مانند عید قبل با وجود کرونای مردهشوربرده تکلیف روشن است؛ سفر نمیرویم! او ادامه میدهد: حس هیچ تغییری ندارم، حتی خانهتکانی هم نمیکنم و خرید عید هم نمیروم. همسرم هم میخواهد سر کار برود. تنها چیزی که هماکنون زهرا از تعطیلات نوروزی میخواهد این است که چون بچههایش 2هفته کلاس ندارند، بتواند کمی استراحت کند.
با این شرایط بیماری، اصلاً دلم نمیخواهد به سفر فکر کنم؛ چه با ماشین خودمان و چه با هواپیما چون به هر حال وقتی سفر میرویم باید در جایی ساکن شویم و من حتی اگر بهترین هتل را رزرو کنم باز هم خیالم راحت نیست. حاضر نیستم این ریسک را بپذیرم که چند روز در سفر خوش بگذرانم و بعد خدایناکرده با بیماری برگردم