دولت احمدینژاد برنامهچهارم را زمینگیر کرد
دولت نگارش برنامه ششم توسعه را کلید زده است. برنامه های چهارم و پنجم توسعه به دلایل برنامه های دولت گذشته تقریبا ناکام باقی ماند.
در همین حال بایزید مردوخی اقتصاددان و یکی از اعضای اصلی کارگروه تدوین برنامه در مورد شرایط اقتصادی کشور و همچنین تصمیمات دولت گفت: نظام تدبیر دارای اجزاء مختلفی است که دربرگیرنده تمام بایدها و نبایدهایی است که ما در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیمان باید از آن تبعیت کنیم. رابطه بین اجزاء مختلف شامل؛ رابطه بین مردم و دولت و حکومت، ارتباط میان دولت و مجلس و ...، همه اینها بر الگویی که می خواهید برای نظام تدبیر طراحی کنید تاثیرگذار است. وی بیان داشت: در سالهای بعد از انقلاب و در خلال اجرای برنامه های توسعه اول و دوم، تصور می شد که نظام تدبیر اصلاح شده و همه چیز به درستی در حال انجام است اما در عمل متوجه شدیم که اینگونه نیست. گاهی اوقات لایحه برنامه برای تصویب به مجلس یا سایر نهادها میرفت اما تغییرات عجیب و غریبی در آن داده می شد که هیچگونه هماهنگی و سنخیتی با یکدیگر نداشت. برنامه سندی است که هماهنگی میان اجزاء و سیاستهای آن امری بی بدیل است اما شاهد بودیم که در دو برنامه ابتدایی توسعه پس از انقلاب این هماهنگی از بین رفته بود. این مشکل هم از آنجا ناشی می شد که برخی تصور می کردند نظام تدبیر ما می تواند نیات خیر برنامه ها را تبدیل به واقعیت بکند که این اتفاق نیفتاد. مردوخی افزود: اما در جریان تدوین برنامه سوم این مشکل و نقص بزرگ مورد توجه قرار گرفت با این محور که باید اصلاحاتی در نظام تدبیر کشور ایجاد شود. به همین جهت بود که برنامه سوم به اصلاح نظام تدبیر کشور معطوف شد گرچه در آن چیزی با این عنوان وجود نداشت. اگر فصل به فصل آن برنامه را نگاه کنید مشاهده می کنید که اجزاء آن در حال اصلاح نظام است؛ نظام های کنترلی، نظام های برنامه ریزی، نظام های سیاستگذاری، نظامهای دفاعی و ...، در عین حال نیز به رغم کنترل و اصلاح این بخشها، خصلت برنامه اقتصادی را هم داشت. یعنی خط مشی ها مشخص بود، اهداف کمی و کیفی به صورت هماهنگ در آن گنجانده شده بود، منابع مالی مورد نیاز برنامه ها تعیین شده بود. شاید تنها کمبود برنامه سوم نبود یک برش منطقه ای یا استانی بود. هر چند که این برنامه تا حدود زیادی موفق بود و به خوبی اجرا شد اما در حوزه نظام تدبیر کاملا موفق عمل نکرد، به همین جهت بود که در تنظیم برنامه بعدی، بخشهایی از این اصلاحات برنامه سوم به برنامه چهارم منتقل شد. وی بیان داشت: این امر هم نشان از واقع بینی دولت و برنامه ریزان داشت. برنامه چهارم به دلایل خاصی از جمله انحلال سازمان برنامه و رویکردهای دولت آقای احمدی نژاد ناکام ماند و اجرای آن اساسا متوقف شد. به رغم این مسئله، دولت احمدی نژاد به تدوین برنامه پنجم توسعه آن هم در نبود سازمان برنامه ریزی پرداخت. برنامه ای 235 ماده ای که باوجود همه فصول و تفاسیرش، هیچ سنخیتی با یک برنامه واقعی نداشت. به عقیده من برنامه پنجم را نمی توان یک برنامه توسعه ای به مفهوم مرسوم برنامه ریزی دانست، در واقع برنامه ای است برای اصلاح نظام تدبیر البته با یک شیوه خاص و اهدافی متفاوت. به طور مشخص شما در فصل نخست این برنامه به بسط موضوع فرهنگ اسلامی _ ایرانی برمی خورید که به نوعی تمرکز خود را بر مسائل بنیادی نظام تدبیر کشور معطوف ساخته و از تهیه الگوی توسعه اسلامی _ ایرانی صحبت میکند. این به نوعی تلاش در جهت تعیین نقشه مهندسی فرهنگی کشور قلمداد می شود. در فصل نخست این قانون الگوی مشخصی در اسناد راهبردی توسعه حوزه های مختلفی چون آموزش عالی و عمومی، تبلیغ، پژوهش ارائه شده است.