ضیافت مرگ برای پرندگان مهاجر
سر لوله تفنگ شکارچی در میان نیزارهای شادگان «فلامینگوها» را نشانه میرود! «چنگرها» در تیررس صیاد دیگری مینشینند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، مردی آن سوتر ماشه را به سمت چند اردک مرمری میچکاند و شلیک میکند.صدای تیر گوش تالاب هورالعظیم را میخراشد. از پرندگان مهاجر چندین و چند بال کم میشود و باقی مهاجران بالبالزنان از مهلکه میگریزند! دلشوره به جان آسمان تالاب شادگان میافتد. کاکاییها از تیررس شادگان میگریزند و در دامگه هورالعظیم به بند کشیده میشوند. زخم دامگاه ها و تورهای هوایی چند سالی است که به جان پرندگان میهمان تالابهای خوزستان افتاده است! همان دامگاهها و تورهای هوایی که نسل پرندگان مهاجر را در فریدونکنار تهدید میکند. داستان شکارچیان بومی خوزستان هم دارد فصل مشترکی با صیادان مازندران پیدا میکند. آن شکار و صید سنتی که تا چند سال پیش در خوزستان جریان داشت و جامعه بومی به اندازه از آن برداشت میکرد حالا جای خود را به سودجوییهای بزرگ داده که نامی جز «قتل عام پرندگان! » نمی توان بر آن نهاد بازار کیان اهواز که در چند قدمی ادارهکل حفاظت محیط زیست خوزستان قرار دارد، رفته رفته نقشی همچون بازار فریدونکنار پیدا کرده است؛ میهمانکشی با سودهای میلیاردی! پرندگان مهاجر تالابهای خوزستان حتی اگر از دامگههای هورالعظیم جان سالم به درببرند و از تیر شکارچیهای شادگان فرار کنند در چاه محمیههای سمی هویزه و بستان گرفتار میشوند. دشت خوزستان برای پرندگان چون میدان مینی، پر از حادثه مرگ است. جمال فرسایی، فعال محیط زیست خوزستان میگوید: «صدای تیر و ناامنی ناشی از آن باعث شده تا بسیاری از پرندگان مهاجر به سمت هویزه بروند و آنجا در محمیهها گرفتار شوند.» محمیه تالاب کوچکی است که بهصورت مصنوعی توسط شکارچیان غیرقانونی ساخته میشود. ساخت محمیهها را نتیجه خشک شدن تالاب هورالعظیم و تخریب زیستگاه پرندگان بویژه محل زمستان گذرانی پرندگان مهاجر میدانند. تعداد این سازهها در هفت سال گذشته در خوزستان و بویژه در دشت آزادگان بسیار افزایش یافته است. تلخی ماجرای شکار مهاجران میهمان به همین جا ختم نمیشود.
شام آخر
جمال فرسایی از حادثه شوم دیگری که در محمیهها در جریان است، خبر میدهد. به گفته او در محمیهها از دانهها و علفهای سمی بهعنوان طعمه برای پرندگان استفاده میشود تا غمانگیزترین تابلو از شام آخر آنها در خوزستان به تصویر کشیده شود.
به گفته او تعداد پرندگان در دام افتاده آنقدر زیاد میشود که شکارچیان، تنها راه صید همه آنها در دام را مسموم کردن شان میدانند. چون ممکن است پرنده بتواند از دام حادثه بگریزد. از نظر آنها پرنده خوب، پرنده مرده است. پرندگان مردهای که به گفته او به قیمت خوبی هم در بازار از جمله بازار کیان اهواز به فروش میروند. شکارچیان برای آنکه خریداران به آنها شک نکند یا سر پرنده را میبرند یا تیری به لاشه بیجان پرنده شلیک میکنند. با این روش مشتری را مطمئن می کنند که پرنده را شکار کردهاند! به گفته او گاهی در یک محمیه بین 1000 تا ۱۵۰۰ بال پرنده گیر میافتد. او تعداد محمیهها را بهدلیل وجود آب زیاد، فراوان اعلام میکند. به گفته فرسایی هر ۱۰ نفر در محدودهای یک تا دو هکتاری محمیه میسازند و چند ماه از سال به شکار پرندگان مهاجر مشغول میشوند. همچنین حساب و کتابهای او نشان میدهد در ۲۰۰ متر تور هوایی بین ۷۰ تا ۸۰ بال پرنده برای همیشه از پرواز میمانند و دفتر کوچشان بسته میشود. پرندگان مهاجر تنها در بازارهای داخلی خوزستان به فروش نمیرود، عراقیها هم مشتری این کشتار هستند.
به گفته هادی جلالی، رئیس اداره محیط زیست حمیدیه شکار هر ساله پرندگان مهاجر در خوزستان بیشتر در پاییز و زمستان اتفاق میافتد اما ترسالی در دو سال اخیر تالابهای شادگان را در تابستان هم پر آب کرده است. پرندگان مهاجر هم بیحافظهتر از آن هستند که دوباره بهدنبال آب و دانه به قتلگاه خود نیایند.
دامگه حادثه
تورهای هوایی آسمان آبادان را برای کشیمها و حواصیلها ناامن کرده است. جلالی هم میگوید: «نیروی اجرایی در این مناطق کم است. شادگان ۴۰۰ هزار هکتار وسعت دارد اما کمتر از ۱۰ محیطبان از آن حفاظت میکند.» شادگان برای محیطبانانی که همه تجهیزات شان چند موتور و ماشین فرسوده است، صعب العبور است. از سوی دیگر به گفته جلالی یکی از راههای امرار معاش محلیها صید پرندگان است. او میگوید: برای گشتزنی در چند هزار کیلومتر مربع وسعت شادگان نیاز به موتور چهار چرخ و جت اسکی است.» محیطبانهای منطقه اما نه موتور چهارچرخ دارند نه جت اسکی. در خوزستان هم شکارچیان همیشه یک قدم جلوتر از محیطبانها هستند. آنها تجهیزات خاص اکوسیستم تالابی را دارند. به گفته جلالی قایقهای محیطبان ها جوابگوی مختصات تالابها و عبور از نیزارها نیست. برای گشت زنی نیاز به هاورکرافت است. هاورکرافت، شناوری دومنظوره (آبیخاکی) است که به روش هوابرد و با استقرار روی بالشتکی از هوای فشرده بهآسانی و با نیروی رانشِ نسبتاً کمی روی سطوح آبی و خاکی حرکت میکند. وسیلهای که دقیقاً به نیاز محیطبان ها در محیط تالابی خوزستان پاسخ میدهد اما آنها هاورکرافت هم ندارند. جلالی میگوید: «محیطبانها با قایقهای معمولی تا حدی میتوانند در تالابها قایقرانی کنند در برخی نقاط به اجبار پیاده میشوند و به گشتزنی و تعقیب شکارچیها میروند.» او خروج گوشت پرنده وحشی از ایران به سمت عراق را تأیید میکند و میگوید: «پرندهای که اینجا ۱۰۰ هزار تومان میخرند آنجا بابتش ۳۰۰ هزارتومان پرداخت میکنند.»کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت ارزهای مختلف هم باعث شده تا شکارچیها و بومیها دلیل بیشتری برای شکار پرندگان و فروش آنها به کشورهای اطراف داشته باشند.
فصل بازگیری
شکار پرندگان در خوزستان تنها به صید پرندگان وحشی مهاجر محدود نمیشود. همانطور که دانه سمی تنها سهم پرندگانی که در دام محمیهها میافتند، نیست. گنجشککشی با طعمه سمی هم قصه تلخی را در جلگه خوزستان رقم میزند. اما گنجشکها هم فصل آخر را در صید و شکار این استان جنوبی رقم نمیزنند. فصل بازگیری و شکار پرندگان شکاری هم یکی از دغدغههای این روزهای محیطبان خوزستانی است. علی سجاد جلالی، محیطبان و همکارانش این روزها زمان زیادی را صرف تخریب کوخهها میکنند، هرچند کوخه نشینها به محض رفتن محیطبانها، دوباره کوخهها را درست میکنند تا سرنوشت بالابانها، بحریها و شاهینها به دست شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس بیفتد که مدتهاست، بازگیری و شکار هوبرهها با پرندههای شکاری به یکی از تفریحات مداوم آنها تبدیل شده است. آنطور که سجاد جلالی میگوید کوخهداری در این استان بیشتر در آبادان و اروند کنار اتفاق میافتد.
گره کور شکار پرندگان مهاجر از شمال تا جنوب!
تا چند سال پیش ساکنان شادگان و هورالعظیم با روشهای سنتی و به اندازه نیاز خود پرنده شکار میکردند. صید سنتی یکی از مشاغل پذیرفته شده هورنشینان بود. همانطور که صید پرنده در شالیزارهای شمال هم بهعنوان یکی از منابع درآمد سنتی شمالیها به شمار میرفت. اما در چند سال اخیر تجارتهای میلیاردی از صیدهای سنتی، قتل عامی ساخته که به واکنشهای بینالمللی هم منجر شده است. چهارسال پیش بود که نشریه «لوموند» به گردشگران اروپایی که به ایران سفر میکنند؛ پیشنهاد داد که به «فریدونکنار» سفر نکنند. این روزنامه فرانسوی، قتلعام پرندگان مهاجری را که زمستانها به شالیزارهای فریدونکنار پناه میآورند، دلیل این پیشنهاد عنوان کرده بود. قتل پرندگان با سود میلیاردی حالا به یک معضل جدی در ازباران، سرخرود و محمودآباد مازندران منجر شده است. چوبزنهای بازار فریدونکنار مدیریت آن را به دست گرفتهاند و مقاومتهای اجتماعی هم سرنوشت این پرندگان میهمان را در هاله ای از ابهام برده است. ورود مراجع قضایی در تهران هم به باز شدن گره کار منجر نشد. پردیسان تا به امروز از پس ساماندهی بازار بر نیامده است. کسانی که بازار را در دست دارند به کمتر از سودهای چندین میلیاردی راضی نمیشوند. آش را با جایش میخواهند. جامعه محلی هم در مقابل محیطبانها ایستاده و تا کتک زدن آنها پیش رفته است. به نظر میرسد اگر امروز جلوی شکار بیرویه پرندگان میهمان در خوزستان گرفته نشود دامان بحران اجتماعی- محیط زیستی مازندران به خوزستان هم کشیده میشود.