۱۰ اتفاق که باید در سال ۲۰۲۱ منتظرش باشیم
جهان در سال 2021 تحت تاثیر اتفاقات سال 2020 خواهد بود؛ ادامه شیوع ویروس کرونا، بحران اقتصادی، ریاستجمهوری تفرقهآمیز دونالد ترامپ و تهدیدهای جدیدی که از جنگ و تغییرات آب و هوایی نشات میگیرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، اگر مسابقهای برای انتخاب رویدادی که در سال 2020 بیشترین تاثیر را بر صلح و امنیت جهانی گذاشته برگزار شود، قطعا شرکتکنندگان زیادی در آن حضور خواهند داشت. از همهگیری کرونا تا تاثیر روزافزون گرمایش زمین، تلاش دولت ترامپ برای تحویل زمینی سوخته به جو بایدن رییسجمهور منتخب امریکا، جنگ آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ کوهستانی و جنگی مرگبار در منطقه تیگرای اتیوپی، همگی نشان از سالی پرحادثه دارند. در سال جدید میلادی، جهان با پیامدهای این اتفاقات دست و پنجه نرم خواهد کرد و باید از میان ویرانهها به جلو حرکت کند. پایگاه خبری تحلیلی «فارن پالیسی» در گزارشی به قلم رابرت مالی، رییس گروه بینالمللی بحران و دستیار ویژه باراک اوباما در حوزه خاورمیانه، به بررسی اتفاقات و رویدادهای مهم سال 2020 پرداخته و سپس از 10 درگیری نظامی مهمی که ممکن است در سال 2021 اتفاق بیفتد، نام برده است.
ابتدا از همهگیری کرونا و پیامدهای گستردهاش شروع کنیم. وقتی شیوع این ویروس آغاز شد، بسیاری میترسیدند این همهگیری به سرعت بر کشورهای در حال توسعه، به ویژه آنهایی که درگیر جنگ بودند، تاثیری ویرانکننده بگذارد. اگرچه چند کشور با درآمد اندک به شدت ضربه خوردند، اما بسیاری از کشورها توانستند جان سالم به در ببرند. فعالیتهای دیپلماتیک، میانجیگریهای بینالمللی، ماموریتهای حفاظت از صلح و حمایت مالی از جمعیتهای آسیبپذیر تحت تاثیر قرار گرفت، اما سوال اینجاست که آیا این ویروس بر جنگهای بزرگ از جمله در افغانستان، لیبی، سوریه، یمن و دیگر نقاط دنیا نیز تاثیر قابل توجهی گذاشته است یا نه.
پیامدهای درازمدت، بحثش جداست. کرونا باعث به وجود آمدن بحران اقتصادی جهانی شده است که از زمان جنگ جهانی دوم سابقه نداشته و 150 میلیون نفر را به زیر خط فقر مطلق کشانده است. اگرچه سطح درآمد با جنگ و درگیری ارتباط مستقیم ندارد، اما خشونت معمولاً در دوران پیشبینیناپذیری اقتصاد بیشتر اتفاق میافتد. در سودان، لبنان و ونزوئلا و چند کشور دیگر انتظار میرود تعداد بیکاران افزایش یابد، درآمدهای واقعی به شدت کاهش یابد، دولتها در پرداخت حقوق نیروهای امنیتی خود با مشکلات زیادی روبهرو شوند و عامه مردم نیز برای گذران زندگی خود بیش از همیشه به حمایت دولتی وابسته شوند، در حالی که دولتها کمترین امکانات و درآمد را برای ارایه این حمایتها در اختیار دارند. خط باریکی میان نارضایتی اقتصادی و ناآرامی اجتماعی و بین ناآرامی اجتماعی و بروز خشونت وجود دارد. اگر امریکا، اروپا و دیگر حامیان مالی جهان خود در داخل درگیر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشند، دیگر بعید است توجه و منابع زیادی را به جنگهای دیگر نقاط جهان اختصاص دهند.
پس از بحران کرونا، گرمایش زمین و سنگاندازیهای ترامپ در مسیر ریاستجمهوری بایدن از جمله اتفاقات مهمی هستند که آثارشان همچنان در سال 2021 گریبانگیر جهان خواهد بود. اما آخرین میراثهای سال 2020، شومترین آنهاست. ماههای پایانی سال میلادی گذشته باعث شد این شعار همیشگی دیپلماتها و صلحطلبان - که درگیریهای سیاسی راهحل نظامی ندارند - به شدت زیر سوال برود. اگر میتوانید این جمله را به ارمنیهایی بگویید که مجبور شدند از ترس قدرت آتش آذربایجان، سرزمینی که نزدیک به 25 سال در آن زندگی کرده بودند را واگذار کنند؛ به تیگراییهای اتیوپی بگویید که رهبرشان وعده استمرار مقاومت در برابر نیروهای فدرال را داده بود، اما تا چند روز دیگر این نیروها در مکله، مرکز این منطقه، مستقر خواهند شد. به روهینگیاهایی بگویید که در سال 2017 مجبور شدند از میانمار بگریزند؛ به فلسطینیهایی بگویید که از زمان شکست اعراب در جنگ 1967 تاکنون یا به کشورهای دیگر پناهنده شدهاند یا تحت اشغال اسراییل زندگی کردهاند؛ یا به مردم صحرا بگویید که ارتش مراکش و رییسجمهور تاجرمآب امریکا تمام آرزوهایشان را برای به دست آوردن حق تعیین سرنوشت به باد دادند. این تازه چند مورد از درگیریهای اخیری است که با زور به سرانجام رسید. اما همانطوری که آذربایجانیها تحقیر اوایل دهه 1990 را فراموش نکردند، ارامنه نیز نمیتوانند حقارت سال 2020 را از خاطر خود پاک کنند. تیگراییها نیز در صورتی که دغدغههایشان برطرف نشود، در برابر سلطه خارجیها بر خود مقاومت خواهند کرد. بسیاری از مردم جهان سال 2020 را یک سال وحشتناک میدانند و بیصبرانه انتظار پایانش را کشیدند. اما همانطور که لیست درگیریهای مورد انتظار در سال بعد نشان میدهد، سال 2020 همچنان بر جهان سایه میاندازد. همه میخواهند سال 2020 را به فراموشی بسپارند، اما متاسفانه سال 2021 نیز به احتمال زیاد ما را به یاد سال گذشته میاندازد.
1- درگیری ایران و امریکا
ترور سردار قاسم سلیمانی به فرمان دونالد ترامپ رییسجمهور امریکا باعث شد تنش میان تهران و واشنگتن به نقطه جوش برسد. اما ایران واکنش نسبتا محدودی نشان داد و هیچ یک از دو طرف به سمت افزایش درگیریها نرفتند؛ با این حال، سطح تنشها همچنان به شکل خطرناکی بالاست. دولت جدید امریکا میتواند یکی از خطرناکترین تنشهای جهان را به ویژه با بازگشت به توافق برجام آرام کند. اما انجام سریع این کار و در عین حال مدیریت روابط با عربستان و اسراییل و سپس حرکت به سمت مذاکره در خصوص مسائل منطقهای و کلانتر به هیچوجه کار آسانی برای بایدن نخواهد بود. سیاست دولت ترامپ در قبال ایران مبتنی بر «فشار حداکثری» بود. او از برجام خارج شد و تحریمهای یکجانبهای را علیه جمهوری اسلامی وضع کرد، به این امید که بتواند امتیازات بیشتری را از این کشور در بحث برنامه هستهایاش بگیرد، نفوذ این کشور در منطقه را کاهش دهد و حتی آنطور که برخی مقامات این کشور امیدوار بودند، حکومت ایران را ساقط کند. اما دستاورد دیگری نداشتند. در دوران ریاستجمهوری ترامپ، برنامه هستهای ایران توسعه پیدا کرد و دیگر برجامی وجود نداشت که بخواهد جلوی آن را بگیرد. موشکهای بالستیک ایران اکنون دقیقتر از همیشه عمل میکنند و تعدادشان از همیشه بیشتر است. جز برخی اعتراضات پراکنده و مقطعی، نشانهای وجود ندارد که حاکی از خطر فروپاشی حکومت در ایران باشد.
دولت ترامپ حتی در واپسین روزهای خود نیز فشار را بر ایران حفظ کرده و تحریمهای بیشتری علیه این کشور وضع میکند. ترور دانشمند برجسته ایرانی، محسن فخریزاده که به اسراییل نسبت داده میشود باعث شد تنشها بار دیگر افزایش یابد و ایران تهدید به توسعه هر چه بیشتر برنامهای هستهایاش کند. به نظر میرسد واشنگتن و برخی متحدانش مصمماند فشار بر ایران را حفظ کنند و جای مانور زیادی برای دولت بایدن باقی نگذارند. ریسک تقابل میان دو طرف پیش از ترک کاخ سفید از سوی ترامپ همچنان بالاست. با این حال حتی پس از آغاز ریاستجمهوری بایدن نیز در صورت بازگشت او به برجام، چالش بزرگتری پیش روی واشنگتن خواهد بود. حل و فصل تنشهای منطقهای و چنددستگی موجود در خاورمیانه همچنان توافق هستهای با ایران را تهدید کرده و میتواند منجر به جنگی بزرگتر شود. دولتهای اروپایی تلاش میکنند ایران و کشورهای عرب حوزه خلیجفارس را تشویق به مذاکره با یکدیگر کنند تا تنشها در منطقه کاهش یابد و جنگ دیگری درنگیرد. دولت بایدن میتواند تمامقد از این تلاشها حمایت کند.
2- افغانستان
با وجود برخی پیشرفتهای کوچک اما مهم در مذاکرات صلح، همچنان در سال 2021 ممکن است اتفاقات ناگواری برای افغانستان رخ دهد. دولت امریکا پس از دو دهه جنگ و درگیری بالاخره در ماه فوریه 2020 با طالبان توافقی را امضا کرد. واشنگتن قول داد نیروهای خود را از افغانستان خارج کند، به این شرط که طالبان نیز نگذارد تروریستها از این کشور برای عملیاتهای خود استفاده کنند و اینکه با دولت کابل وارد مذاکره شود. اکنون به نظر میرسد دو طرف چندان میلی به مصالحه ندارند. خشونت و خونریزی افزایش یافته است. به نظر میرسد طالبان خویشتنداری ابتدای مذاکرات را ندارد. در ماههای اخیر شاهد افزایش بمبگذاریهای انتحاری و حملات گسترده به شهرها بودهایم. یکی از چالشها نوع نگاه طرفین به مذاکرات است. موضعگیری علنی کابل، تعهد به مذاکره است. اما مقامات ارشد عمیقا نسبت به طالبان بیاعتمادند یا فکر میکنند مذاکرات منجر به نابودی دولت مرکزی میشود. کابل تلاش کرده بدون خشمگین کردن امریکا، مذاکرات را به کندی پیش ببرد. در مقابل رهبران طالبان معتقدند جنبششان روز به روز محبوبتر و قدرتمندتر میشود. آنها خروج نیروهای امریکا از کشور و فرآیند صلح را نشاندهنده این واقعیت میدانند. بسیاری از جنگجویان طالبان انتظار دارند مذاکرات به دستاوردهایی برسد که برایش جنگیدهاند. سرنوشت افغانستان به طالبان، کابل و تمایل این دو به مصالحه گره خورده است، اما به بایدن نیز بستگی دارد. دولت او میتواند خروج نیروها از افغانستان را به پیشرفت در مذاکره منوط کند. اما تا طرفهای افغان به مصالحه برسند، زمان میبرد. حفظ تعدادی از نیروهای امریکایی در افغانستان پس از ضربالاجل ماه مه نیز کار دشواری است، چراکه طالبان نسبت به مذاکرات و دستاوردهای آن بیاعتماد میشود. با این حال بایدن تمایل خود به حفظ یک نیروی چندهزار نفری از یگانهای ضد تروریسم در افغانستان را ابراز کرده است. شاید او مجبور شود بین این گزینه و موفقیت در فرآیند صلح یکی را انتخاب کند. نه طالبان و نه کشورهای منطقه که حمایتشان در موفقیت توافق بسیار مهم است، حاضر نیستند حضور نظامی بیقید و شرط امریکا را بپذیرند. با این حال خروج ناگهانی نیروهای امریکا نیز دولت افغانستان را بیثبات میکند و میتواند منجر به یک جنگ داخلی گسترده شود. در مقابل، در صورت استمرار حضور نیروهای امریکایی، طالبان از مذاکره خارج میشود و حملات خود را شدت میبخشد. در این صورت نیز تنشها به شدت افزایش مییابد. این معادلات بدان معنا هستند که سال 2021 برای صلح افغانستان سال بسیار سرنوشتسازی خواهد بود.
3- یمن
سازمان ملل میگوید جنگ یمن باعث بدترین فاجعه انسانی جهان شده است. بحران کرونا نیز درد و رنج غیرنظامیانی را که پیش از این نیز درگیر فقر، گرسنگی و دیگر بیماریها بودند، افزایش داده است. سازمانهای بشردوستانه بار دیگر هشدار میدهند قحطی در راه است. یک سال قبل فرصت پایان جنگ به دست آمده بود، اما دو طرف دعوا از آن استفاده نکردند. حوثیها از طریق کانالهای مخفی با عربستان سعودی وارد مذاکره شده بودند. عربستان نیز میانجیگری میان گروهای ضدحوثی بر سر وضعیت شهر عدن (که از آگوست 2019 به دست نیروهای مورد حمایت امارات افتاده) را آغاز کرده بود. این دو مسیر مذاکره میتوانست سنگ بنای فرآیند سیاسی مورد حمایت سازمان ملل را به وجود بیاورد. اما در عوض درگیریها به ویژه در مأرب - آخرین سنگر نیروهای مورد حمایت عربستان در شمال - بالا گرفت. با این حال، مسیرهای فعلی حل و فصل منازعه، از جمله چارچوب پیشنهادی سازمان ملل، چندان با واقعیتهای امروز سازگار نیست. یمن دیگر کشور روزهای ابتدای جنگ نیست. با گسترش جنگ، این کشور چندپاره شده است. بازیگران منطقهای منافع و نفوذ خود را دارند و سازمان ملل باید آنها را در چارچوب خود بگنجاند. اگر مسیر صلح اصلاح نشود، سال 2021 هم برای یمنیها سال سیاهی خواهد بود. جنگ ادامه خواهد یافت، بیماری و قحطی گسترش مییابد، احتمال حل و فصل منازعه از بین میرود و روز به روز میلیونها نفر مریضتر و گرسنهتر میشوند.
4- ونزوئلا
نزدیک دو سال پیش بود که امریکا، چندین کشور در امریکای لاتین و اروپا و مخالفان حکومت ونزوئلا خوان گوایدو را به عنوان رییسجمهور موقت این کشور به رسمیت شناختند و سقوط رییسجمهور فعلی، یعنی نیکولا مادورو را پیشبینی کردند. امروز همه آن امیدها بر باد رفته است. کارزار فشار حداکثری امریکا علیه این کشور باعث سقوط مادورو نشده است. برعکس، این اقدامات او را قویتر کرده، چراکه متحدانش از جمله در ارتش از ترس به خطر افتادن جایگاهشان در صورت سقوط دولت، از او حمایت کردهاند. با این حال، وضع زندگی مردم ونزوئلا به دلیل بیکفایتی دولت، تحریمهای امریکا و بحران کرونا به شدت وخیم است. حمایت مخالفان مادورو از تحریمها باعث شده حامیان خود را از دست بدهند. اکنون دولت جدید امریکا فرصت بازنگری در این رابطه را دارد. هر دو حزب امریکا از مخالفان حکومت مادورو حمایت میکنند، اما تیم بایدن میتواند مسیر را تغییر دهد و دست از تلاش برای سرنگونی او بردارد. در عوض تلاشهای دیپلماتیکی را برای حل و فصل این بحران با استفاده از مذاکره آغاز کند. امریکا باید در کنار اتحادیه اروپا به متحدان مادورو از جمله روسیه، چین و کوبا اطمینان دهد منافع حیاتی آنها در این کشور با انتقال قدرت به خطر نمیافتد. همچنین بایدن میتواند به شرط انجام برخی اقدامات معنادار از سوی مادورو، برخی تحریمها را بردارد. با این حال با توجه به وضعیت فعلی کاراکاس، بعید است این بحران به این زودیها حل و فصل شود.
5- تنش روسیه و ترکیه
روسیه و ترکیه رسما در جنگ با یکدیگر نیستند، اما در منازعات جهانی اغلب از طرفهای مخالف یکدیگر حمایت میکنند - از جمله در سوریه و لیبی - یا اینکه مثل قفقاز، برای گسترش نفوذ با یکدیگر رقابت دارند. با این حال پس از آنکه یک جنگنده روسی در سال 2015 به دست ارتش ترکیه ساقط شد و در سال 2020 نیز دهها سرباز ترکیه در حملات هوایی نیروهای مورد حمایت روسیه کشته شدند، ریسک تقابل غیرمنتظره میان دو طرف بسیار بالا رفته است. البته اردوغان و پوتین، روسای جمهور دو کشور، تاکنون در مدیریت این اتفاقات عملکرد بسیار خوبی داشتهاند و نگذاشتهاند تنشها به جنگ رودررو ختم شود. با اینکه دو کشور در چندین جبهه در تقابل با یکدیگر قرار دارند، اما در کمال تعجب روابطشان از همیشه قدرتمندتر شده است، چراکه هر دو دشمن مشترکی به نام امریکا و اروپای غربی دارند و این مساله آنها را به هم نزدیک میکند. با این وجود نزدیکی بیش از حد نیروهای دو کشور به یکدیگر در میدان جنگ باعث میشود ریسک تقابل نیز بالا برود. اگر روابط میان مسکو و آنکارا شکرآب شود، ممکن است در بیش از یک جبهه جنگی با یکدیگر درگیر شوند.
6- لیبی
ائتلافهای نظامی رقیب در لیبی دیگر با یکدیگر نمیجنگند و سازمان ملل نیز مذاکرات صلح در این کشور را از سر گرفته است. اما رسیدن به صلح پایدار بسیار دشوار است. با توافق صلح 23 اکتبر میان ارتش ملی لیبی به رهبری خلیفه حفتر (که مورد حمایت مصر، امارات و روسیه است) و دولت وفاق ملی به رهبری فائز السراج (که مورد حمایت ترکیه است)، جنگ میان دو طرف پس از کشته شدن 3 هزار نفر و آوارگی صدها هزار لیبیایی به پایان رسید. با این حال اجرای توافق آتشبس به کندی پیش میرود. دو طرف تعهد داده بودند نیروهای خود را از میدان نبرد خارج کنند، جنگجویان خارجی را اخراج و آموزشهای نظامی خارجی را متوقف کنند، اما هیچ یک به این تعهدات عمل نکردهاند. گفتوگوهای مورد حمایت سازمان ملل برای حل و فصل منازعه نیز به دلیل برخی اختلافات به بنبست رسیده است. شرکتکنندگان در این مذاکرات در مورد برگزاری انتخابات تا پایان سال 2021 به توافق رسیدهاند، اما هنوز چارچوب حقوقی حاکم بر این انتخابات مشخص نشده است. مشکلی اصلی اختلاف دو طرف بر سر تقسیم قدرت است. فعلا بعید است دو طرف بار دیگر وارد جنگ نظامی شوند، اما هر چه اجرای توافق آتشبس بیشتر عقب بیفتد، ریسک بازگشت به جنگ بالاتر میرود.
7- اتیوپی
روز 4 نوامبر نیروهای فدرال اتیوپی حمله به منطقه تیگرای را آغاز کردند. این حمله به دنبال حمله مرگبار تیگراییها به نیروهای نظامی فدرال و تصرف واحدهای نظامی فدرال در منطقه آغاز شد. تا پایان نوامبر، ارتش وارد مرکز تیگرای شده بود. رهبران جبهه آزادسازی خلق شهر را ترک کرده و ادعا کردند نمیخواهند جان غیرنظامیان به خطر بیفتد. با توجه به قطعی رسانهها، هیچ چیز مشخص نیست. اما در نتیجه خشونتهای اخیر، احتمالا هزاران نفر از جمله غیرنظامیان کشته شدهاند؛ بیش از یک میلیون نفر آواره شدهاند و 50 هزار نفر به سودان گریختهاند. اگر دولت فدرال حاضر شود با سرویسهای مدنی منطقه همکاری کند و اداره مناطق مورد مناقشه را به عوامل محلی بسپارد، شاید بتوان به صلح امیدوار شد. در غیر این صورت، چشمانداز اتیوپی بسیار تیره و تار است.
8- ساحل صحرا
بحران در منطقه ساحل در شمال آفریقا روز به روز وخیمتر میشود. خشونت میان اقوام گسترش یافته و افراطگرایان در منطقه نفوذ بیشتری پیدا کردهاند. 2020 مرگبارترین سال از آغاز بحران در سال 2012 بوده است. اگر تلاشهای هماهنگی برای مقابله با بحران در این منطقه صورت نگیرد، بعید است مردم از وضعیت کنونی خارج شوند. مداخله نظامی خارجی لازم است، اما بازیگران بینالمللی باید بیشتر روی مذاکرات صلح میان بازیگران محلی تاکید کنند و خواستار اصلاح نحوه حکومت شوند. رویکردی که اولویتش حمله نظامی باشد، بعید است بتواند منطقه را به ثبات برساند.
9- سومالی
سومالی در شرایطی به انتخابات نزدیک میشود که اختلافات میان رییسجمهور محمد عبداللهی محمد و رقبایش بالا گرفته است. جنگ علیه الشباب به پانزدهمین سال خود رسیده و هیچ پایانی بر آن متصور نیست. حامیان مالی خارجی نیز دیگر تمایلی به پرداخت هزینه استقرار نیروهای اتحادیه آفریقا برای کمک به مقابله با شبه نظامیان ندارند. الشباب نفوذ گسترده خود را حفظ کرده است و همچنان بخشهای بزرگی از جنوب و مرکز این کشور را کنترل میکند. این گروه در سایر نقاط کشور نیز حضوری نامحسوس دارد و مرتبا به پایتخت سومالی حمله میکند. در این بین صبر اتحادیه آفریقا هم به سر آمده و در صورت توقف ماموریت این اتحادیه در مقابله با الشباب، اوضاع از این هم پیچیدهتر میشود. با خروج ناگهانی نیروهای اتیوپی از ماموریت مقابله با الشباب و برنامه دولت ترامپ برای توقف آموزش ارتش سومالی، ریسک خلأ امنیتی در این کشور به بالاترین حد خود رسیده است.
10- تغییرات آب و هوایی
رابطه بین جنگ و تغییرات آب و هوایی نه ساده است و نه خطی. الگوهای آب و هوایی یکسان میتواند خشونت را در یک منطقه بالا ببرد و در منطقهای دیگر بیتاثیر باشد. در حالی که برخی کشورها به خوبی رقابت ناشی از آب و هوا را مدیریت کردهاند، برخی دیگر نتوانستهاند به این مهم دست یابند. مشخص نیست در سال 2021 خشونت ناشی از تغییرات آب و هوایی تا چه حد بالا میرود، اما سرانجام آن مشخص است؛ اگر اقدام فوری صورت نگیرد، خطر جنگ ناشی از گرمایش زمین در سالهای پیشرو افزایش مییابد. در شمال نیجریه، خشکسالی باعث شدت یافتن درگیری میان رمهداران و کشاورزان بر سر منابعی شده است که روزبهروز کمتر میشود. در سال 2019، تعداد کسانی که در چنین درگیریهایی کشته شدند دوبرابر تعداد کشتههای جنگ با بوکوحرام بوده است. در حاشیه رود نیل، مصر و اتیوپی بر سر «سد عظیم رنسانس اتیوپی» یکدیگر را تهدید به حمله نظامی کردهاند، چراکه قاهره میترسد این سد باعث کاهش شدید منابع آبیاش شود. در حال حاضر آفریقا بیشتر از سایر نقاط جهان در خطر درگیری ناشی از تغییرات آب و هوایی است، اما بخشهایی از آسیا، امریکای لاتین و خاورمیانه نیز با همین خطر روبهرو هستند.