افزایش سرقت ویلچر و عصای معلولان در تهران
معلولان، خصوصا آنهایی که مشکلات جسمی و حرکتی دارند به یاد ندارند زندگی تا این اندازه عرصه را به آنها تنگ کرده باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، اگر روزگاری افراد کم توان نیازمند استفاده از تجهیزات توانبخشی و حرکتی امیدشان به واکر، عصا، ویلچر و لوازم توانبخشی برای حضور در جامعه بودند، حالا داشتن این وسایل به آرزویی شبیه شده که تحقق و خرید آن کار سختی است.
پرداخت قسط و اجاره، اولویت اول است
واقعیت این است که معلولان در کنار وسایل توانبخشی مورد نیازشان، معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکنند. گرچه معلولیت سبب شده بخشی از ظرفیتهای یک فرد معلول نادیده انگاشته شود، اما درصورت وجود وسایل توانبخشی، بخشی از ظرفیتهای فرد معلول شکوفا شده و چنین افرادی میتوانند در جامعه حضور فعالی داشته باشند، اما وضعیت در 2سال اخیر برای معلولان هر روز بدتر از روز قبل شده است. افزایش هزینههای زندگی که برای معلولان بهدلیل شرایط خاص خود دوبرابر بیشتر از افراد عادی است و این موضوع و نیز نبود سازوکارهای حمایتی از این قشر آنان را در وضعیت معیشتی سختی قرار داده است. وضعیتی که سبب شده است، برخی معلولان از وسایل توانبخشی مورد نیاز خود چشمپوشی کرده و با فروش آن، زخمی از زخمهای زندگی شان را درمان کنند. این روزها تعداد فروشندگان تجهیزات دست دوم توانبخشی در خیابان جمهوری را بیشتر اقوام افراد معلول یا خود معلولان شکل میدهند. معلولانی که میگویند تأمین هزینههای معیشت، اولویت اول آنهاست نه داشتن ویلچر یا واکر. رضا صفدری یک از همین معلولان است. او درحالیکه در حال چانه زدن برای فروش ویلچر است، میگوید: ویلچرم را 3سال قبل یک خیر اهدا کرد. الان پول اجاره خانه، قسط وام و خرج زندگی ام عقب افتاده است. درآمدم هم اخیرا شده 680هزار تومان که بهزیستی به حسابم میریزد اما کفاف هزینهها را نمیدهد و بعد، از کرونا مینالد که زندگی اش را نابوده کرده: تا قبل از کرونا، بساط دستفروشی داشتم و با کمک بهزیستی بالاخره زندگیام را اداره میکردم. با کرونا دیگر مردم از دستفروش، خصوصا اینکه معلول هم باشد خرید نمیکنند. برای همین آمدهام ویلچرم را بفروشم تا اجاره 2ماه گذشته را به صاحبخانهام بدهم. بعد با لبخند درباره اینکه زندگی بدون ویلچر برایش چطور میگذرد جواب میدهد: آب از سر من گذشته است. دیگر هیچ چیز برایم اهمیتی ندارد.
سرقت تجهیزات توانبخشی از معلولان و بیمارستانها
وفا، فروشنده لوازم دسته دوم توانبخشی در خیابان جمهوری، 40 و چند سال است که در این خیابان کسبوکارش خرید و فروش تجهیزات توانبخشی و کالاهای پزشکی است. مغازهای بزرگ و مملو از اجناس خاک گرفته و رنگ و رو رفتهای دارد. دلش پر درد است و دنبال گوشی برای شنیدن آنچه را که در این سالها تجربه کرده است میگردد. وفا، میان درد دلهایش از مسئلهای پرده برمیدارد که باور آن سخت است اما، تأیید دیگر دوستان و همکارانش نشان میدهد واقعیتی زیرپوست شهر در حال وقوع است که تلختر از زهر است: وقتی ویلچر، عصا، واکر و مانند آن را از معلول میدزدند و میآورند برای فروش، یعنی اینکه وضع خیلی خراب است.عطشی که سارقان برای سرقت وسایل توانبخشی معلولان پیدا کردهاند خیلی سال نیست که ایجاد شده است.
همان زمان که قیمت ارز تب کرد و به تبع آن نرخ مواداولیه مورد نیاز برای ساخت وسایل توانبخشی چند برابر شد، نرخ دزدی از معلولان هم بالا رفت. وفا رشد چند برابری قیمت برخی از وسایل توانبخشی را دلیل عمده به سرقت رفتن تجهیزات معلولان میداند: قیمت برخی از وسایل توانبخشی به نسبت 3-2سال قبل 5برابر شده است. چرا راه دور بروم قیمتها به نسبت همین پارسال، بیشتر از دوبرابر شده است. معلولان همین یکی ، دو سال قبل هم پول کافی برای خرید این وسایل نداشتند که حالا با این وضعیت قیمتها بتوانند در بازار خرید کنند.
او سری به نشانه تأسف تکان میدهد و حرفش را اینطور ادامه میدهد: سرقت از بیمارستانها افزایش پیدا کرده و تجهیزاتی را برای فروش میآورند که نشان و آرم بیمارستان دارد. افرادی هستند که به بهانه اینکه مادر با پدر پیری دارند و نیاز به ویلچر، کارت شناسایی به بیمارستان میدهند تا ویلچر بگیرند. بعد آن را میآورند تا بفروشند.
شاهدی که از غیب رسید
مرد میانسال که کلاه بافتنی سیاهی به سر دارد، همراه مرد جوان دیگری وارد مغازهای بزرگ که مملو از تجهیزات توانبخشی است شده و با صدای بلند حرف میزند. بهنظر میرسد مرد با فروشنده جوان مغازه در حال مشاجره است. آنقدر صدایشان بلند است که طنین آن از شیشههای ضخیم مغازه عبور کرده و به خیابان رسیده است. فروشنده کاغذهایی را که شبیه فاکتور است نشان مرد عصبانی میدهد. بعد چند دقیقه درحالیکه بهنظر میرسد مرد میانسال قانع نشده است، کارت بانکیاش را از جیب در میآورد و با نارضایتی خریدش را که یک واکر است نهایی میکند.
چند دقیقه بعد، مرد عصبانی درحالیکه همراه با مرد دیگری سوار موتورش میشود، هنوز هم غر میزند. حسین، مرد عصبانی با کلاه سیاه، دلیل غر زدنش را افزایش 3برابری قیمت واکر طی 2هفته عنوان میکند: 2هفته قبل برای مادرم از این مغازه همین مدل واکر را 210هزار توان خریدم. مادرم چند روز قبل برای اینکه هوایی عوض کند، رفت پارک سر کوچه و نمیدانم کدام از خدا بیخبری واکرش را دزدید. دوباره آمدم تا واکر جدید بگیرم و فروشنده همان واکر را 630هزار تومان میفروشد. بعد با لحنی تند درحالیکه واکر خریداری شدهاش را با دست نشان میدهد، میگوید: مگر این واکر چقدر آهن برده است. اصلا کدام قسمتش وارداتی است که گران شدنش را به قیمت ارز نسبت میدهند؟
بعد میگوید: من نوکر مادرم هستم و هر چه نیازش باشد تهیه میکنم، اما مگر همه مثل من میتوانند این کار را انجام بدهند. این وسط تکلیف آنهایی که نمیتوانند و ندارند این وسیله را تهیه کنند چیست؟
قیمت دست دوم، معادل قیمت نوی سال قبل
هراندازه که فروش تجهیزات توانبخشی نو در بازار راکد است، بازار دست دوم فروشها و تعمیرکنندگان این وسایل داغ است. با این حال، فروشندگان تجهیزات توانبخشی تعمیری و دست دوم هم حرفهایی برای گفتن دارند. آنها میگویند، قیمتها در بازار بهگونهای بالا رفته است که قیمت یک ویلچر دست دوم، با قیمت ویلچر نو در سال گذشته برابری میکند. محسن امینی یکی از این فروشندگان است و میگوید: قیمت ویلچر دست نو ایرانی برای فروش یک میلیون 400 تا یکمیلیونو450هزار تومان است. قیمت ویلچرساده چینی هم بین 2میلیونو100 تا 2میلیونو150هزار تومان است.
او میگوید قیمت وسایل دست دوم باید 50درصد قیمت وسیله نو باشد تا بتوان آن را فروخت: «الان یک دست دوم ساده 800هزار تومان فروش میرود.» امینی کم کردن مشکل مردم را فلسفه فروش تجهیزات دست دوم توانبخشی میداند و با تکان دادن سر خود میگوید: افرادی میآیند و میخواهند ویلچر درجه یک آلمانی بخرند. ویلچر آلمانی 4میلیونی الان شده است 16میلیون تومان. مشتری اول میآید و خیلی هم کلاس میگذارد و قیمتها را میپرسد. بعد که واقعیت بازار را میفهمد خواهان خرید ارزانترین جنس میشود. الان بیشتر از 50درصد مشتریهای ما این وضعیت را دارند.
خبری از خیریهها نیست
بسیاری از فروشندگان تجهیزات توانبخشی میگویند: در یک سال اخیر فروش شان از نصف کمتر شده است. این در حالی است که آمارها نشان میدهد تعداد معلولان کشور نسبت به سال گذشته نه تنها کاهش نداشته بلکه روند افزایشی نیز داشته است. با این حال، خلوتی واحدهای عمده عرضهکننده لوازم توانبخشی از رکود در این بازار حکایت دارد. صاحب یکی از مراکز فروش تجهیزات توانبخشی میگوید: بهدلیل افزایش قیمتها، برخی مشتریان ثابت خود را از دست داده است. مشتریانی که در قالب مؤسسات خیریه برای افراد نیازمند تجهیزات توانبخشی تهیه میکردند.
او میگوید: تا سال قبل، یک مؤسسه خیریه معروف هفتهای 3تا ویلچر برقی را با قیمت 3میلیونو200هزار تومان از من می خرید. الان قیمت به 30میلیون و24میلیون تومان رسیده است. خیر دیگر نمیتواند این خریدها را انجام دهد. رضا منصوری ادامه میدهد: یک زمانی پیرمرد و پیرزنی را که میدیدم، با چند نفر جمع میشدیم یک ویلچر میخریدیم، الان دیگر این کار را هم نمیشود کرد. او میگوید: تعمیر کردن ویلچر و وسایل توانبخشی هم کم هزینه نیست و خیلیها توان تعمیر کردن آنرا هم ندارند.