افزایش بیرویه جمعیت تهران چه تبعاتی دارد؟
تهران میان 150 کلانشهر جهان، رتبه 24را از نظر جمعیت و بزرگی بهخود اختصاص داده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، همچنین براساس ردهبندی 2019مرسر، با بررسی شاخصهای کیفیت زندگی، از بین 230شهر جهان، درجایگاه 199 قرارگرفته است. با این حال، پارامترهای اقتصادی واجتماعی، برای خیلی از افراد، زندگی در تهران را به یک انتخاب بدل کرده است. اما در عین حال از چالشهای مهم تهران ازدیاد جمعیت یا بهعبارتی انفجار آن است؛ مسئلهای که بهدنبال خود چالشهای دیگری را برای این کلانشهر ایجاد کرده. از سجادفتاحی، جامعهشناس، پرسیدهایم که چرا کارشناسان، جمعیت را چالش تهران میدانند؟ این مسئله چه مشکلاتی برای شهر ایجاد کرده و چطور باید آن را هدایت کرد؟
در بررسی مشکلات تهران، از جمعیت آن بهعنوان ابرچالش پایتخت نام میبرند. به زعم شما چرا این نگرانی درباره افزایش جمعیت وجود دارد؟
متخصصان سالهاست که از آستانه بحران جمعیت در تهران سخن میگویند؛ مسئلهای که مهمترین شاخص آن تراکم است. در مقایسه با شهرهای بزرگ جهان و جمعیت در آنها، تهران از نظر وسعت رتبه 120تا 130 را بهخود اختصاص داده. این شهر از نظر تراکم در هر کیلومترمربع، بین رتبه 25تا 30قرار گرفته. این به آن معناست که در این شهر جمعیتی بیش از توان اکولوژیک و مساحت شهری انباشت کردهایم که باعث بحرانهایی برای شهر شده. از آلودگی هوا، تامین منابع مورد نیاز آب، افزایش جرم و جنایت گرفته تا حاشیهنشینی و...، تهران را به شهری بدل کرده که از نظر سرمایه اجتماعی بین دیگر استانها بدترین وضعیت را دارد. بنابراین تهران جمعیتی فراتر از موقعیت جغرافیاییاش دارد و این قابل انکار نیست. مثلا اگر تهران با زلزلهای بزرگ روبهرو شود، بحرانی انسانی خواهیم داشت چون با شهری مواجهیم که تراکم جمعیتش، هزار نفر در کیلومترمربع است و در مواقعی به 10هزار نفر هم میرسد. همین امر، مقیاس فاجعه را بیشتر خواهد کرد. از سوی دیگر اعتراضها و بحرانهای اجتماعی در شهرهای اقماری تهران، نشان از نارضایتی از وضعیت موجود در کیفیت زندگی تهرانیها دارد. اما این مسئله یکی از علل میانی بروز مشکل بوده و علت ریشهای نیست. ما نباید با این علل، علتهای ریشهای را نادیده گرفته و فراموششان کنیم. مسئلهای که چند سال است به آن بیتوجهیم، این است که ایران اساسا با موقعیت اقلیمی و جغرافیایی چه میزان ظرفیت جمعیتی دارد. با این میزان از امکانات طبیعی و موقعیت برای سکونت، باید جمعیتی چند میلیونی داشته باشد؟ هیچگاه به این پرسش اساسی، پاسخ دقیقی داده نشده و تا هنگامی که به آن جواب ندهیم، برنامهریزی دقیق و بلندمدتی که کیفیت این قلمرو سیاسی و جغرافیایی را تامین کند، نخواهیم داشت. رهایی از این حلقه شومِ افزایش جمعیت در تهران، بسیار پیچیده است و ریشه آن در مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و از همه مهمتر سیاسی تنیده شده.
گفته میشود از هر 100نفر جمعیت ساکن در ایران 11 نفرشان در تهران ساکن هستند. این عدد نشانه چه نیازی در مردم برای سکونت در پایتخت است و بهنظرتان تهران توانسته یا بهطور کلی قادر است پاسخگوی این جمعیت باشد؟
هر مهاجرتی فاکتورهای جاذبه و دافعه دارد که باعث میشود فردی از نقطهای به نقطه دیگر مهاجرت کند. اصولا انگیزه مهاجرتی در ایران اینگونه است که مردم از روستاها که امکاناتی کمتر دارند، به نقاط مرکزی استانها و از مراکز استان به تهران و از تهران به خارج از کشور میروند. اصولا در ایرانیها این تمایل طبیعی وجود دارد که بنا به دافعه در محل زندگی، مهاجرت کنند و در این چند دهه، انگیزه برای مهاجرت بیشتر شده است. اما راهحل آن از بینبردن دافعههایی است که باعث میشود افراد از محل زندگی خود خارج شوند؛ مثلا سرمایهگذاریای که در تهران انجام میشود. ما باید با بررسی علمی، انگیزه مهاجرت را در افراد تضعیف کنیم. البته این رویه، دید اقتصادی، سیاسی و برنامههای توسعهای لازم دارد.
بررسیها نشان میدهد که در سال95 جمعیت تهران 3 برابر مشهد و 8 برابر اهواز است. آیا میتوان خلاءهای موجود در شهرهای دیگر را در تهران جُست؟ جامعه در پاسخ مثبت به این میل که به پایتخت مراجعه کند، با توجه به شرایط تهران چقدر سرکوب میشود؟
2 عامل اصلی در مهاجرتها وجود دارد؛ یک عامل فرصت اقتصادی و شغلی است که در شهرهای دیگر وجود ندارد و دیگری عامل فرهنگی است. وقتی آمار بیکاری در استانهایی افزایش پیدا میکند افراد برای بهبود شرایط اقتصادی به شهرهای دیگر که برایشان فرصت شغلی و درآمدی بهتر دارد مهاجرت میکنند. اما عامل دیگر مهاجرت فرهنگی است. تهران بهعلت گستردگی جمعیت و شناخت کمتر افراد نسبت به هم مکان مناسبتری برای زندگی است. هرچند در این دو عامل، فاکتور اقتصادی مهمتر است.
بهنظر، بسیاری از معضلات تهران ناشی از همین مسئله یا بهعبارتی جمعیت است؛ ترافیک، آلودگی، فقر، دستفروشی، بزه، حتی نگرانی از وقوع حوادث طبیعی چون زلزله. اما همچنان مناطقی دست به انبوهسازی میزنند. وظیفه مردم در برابر مشکلات تهران چیست؟ آیا میتوانند خودشان وضعیت پیشرو را پیشبینی و مدیریت کنند؟
در مسائل کلان مثل جمعیت یا کیفیت زندگی مردم یک کشور، اصولا تصمیمگیری و برنامهریزی در اختیار نظام سیاسی و دولتهاست. تا ریشه و عوامل مؤثر بر افزایش جمعیت تهران را بررسی نکنیم، مسئله حل نخواهد شد. سازوکاری وجود دارد که جمعیت را از نقاط دیگر کشور مانند آهنربایی جذب میکند و به مرکز میکشاند. اما این جمعیت نیاز به امکانات بهداشتی، سکونتی، تفریحی و... دارند. پس منابع بیشتری به تهران تزریق شده و همین دوباره جمعیت را بیشتر و بیشتر میکند. انبوهسازیهای مناطق تهران ناگزیر است. وقتی جمعیت وجود دارد این وضعیت اتفاق خواهد افتاد. باید از این سیر با برنامهریزی و بررسیهای ریشهای جلوگیری کرد. وضعیت پیشرو ناشی از ناکارآمدیهای دولتی است.
یکی از اعضای شورای شهر تهران گفته ۴۰ درصد جمعیت تهران در بافت ناپایدار و فرسوده زندگی میکنند و به نوعی در فضای نسبتاً ناامن سکونت دارند. اتفاقا همین مناطق هستند که در حال انفجار جمعیت هستند. این تمایل به نزدیکشدن به منطقه خطر در مردم را چگونه بررسی میکنید؟
هر انسانی نیازهایی را در اولویت قرار میدهد؛ مثل تامین نیازهای اقتصادی و معیشتی. وقتی این اولویتها در خطر حس شود، به موقعیتی رهنمون خواهد شد که هرچه سریعتر بتواند آن را برطرف کند. این فرد به این امر فکر نمیکند که آلودگی هوای تهران ممکن است باعث کاهش طول عمر او شود بلکه منفعت اقتصادی کوتاهمدت است که در اولویت قرار دارد.
جمعیت و شکلگیری فاصله طبقاتی باعث چه معضلات دیگری برای این شهر خواهد شد؟
تهران مدل، الگو و تبلوری از ایران است. مسئولان باید بدانند که تهران بمب ساعتی است که هر روز به انفجار آن نزدیک و نزدیکتر میشویم. ممکن است این انفجار با یک زلزله به وقوع بپیوندد یا شورش حاشیهنشینان شهری، یا آمار جرم و جنایت بیشمار و یا بیماریهایی مانند کرونا که نظام درمانی، توان پاسخگویی به جمعیت را ندارد. همه اینها بحرانهای سیاسی، اقتصادی و جمعیتی را ایجاد خواهد کرد که رهایی از آن بسیار سخت و گاه امکانناپذیر خواهد بود. اگر بخواهیم به انفجار این بمب بیطرفانه نگاه کنیم و به زمانمانده دل ببندیم، باید آگاه باشیم که از بحران و فاجعه عبور کردهایم. اما باید بالاخره روزی این مسئله را بررسی و ریشههای آن را شناسایی کنیم و خود را برای تصمیمهای بزرگ و تلخ آماده کرده تا بتوانیم این چرخه شوم را متوقف کنیم.