خط قرمزی که بایدن دور چین میکشد/ تمرکز بر رهبری اقتدارگرای شیجینپینگ
یک نویسنده ناشناس با عنوان مقام ارشد سابق دولت که در زمینه روابط آمریکا و چین نظریه پردازی میکند، طی دو روز گذشته مقاله استراتژیک با اهمیتی را در مجله آنتلانتیک منتشر کرده است.
اقتصادآنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش سیانبیسی، در ابتدای این مقاله آمده است که هدف از نوشتن آن چیزی جز شکل دادن به استراتژی دولت بایدن در قبال پکن با محوریت شی جین پینگ نیست. آنچه این مقاله را بیش از پیش مورد توجه قرار میدهد تمام 26 هزار کلمه آن است که بینش نویسنده در مورد عملکرد داخلی چین و شکافهای حزبی این کشور را نشان میدهد، مقالهای که بیانگر فقدان فعلی هر گونه استراتژی ملی منسجم ایالات متحده در قبال پکن است و نویسنده آن از دولت بایدن میخواهد که خطوط قرمزی برای چین تعیین کند که اگر بازدارندگی در این کشور به شکست منجر شود این مساله مداخله مستقیم ایالات متحده را در امور این کشور در پی خواهد داشت.
در بخشی از این مقاله آمده است: لیست خطوط قرمز ایالات متحده علیه چین باید کوتاه، متمرکز و قابل اجرا باشد تا بتواند تاکتیک چین را برای سالهای متوالی تضعیف کند. این همان روشی است که چین برای سالهای متوالی در پیش گرفته و هدف از آن محو خطوط قرمزی است که میتواند منجر به تقابل پکن و واشنگتن شود.
مقاله استدلال میکند که خطوط قرمز باید شامل موارد زیر باشد:
هر گونه اقدام تسلیحاتی هستهای، شیمیایی یا بیولوژیکی توسط چین علیه ایالات متحده و متحدان آن که چین نتوانسته اقدامی قاطع برای جلوگیری از آن در کره شمالی انجام دهد.
هر گونه حمله نظامی چین علیه تایوان و جزایر وابسته به آن، از جمله محاصره اقتصادی یا حمله سایبری بزرگ علیه زیرساختها و موسسههای عمومی تایوان.
هر گونه حمله چین علیه نیروهای ژاپنی در جزایر سنکاکو (چینیها آن را جزایر دیائویو میخوانند) و منطقه انحصاری اطراف آن در دریای شرقی چین.
هر اقدام مهم خصمانه چین در دریای چین جنوبی برای بازپس گیری و نظامی سازی بیشتر جزایر، استقرار نیرو علیه سایر کشورهای مدعی یا جلوگیری از آزادی کامل عملیات ناوبری توسط ایالات متحده و نیروهای دریایی متحد.
هر گونه حمله چینیها علیه منطقه اقتدارگرا یا داراییهای نظامی متحدان آمریکا.
مساله مطرح شده در مورد تعیین خطوط قرمز برای چین، بحث در میان کارشناسان چینی را در سراسر جهان برانگیخته است. البته این موضوع به نوعی اختلاف نظر را در میان کسانی که معتقدند آشکار کردن این تعیین محدودیتها تجاوز چین را کاهش میدهد و کسانی که معتقدند این خطوط قرمز به نوعی تحقیر آمریکاست که میتواند منجر به اجرایی نشدن و یا درگیری ناخواسته بین آنها میشود، نمایان کرده است.
با این وجود آنچه که تبدیل به مرکز این بحثها شده، تمرکز این مقاله بر رهبری منحصر به فرد بر رهبر چین و رفتار اوست که از زمان به قدرت رسیدن در سال 2013 باعث شده این کشور در خارج از مرزهای خود قاطعتر و سرکوبگرانهتر برخورد کند.
نویسنده این مقاله در بخشی آورده است: مهمترین چالشی که ایالات متحده در قرن بیست و یکم با آن روبرو شده حضور اقتدارگرا و فزاینده چین تحت رهبری شی جین پینگ در عرصه جهانی است. بر همین اساس ایالات متحده باید بر روی شخص شی و حلقه اطرافیان وی متمرکز شود. تغییر هر تصمیم درباره این کشور مستلزم درک، فعالیت داخلی و تغییر الگوی سیاسی و استراتژیک این کشور است. تمام سیاستهای ایالات متحده با هدف تغییر رفتار چین باید حول این واقعیت شکل بگیرد.
اگرچه ممکن است این امر یک تمرین ساده و منطقی به نظر برسد که وقتی کشوری وارد حیطه اقتدارگرایی میشود، قدرت به شکلی گسترده بر روی یک فرد مشخص سرمایه گذاری میشود و لازم است هر استراتژی برای مدیریت این کشور از بالا آغاز شود.
نویسنده مقاله امیدوار است که گامی مهم به سوی «استراتژی جدید چین آمریکایی» باشد که شامل ده عنصر تعیین شده در این مقاله از رفع ضعفهای اقتصادی و نهادی داخلی تا هماهنگی کامل با متحدان اصلی است به طوری که همه اقدامات مهم در پاسخ به چین در این نوشتار مدنظر قرار گرفته است.