پیامدهای اجتماعی و اخلاقی پاندمی کرونا
پس از گذشت یکسال، آنچه غیرقابل انکار است، اینکه آثار و پیامدهای پاندمی کرونا، مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به کلی تغییر داده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، یورگن هابرماس، جامعهشناس و فیلسوف اجتماعی معاصر با اشاره به چنین تغییراتی، گفته است: «کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمیفهمیم.» به تعبیر دیگر، دنیایی که ما خیال میکردیم آن را میشناسیم، فرو ریخته و جهان در شرف نوعی پارادایم شیفت قرار گرفته است. کرونا اکنون بیش از هر زمان دیگری این تصویر را که ما در جهانی به هم پیوسته و مخاطرهآمیز زندگی میکنیم، ملموس کرده است. مقاله پیشرو ضمن مرور دیدگاههای برخی جامعهشناسان در مورد چهره دوگانه دنیای مدرن، پیامدهای اخلاقی و اجتماعی پاندمی کرونا را از چنین منظری مورد بررسی قرار داده است.
تصویر ژانوسی دنیای مدرن
جامعهشناسان در نظریههای خود تلاش کردهاند وضعیت جهان معاصر و مدرن را در قالب مفاهیم و قضایایی صورتبندی و قابل فهم کنند. ماکس وبر جامعه مدرن را با قدرت دیوانسالاری مشخص میکند و از آن بهعنوان نظم مشدد و «قفس آهنین» بوروکراسی یاد میکند. نئووبرینهایی چون جورج ریتزر نظریه «مکدونالدیکردن» جامعه از طریق فرایندهای کارآمدی، محاسبهگری، پیشبینیپذیری و کنترل در جهت معیاری و هنجاریشدن را عنوان میکنند. از دیدگاه نوربرت الیاس، در جامعه مدرن زندگی روزمره پیشبینیپذیرتر، ایمنتر و قابلدرکتر شده است (الیوت و ترنر، 1390: 549). تئودور آدورنو و میشل فوکو نیز جامعه مدرن را با دیوانسالاری و نظمیافتگی شناسایی و تبیین میکنند. اما برخلاف این گروه از جامعهشناسان که جامعه مدرن را براساس نظم و یا حتی نظم مشدد تحلیل و تبیین میکنند، گروه دیگری از جامعهشناسان، جامعه معاصر را براساس آشفتگی و آنومی تحلیل میکنند. اولریش بک، جامعهشناس آلمانی با نظریه «جامعه مخاطرهآمیز» یا جامعه خطر گام مهمی برای فهم جامعه معاصر برداشته است. از دیدگاه بِک، جامعه مخاطرهآمیز ارجاع به جامعهای دارد که در آن زندگی اجتماعی مملو از تهدیدات و مخاطراتی است که ساخته دست انسانهاست. هر قدر تکنولوژی در جامعه بیشتر باشد، زندگی ما پیشبینیناپذیرتر میشود و پیامدهای ناخواسته بیشتری پدید میآید. پیشرفتهای فنی و تمدنی اگرچه مزایای زیادی دارند، ولی دارای اثرات جانبی منفی نیز هستند؛ یعنی چیزی که خود ما خلق کردهایم، علیه ما کار میکند. پس میزان آسیبپذیری انسانها در جامعه امروزی بیشتر شده است(قاسمی، 1388: 34-35). به تعبیر بِک، اگر قوه محرکه جامعه طبقاتی و صنعتی در این شعار خلاصه میشد که «گرسنهام»، شعار جامعه جدید این است: «میترسم یا نگرانم». بهطور خلاصه، در جامعه طبقاتی سابق، مسئله داشتن سهمی از درآمدها و مزایای اجتماع و برابری یا نابرابری آن بود، اما ایده محوری و مرکزی کنونی، ایمنی است و هر کسی میکوشد از مخاطرات و ریسکها ایمن بماند(بک، 1992:25). بکبین مخاطرات سنتی و مدرن تمایز قائل میشود. از نظر او مخاطرات در جامعه سنتی غالبا از جنس بلایای طبیعی بودند: سیل، طاعون و مواردی از این دست را طبیعت بر ما تحمیل میکند. تبیینی هم که از این قبیل مخاطرات ارائه میشود، طبیعی، فیزیکی و متافیزیکی بود، گاهی هم تبیینی برای این اتفاقات وجود نداشت و دلالت از تقدیر بد داشتند. اما مخاطرات در دوران مدرن، ناشی از کنشها و فعالیتهای خود آدمی است؛ فعالیتهایی که بخش زیادی از آنها اتفاقا به واسطه «پیشرفت» علم امکانپذیر شدهاند(هدایتی، 1398). بک جامعه مخاطرهآمیز را با 3ویژگی مشخص میکند؛
1- توزیع مجدد ثروت: در جامعه مخاطرهآمیز دعوا نه بر سر تقسیم ثروت، بلکه مسئله توزیع امور منفی و مخاطره است.
2- فردیتیابی: از نظر بک فردگرایی به ساختار مدرنیته دوم تبدیل شده است. این آزادی از بند ساختارها، رهایی به سوی عدمقطعیتهای یک جامعه در مخاطره است.
3-استانداردزدایی از کار: در سراسر جهان، کار ناپایدار افزایش یافته و افراد تحت عدمقطعیت کار میکنند (قاسمی، 1388: 34-38).
جامعهشناس دیگری که ویژگی اصلی جامعه معاصر را مخاطرهآمیز بودن آن میداند، آنتونی گیدنز است. از دیدگاه گیدنز، مدرنیته یک فرهنگ مخاطرهآمیز است. از دیدگاه او، مدرنیته احتمال کلی مخاطره را در برخی حوزهها و شیوههای معین زندگی کاهش میدهد، اما در عین حال شاخصهای مخاطرهآفرین جدیدی را مطرح میسازد که در اعصار پیشین عمدتا و یا کاملا ناشناخته بودند(گیدنز، ۱۳80: ۵۰).
از دیدگاه گیدنز، در شرایط مدرن امروزی بیشتر خطرهایی که با آن روبهروییم، دیگر از جهان طبیعت برنمیخیزند. تهدیدهای بومشناختی ما نتیجه دانش اجتماعی سازمانیافتهاند و به واسطه تأثیر صنعتگرایی بر محیط مادی رخ میدهند. این تهدیدها بخشی از آن چیزیاند که من آن را «سیمای مخاطره نوپدید» ناشی از پیدایش مدرنیت مینامم. منظورم از این سیمای مخاطره، مجموع تهدیدها یا خطرهایی است که مختص زندگی اجتماعی مدرن است(همان: 131).
او سیمای مخاطرات نوپدید در جهان مدرن را چنین ترسیم میکند:
1- جهانیشدن مخاطره از جهت تراکم.
2- جهانیشدن مخاطره از جهت شمار فزاینده رخدادهای احتمالی که بر هرکسی یا دستکم بر تعداد انبوهی از آدمها در کره زمین تأثیر میگذارند، مانند دگرگونی در تقسیم کار جهانی.
3- مخاطره از محیط ساختهشده یا طبیعت اجتماعیشدهای که سرچشمه میگیرد نمایشگر نفوذ دانش انسانی در محیط مادی است.
4- توسعه محیطهای مخاطره نهادمند، مانند بازارهای سرمایهگذاری، بر بختهای میلیونها انسان تأثیر میگذارند.
5- آگاهی به مخاطره بهعنوان صرف مخاطره، بهصورتی که کاستیهای دانش در مورد مخاطره، به وسیله دانش مذهبی تبدیل به قطعیتها نمیشوند.
6- آگاهی خوب توزیعشده در مورد مخاطره: بسیاری از مخاطراتی که دستهجمعی با آنها روبروییم، برای عامه مردم شناخته شدهاند.
7- آگاهی به محدودیتهای مهارت تخصصی: هیچ نظام تخصصی نمیتواند در مورد پیامدهای اقتباس اصول تخصصی، تخصص کامل داشته باشد(همان:148-149).
نیکلاس لومان، جامعهشناس برجسته آلمانی هم جهان مدرن را با 2 ویژگی شناسایی و تبیین میکند:
1- جهان مدرن دارای پیچیدگی غیرقابل مدیریت است. 2-در جهان مدرن، خطر کاهش یافته ولی به جای آن ریسک بیشتر شده است.
منظور از ریسک یعنی احتمال اینکه در آینده رفتارهای ما انسانها دارای پیامدهای مضر باشد. از نظر او، دنیای مدرن پیچیده، خواهان عقلانیت ریسکپذیر است و ریسکپذیری بیش از هرچیز نیاز به اعتماد دارد. از نظر لومان، اعتماد میتواند در سطوح مختلف پدیدار شود ولی همیشه دارای یک کارکرد است و آن اینکه اعتماد، پیچیدگی اجتماعی را کاهش میدهد، زیرا سطح پذیرش امور نامعلوم را افزایش میدهد (لومان، ۱۳۹۴: ۴۷). برخی جامعهشناسان دیگر در تلقی از آشفتگی و بینظمی جهان معاصر تا آنجا پیش رفتهاند که از «آنومی درونیشده» در شخصیت افراد مدرن سخن گفتهاند و برخی دیگر با ترسیم تاریخ جوامع بشری از ابتدا تاکنون، روند ساختار اجتماعی را در جهت «ذرهایشدن» و روند فرهنگ را به سوی «آنومیکشدن» دانستهاند. یوهان گالتونگ میگوید جهانیشدن و سرمایهداری دیجیتال در پایان قرن بیستم اکثر جوامع مدرن را در وضعیت فروپاشی اجتماعی قرار داده است. از دیدگاه وی، مدرنسازی موجب بیگانگی روحی، زندگی فاقد معنا، فرهنگ غیرپاسخگو به نیازها و مشکلات منحصربهفردی شده که در حالت تشدیدشده به فروپاشی اجتماعی و شکلگیری فرایند دوگانه «فرهنگزدایی» و «ساختارزدایی» منجر میشود (گالتونگ1995نقل از حاجیانی 1393، 18-19).
مخاطره همپای امنیت
در مجموع از دیدگاه گروه قابل توجهی از جامعهشناسان، جهان معاصر در عین نظم و پیشرفت با بینظمی و مخاطرات جدی همراه است و بسیاری معتقدند آشفتگی و مخاطره، خصلت ذاتی دنیای جدید و بههمپیوسته است. این مخاطرات اگرچه محصول کنش انسانی است، اما لزوما قدرت کنترل آنها در اختیار انسان نیست. به تعبیر گیدنز، جهان مدرن گردونه خردکننده و بیمهاری است که انسانها میتوانند از آن سواری بگیرند ولی هر آن ممکن است از کنترل خارج شود و خود را متلاشی کند. سواری بر این گردونه خالی از لطف و جذبه نیست، اما از آنجا که مسیر این گردونه سرشار از مخاطرات است، هرگز نمیتوانیم احساس امنیت کامل کنیم، احساس امنیت و دلهره به شکلی ناهمساز همواره با هم وجود دارد. به گفته سوزان سونتاگ، سناریوی دائمی دنیای مدرن معاصر این است: فاجعه نزدیک است، ولی اتفاق نمیافتد. اما فاجعه همچنان در چشمانداز باقی میماند... فاجعهپردازی اکنون یک سریال بلند شده است: نه فاجعه مربوط به زمان حال نیست، ولی از این پس هر آن ممکن است رخ دهد (سونتاگ، 1989به نقل از گیدنز، 160:1380). پاندمی کرونا اکنون بیش از هر زمان دیگری این تصویر را که ما در جهانی بههمپیوسته و مخاطرهآمیز زندگی میکنیم، ملموس کرده است. کرونا سبک زندگی، کسبوکار، فراغت و آموزش را در جهان دگرگون کرده است. مشخصه بارز جهان پساکرونا تصویر دوگانه و ژانوسی آن در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.
شوک رکود و فقر
از نظر اقتصادی، چهره منفی کرونا را در کاهش 9/4درصدی رشد اقتصاد جهان میتوان مشاهده کرد (گزارش صندوق بینالمللی پول، 2020). شیوع کرونا حدود 2.7میلیارد نفر از نیروی کار در جهان را تحتتأثیر قرار میدهد و کاهش ساعات کاری 400میلیون نفر، افت درآمد و فقر 71تا 100میلیون نفر را تشدید میکند. همچنین ادامه تعطیلیها بر اثر کرونا ۸۰ درصد بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط را با خطر ورشکستگی مواجه میکند(کریمی و کیاسر، 1399). اقتصاد ایران نیز از چنین وضعیتی بهشدت متاثر شده است. گزارش جدید صندوق بینالمللی پول حاکی از آن است که رشد اقتصادی ایران در سال۲۰۲۰ منفی 5درصد خواهد بود و نرخ تورم تا پایان امسال ۳۵درصد است (گزارش صندوق بینالمللی پول، 2020). یک میلیون نفر بیکار و 3.3میلیون نفر از شاغلان رسمی آسیب دیدهاند و فعالیت بیش از 1.5میلیون کارگاه رسمی و غیررسمی متوقف شده است(ربیعی، 1399).
شتاب کسبوکار دیجیتال
اما این ویروس چهره دیگری نیز در حوزه اقتصادی دارد که افق و الگویی جدید از مناسبات اقتصادی و تجاری را در دنیای آینده نوید میدهد؛ افق و چشماندازی که در پیوند کامل با دنیای رسانهای شده و کسبوکار و تجارت الکترونیک است. کرونا به جدایی خانه و محل کار پایان داده و کسبوکار از راه دور و تجارت الکترونیک را کاملا رونق بخشیده است. از سوی دیگر، کرونا تقریبا بهطور کامل پول نقد را از چرخه کسبوکارهای خرد و کلان همه کشورها حذف کرده است. همچنین این پاندمی با ایجاد منع و محدویت، حضور فیزیکی در مراکز خرید، فروشگاهها، بنگاههای تجاری، مراکز بیمه، سالنهای بورس و بانکها را به حداقل رسانده است. این موضوع ضرورت محدودکردن و حذف شعب را بهطور جدی در دستور کار آینده بنگاههای اقتصادی قرار داده است.
جهان رسانهای شده
از نظر فرهنگی، کرونا مدارس، دانشگاهها، مراکز علمی و آموزشی و کتابخانهها را تعطیل و نیمهفعال کرده و نظامهای آموزشی که خود را به زیرساختهای آموزش مجازی و نوین تجهیز نکرده بودند، با چالش جدی روبهرو شدند. این ویروس، مراکز فرهنگی، سالنهای اجتماعات، اماکن مذهبی و زیارتگاهها، مراکز هنری شامل سینماها، نمایشگاهها، گالریها و مراکز گردشگری، هتلها و رستورانها، تالارها و اماکن ورزشی و باشگاهها را به تعطیلی کشاند.
اما از سوی دیگر و در جهتی کاملا مثبت از نظر فرهنگی، کرونا قبل از هر چیز به خرافات و توهمات غیرعلمی در جوامع پایان داد، باور مردم را به علم و اخذ رویکرد علمی و عقلانی در مواجهه با مسائل و مشکلات تقویت کرده و آنها را به کسب دانش و رعایت قواعد علمی و بهداشتی ترغیب کرد. سبک زندگی پساکرونایی فرهنگ فراغت را تغییر داد. جوانانی که معمولا از چنگال شتاب و اضطراب رهایی نداشتند، ناگهان قدمزدنهای طولانی را آغاز کردند؛ کاری که پیشتر با آن کاملا بیگانه بودند. جوانان و میانسالانی که سقف حوصله و تمرکزشان پایین بود، اکنون با مطالعه و کتاب دوباره آشتی کردهاند و کتابخواندن به فرهنگ روز و یکی از گزینههای گذران اوقات فراغت تبدیل شده است.
جهان پساکرونا بیش از پیش رسانهای شده است. رسانه در این جهان دیگر نه یک تکنیک و فن، که یک زبان و فرهنگ است؛ بستری است که زندگی اجتماعی در آن جریان پیدا میکند. بسیاری از نظامهای اجتماعی که قبلا سیاست منع و محدودیت و پارازیت را در مورد رسانهها پیگیری میکردند، اکنون بالاجبار تن به بازنگری سیاستهای خود دادهاند. نظامهای آموزشی که با توسعه اینترنت در مراکز آموزشی و مدارس بهشدت مخالفت میکردند، اکنون سخت به تکاپو افتادهاند که از غافله علم و تکنولوژی عقب نمانند.
سبک زندگی، دور اما نزدیک
از نظر اجتماعی جهان پساکرونا سبک زندگی اجتماعی جدیدی را شکل داده است؛ از یکسو فاصلههای فیزیکی را افزایش داده اما این مسئله نهتنها به فاصله اجتماعی و تنهایی دامن نزده، که برعکس نوع جدیدی از نزدیکیها و تعاملات عاطفی را افزایش داده است. یکی از مهمترین آثار چنین وضعیتی را در حوزه خانواده شاهدیم. پیش از این روابط گرم خانوادگی به میزان قابلتوجهی کاهش یافته بود، حضور اعضا در خانواده کمتر، گفتوگوهای صمیمی در حداقل ممکن و خانه به «خوابگاه» تبدیل شده بود، اما جهان پساکرونا، بازگشتی دوباره به خانه و احیای روابط گرم خانوادگی را موجب شده است. اما این همه واقعیت زندگی در پساکرونا نیست، برای گروههای دیگری از مردم قرنطینه خانگی موجبات بیکاری و فقر و در نتیجه گسترش تنشها و تعارضات خانوادگی را فراهم کرده است. در وضعیت کرونایی از یکسو گروههای سودجو و فرصتطلب به احتکار و گرانفروشی کالاهای بهداشتی و اقلام مورد نیاز مردم روی آوردهاند و در مقابل گروههای داوطلب و انجمنهای مردمنهاد و خیریه به کمک مردم بیمار شتافته و به توزیع اقلام بهداشتی و مواد غذایی در بین شهروندان گرفتار پرداختهاند. گروههایی به لاک خودخواهی فرورفته و سعی کردهاند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و گروههای دیگری این وضعیت را فرصتی مناسب برای تحکیم اخلاق اجتماعی، تعاون و همیاری قرار داده و خیر اجتماعی را بر نفع فردی ترجیح دادهاند.
زندگی در دهکده جهانی
کرونا از جهت سیاسی نیز چهرهای ژانوسی داشته است؛ از سویی موج کمک و همیاری بین دولتها را برای عبور از این بحران برانگیخته و از سوی دیگر برخی کشورها این وضعیت را فرصتی برای تحت فشار قراردادن دولتهای رقیب قرار داده و از اخلاق بشردوستانه و انسانی عدول کردهاند. داخل کشورها نیز کرونا مشت سیاستمداران را باز کرد، قدرت و ضعف آنها را در مدیریت جامعه و دانش و اراده آنها را برای تصمیمگیری بهموقع در معرض قضاوت و دید همگان قرار داد. بسیاری از دولتها و دولتمردان در دوراهی نجات اقتصاد یا حفظ جان شهروندان دچار تردید و تزلزل شدند. اما مهمتر از همه اینها کرونا نشان داد همه کشورها در یک جهان بههمپیوسته زندگی میکنند. نمیتوان به دور خود حصار کشید و از مناسبات جهانی کناره گرفت یا خود را تافته جدابافته دانست و از توفان حوادث برکنار ماند. ما در دهکدهای جهانی زندگی میکنیم که نظم و پیشرفت، بینظمی و آشفتگی و ایمنی و مخاطره از ویژگیهای برجسته آن است.
اکنون ملتها و دولتها به این درک و دریافت رسیدهاند که همه در یک کشتی بهسر میبرند و هرگونه اهمال و سستی، کوتهنگری، سوءتفاهم و بیاعتمادی یا دشمنی و درگیری میتواند این کشتی را برای همه ناامن کند. این وضعیت، ضرورتهای تلاش برای رفتن به طرف جهانی انسانیتر در پرتو نوعی «اخلاق جهانی» و بشردوستانه را گوشزد میکند.
اخلاقی که در آن خودخواهی و نفعطلبی، فردگرایی و ناسیونالیسم افراطی، تبعیض و نابرابری، سوءظن و بیاعتمادی، قطبیسازی، تعارض، تضاد، دشمنی، خشونت و جنگ جای خود را به خیرخواهی و منافع جمعی، عدالت و برابری، گفتوگو، تفاهم، همدلی، همفکری، همگامی و همکاری و تعاون برای کاستن از مخاطرات فزاینده میدهند. اخلاقی که تفاوتهای فرهنگی و تنوع و تکثر فرهنگهای بومی و ملی را به رسمیت میشناسد، از هرگونه تلاشی برای کانفورمیسم و یکدستی میپرهیزد و آرمانش نه «یکصدا، چندین جهان» که «یک جهان، چندین صداست».
منابع
الیوت، آنتونی و برایان ترنر (1390). برداشتهایی در نظریه اجتماعی معاصر، ترجمه: فرهنگ ارشاد، تهران، انتشارات جامعهشناسان.
حاجیانی، ابراهیم (1393). جامعهشناسی اخلاق. تهران، انتشارات جامعهشناسان.
ربیعی، علی (1399). اثرات اقتصادی کرونا و سیاست دولت در برابر این بحران، سایت دیپلماسی ایرانی، 30فروردینماه
http://www. irdiplomacy. ir/fa/news/1990798
قاسمی، محمدعلی (1388). جامعه ریسک و اهمیت آن برای مطالعات استراتژیک. فصلنامه مطالعات راهبردی، سال12، شماره3، شماره مسلسل 45، صفحه: 27-46.
صندوق بینالمللی پول (1399). جدیدترین برآورد صندوق بینالمللی پول از وضعیت اقتصاد ایران. ایسنا، 23مهرماه.
https://www. isna. ir/news/99072216983/
کریمی، فروغ و کیاسر، امیر(1399). کووید-19 چگونه جهان را تغییر داده است. اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، معاونت بررسیهای اقتصادی.
گیدنز، آنتونی(۱۳80). پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر مرکز
لومان، نیکلاس(۱۳۹۴). نظریه سیستمها و تغییر پارادایم در جامعهشناسی (تاملی بر اندیشههای نیکلاس لومان)، ترجمه علی اردستانی، تهران: نشر قومس.
هدایتی، محمد (1398). کرونا و جامعهمخاطرهآمیز
http://abdullahrezai. blogfa. com/post/355
Beck، Ulrich. (1992)، Risk Society: Toward a new modernity، London: Sage publications