سیاستگذاری بدتر از "شیر یا خط" وزارت اقتصاد در بورس/ چه کسانی مقصر اصلی سقوط بورس هستند؟
فعالان بازار بورس و اقتصاددانان در ماههای گذشته اختلافات بسیاری داشتند. اقتصاددانان در روزهای اوج بورس هشدار میدادند که این جهش بزودی به سقوطی بزرگ خواهد انجامید. هشداری که توسط فعالان باسابقه بورس و مسئولین وزارت اقتصاد هم شنیده نشد چه برسد به مردم عادی. فعالان میگفتند بگذارید بازار راه خودش را برود.
به گزارش اقتصادآنلاین، فعالان بازار بورس و اقتصاددانان در ماههای گذشته اختلافات بسیاری داشتند. اقتصاددانان در روزهای اوج بورس هشدار میدادند که این جهش بزودی به سقوطی بزرگ خواهد انجامید. هشداری که توسط فعالان باسابقه بورس و مسئولین وزارت اقتصاد هم شنیده نشد چه برسد به مردم عادی. فعالان میگفتند بگذارید بازار راه خودش را برود.
اما روند سقوط بازار نشان داد که دغدغه اقتصاددانان درست بوده است. از سوی دیگر دغدغه فعالان بورس برای عدم دخالت دولت در بازار سرمایه هم درست از آب درامده و این دخالتها بلای جان بازار شده است. حال نظرات فعالان با سابقه بورس این روزها بیشتر با اقتصاددانان همراه شده است و بنظر میرسد روی مسایل مشخصی اتفاق نظر وجود دارد.
یکی از مسایل کلیدی مورد توافق اقتصاددانان با فعالان بورس اینست که سیاستگذاریهای غلط وزارت اقتصاد در بورس سبب شده این بازار خاصیت خود بعنوان یک "بازار" را از دست بدهد.
وجود دامنه نوسان و حجم مبنا سبب شده بازار به تعادل نرسد و نقدشوندگی که مهمترین اصل بازار سهام است مخدوش شود.
همچنین محدودیت گذاریهای بدون مطالعه و هیجانی نظیر ممنوعیت معاملات روزانه و الگوریتمی که چند هفته پیش ایجاد شد نه تنها کمکی به بازار نکرد که وضعیت را خرابتر کرد. حال شرکت بورس اعلام کرده از فردا معاملات روزانه مجاز خواهد شد! اگر وزارت اقتصاد با سکه انداختن و شیر یا خط عمل میکرد وضعیت بازار بهتر بود چون حداقل ۵۰٪ تصمیمات درست اتخاذ میشد!
سوالی که هم اکنون وجود دارد اینست که چرا حقوقیها در برخی نمادها در قیمتهای بسیار بالاتر خرید در دامنه مثبت داشتند و در قیمتهایی به مراتب پایینتر هیچ خبری از انها نیست؟ این روند مشکوک به نظر میرسد و میتواند نشان از یک فساد بزرگ در این جریان باشد. بحث اقتصاددانان همواره این بود که حمایت از بازار بیمعناست و قیمت در نهایت به نرخ تعادلی خواهد رسید و این گونه حمایت ها صرفا فرصت خروج برای خواص و نزدیکان به وزارت اقتصاد است.
حال که دقیقا همان اتفاق رخ داده باید معلوم شود و نهادهای نظارتی باید ورود کنند که چه کدهای حقیقی در آن قیمتها فروختند؟ چه نسبتی میان ان کدها و وابستگان برخی حقوقیها وجود دارد؟
آیا اتفاقاتی که در گروه مالی سپهر صادرات افتاد و منجر به ابطال معاملات آن شد از سوی هیچ نهادی پیگیری شد؟ اتفاقات حادث شده صندوق بازنشستگی بانکها در فروش چند هزار میلیاردی در اوج بازار توسط کدام نهاد نظارتی پیگیری شد؟
نقش و تخصص نزدیکان وزیر اقتصاد و جلسه های روزانه معمارنژاد، معاون بانک وبیمه وزارت اقتصاد، قالیباف اصل، رییس سازمان بورس، مهدی سدیدی، مدیرعامل پرحاشیه صندوق بازنشستگی بانکها (که یکی از بیشترین میزان فروشها را در اوج داشته)، میراب آستانه(مشاور کم تجربه وزیر) و تهرانی (مدیر کمتجربه حوزه وزارتی) چیست و آیا معاملات نزدیکان این افراد بررسی شده است؟
یکی از محورهای استیضاح وزیر اقتصاد همین بیتدبیریها و اقدامات مشکوک در بورس است. چرا نقش مدیران سازمان و شرکت بورس در بازار کاهش یافته و جلسههای روزانه معمارنژاد تعیینکننده سیاستهای اتخاذ شده است؟ تجربه عباس معمارنژاد، مهدی سدیدی، میرآب استانه و تهرانی در بازار سهام چیست که راجع به ان تصمیم گیری میکنند؟ آیا نهادهای نظارتی نمیخواهند به این نحو سیاستگذاری ورود کنند؟ آیا زنجیره این نحوه سیاستگذاری غیرتخصصی صرفا باید توسط مجلس و استیضاح وزیر اقتصاد پاره شود؟