مساله ایران پس از انتخابات آمریکا
بایدن یا ترامپ؛ کدام یک برای ایران بهتر است؟ این پرسشی است که این روزها در میان کارشناسان و تحلیلگران و همچنین افکار عمومی بهوفور مطرح است.
تصور این عده آن است که در صورت پیروزی بایدن احتمال همکاری با ایالاتمتحده افزایش خواهد یافت و احتمالا این دو کشور پس از چهار دهه بحران به ساحل آرامش و ثبات خواهند رسید. اما واقعیت نه این است و نه آن و اصولا نمیتوان سیاست را با رنگهای سیاه و سفید به نمایش گذاشت؛ سیاست ورطهای است که بیشتر میتوان آن را هاشور زد. بر این اساس نفی مطلق احتمال توافق با ترامپ یا تایید قطعی امکان معامله با بایدن قابلاتکا نیست؛ اول اینکه کمپین فشار حداکثری نه برای تغییر رژیم بلکه برای تغییر رفتار طراحی شده است، ولی ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا فشار حداکثری؟ آیا تلاش برای فلج کردن ارتباطات اقتصادی و مالی ایران با جهان راه دیپلماسی را مسدود نمیکند؟ مشاوران ترامپ بهدنبال حل معمای ایران بهطور یکپارچه بودند و تصور بر این بود که این کار در قالب یک توافق امکانپذیر است؛ چراکه تجربه حل تدریجی و چند توافقی معمای ایران در دوره اوباما ناکام ماند. به همین دلیل ایالاتمتحده در این دوره تصور میکند با استفاده حداکثری از موثرترین ابزار و اهرم مذاکراتی ایالاتمتحده در مذاکره با ایران این کشور را وادار کند پشت میز مذاکره بیاید و همه موضوعات فیمابین روی میز قرار گیرد و در قالب یک توافق همه مشکلات و چالشها پشت سرگذاشته شود. برداشت تیم ترامپ این است که سیاستشان در دوره دوم دولت ترامپ پاسخ خواهد داد و قادر خواهند بود به توافقی بهتر و کاملتر با تهران دست پیدا کنند. هدف این استراتژی به گوشه رینگ راندن حریف و اخذ حداکثر امتیازات و ارائه حداقل امتیاز به طرف مقابل است؛ ولی بعید بهنظر میرسد ایران در این وضعیت نامتوازن تن به مذاکره بدهد. از همین رو در صورت انتخاب دوباره ترامپ در تابستان سال٢٠٢١ شاهد بروز نرمشهایی از سوی دولت ترامپ خواهیم بود تا امکانی برای گشایش در روابط دوجانبه فراهم شود. بنابراین اگرچه ممکن است خبر پیروزی ترامپ در ١٣ آبان شوک منفی به بازارها بدهد، ولی این شوک و تاثیرات آن کوتاهمدت خواهد بود و از دسامبر تا ژوئن فضای نسبتا آرامی را تجربه خواهیم کرد (مرحله صبر و انتظار). چراکه احتمالا دولت ترامپ در انتظار انتخابات ایران و استقرار دولت جدید در پاستور خواهد بود. فرضیه تلاش این دولت برای براندازی و جنگ با ایران با واقعیتهای حاکم بر کاخ سفید از جمله عدمعلاقه غریزی ترامپ به مداخلات در خاورمیانه و حس به شدت منفی افکار عمومی نسبت به هزینههای نظامی در این منطقه ناهمخوان است. در اینجا ممکن است برخی بر دمدمی بودن شخصیت ساکن کاخ سفید و عدماطمینان به وی بهدلیل نقض برجام تاکید بورزند. ولی میتوان این استدلال را در رد این مدعا مطرح کرد که هر فرد جمهوریخواهی که در نوامبر ٢٠١٦ به قدرت میرسید، یکی از اقدامات اولیهاش لغو برجام بود؛ چراکه باراک اوباما و دولتش در اقناعسازی مخالفان برجام بسیار ناموفق عمل کرد و صرفا با فیلی باستر همحزبیهای خود در سنا توانست مخالفت اکثریت سنا را خنثی کند، ولی این اقدام در عمل برجام را به یک توافق حزبی و نه دو حزبی در واشنگتن تبدیل کرد. از طرف دیگر ترامپ و مشاورانش در سیاست اعلامی خود و برای رفع این نگرانی تضمین دادهاند که هر توافقی با ایران را به تصویب سنا میرسانند تا از این طریق توافق به یک معاهده تبدیل شود و دیگر نتوان با یک فرمان اجرایی رئیسجمهور آن را لغو کرد.
اما در مورد بایدن باید اشاره کرد که خبر پیروزی وی در ١٣ آبان شوک مثبتی به بازارها میدهد؛ یعنی بلافاصله پس از اعلام خبر پیروزی از قیمت دلار کاسته میشود و شاخص بورس بهدلیل کاهش انتظارات تورمی کاهش مییابد. البته این فضای ماه عسلگونه احتمالا تا تابستان ٢٠٢١ ادامه خواهد داشت. اما چرا؟ تیم سیاست خارجی بایدن یک سیاست سهمرحلهای را در نظر گرفته است؛ فاز اول محدودسازی تنش شامل لغو محدودیت سفر ایرانیان به آمریکا و تعلیق ممنوعیت سفر برخی مقامات ایران ازجمله ظریف و توافق حداقلی منطقهای بر مبنای آرامش در برابر آرامش با میانجیگری کشورهایی نظیر ژاپن و فرانسه است و در گام آخر از این مرحله بازگشت به برجام یا توافقی شبیه به آن طی یک پروسه ٣٠ تا ٦٠ روزه بهطور همزمان با بازگشت ایران به تعهدات هستهای خود. این رویدادها اتفاقا از ٢٠ سپتامبر تا اواسط یا اواخر مارس انجام میشود. در این مرحله با بازگشت ایران به بازار نفت و افزایش درآمدهای ارزی ایران شاهد کاهش بیشتر و شدیدتر قیمت دلار و سایر بازارهای ملتهب نظیر خودرو و مسکن نیز خواهیم بود. اما تیم بایدن از ناکامیهای دولت اوباما عبرت گرفته است؛ از همین رو در حین مذاکرات برای بازگشت به برجام از ایران تلاش خواهد کرد این اطمینان را دریافت کند که در سپتامبر یا اکتبر ٢٠٢١ وارد مذاکرات برای فاز سوم شود و در غیر این صورت شاهد بازگشت تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده باشد.
در مرحله سوم تیم بایدن دو مسیر موازی و همزمان را در نظر گرفته است. مسیر اول موضوعات منطقهای با حضور همه طرفهای منطقهای و حتی فرامنطقهای شامل تشکیل مجمع گفتوگوهای منطقهای، پیمان منع اشاعه سلاحهای اتمی و همچین پیمان محدودسازی استفاده از موشکهای بالستیک بهخصوص در منطقه خلیج فارس و سرانجام توافق بر سر بیانیه عدممداخله بازیگران منطقهای در امور داخلی یکدیگر. اما مسیر دوم با حضور ایران و گروه ۱+۵ و شامل اصلاح برجام بهویژه بندهای مرتبط با بند غروب آفتاب است.
تیم بایدن ضمن ایجاد پیوند میان این دو مسیر درصدد است بهگونهای اقدام کند که در صورت کند شدن سرعت توافق در یک مسیر بهخصوص در حوزه منطقهای، پیشرفت در مسیر دوم از این سکون لطمه و آسیب نبیند. اما در میان این دو مرحله، مرحله اقناعسازی متحدان منطقهای و گروه ۱+۵ و همچنین مخالفان برجام در داخل آمریکا قرار دارد. دموکراتها به این نتیجه رسیدهاند که بدون جلب نظر این گروه از بازیگران هر توافقی در آینده با ایران به سرنوشت برجام دچار میشود. از همین رو رایزنیها و مذاکرات از آوریل ٢٠٢١ تا سپتامبر ٢٠٢١ برای عملیاتیسازی فرآیند اقناع انجام خواهد شد. احتمال حضور یک تیم دو حزبی از کنگره آمریکا برای حضور در مذاکرات آتی با دولت ایران وجود خواهد داشت.
اما با این همه بهنظر میرسد با روی کار آمدن دولت جدید در ایران در تابستان ٢٠٢١ و پیچیدگی فاز سوم برنامه آمریکاییها و نامشخص بودن انتهای این فاز و بدبینی عمیقتر و بیشتر اصولگرایان نسبت به عملگرایان به آمریکا مذاکرات دو و چندجانبه در این فاز در اواسط یا اواخر پاییز ٢٠٢١ متوقف شود و در این صورت بار دیگر شاهد استفاده دولت آمریکا از ابزار و اهرم تحریمی خواهیم بود.
نکته بسیار حائز اهمیت این است که تیم بایدن به تاثیرگذاری تحریمها اذعان دارد و آن را یک ابزار و اهرم موثر در مذاکرات با دولت ایران میداند. از همین رو در فاز سوم این کارت را همیشه روی میز مذاکره نگه خواهد داشت.
بنابراین پیروزی بایدن یک فرصت تنفسی ٩ ماهه تا یکساله را به ایران خواهد داد. ولی پس از آن فراز و فرودها آغاز میشود، ولی در مورد ترامپ با توجه به ساختارشکنیهای وی و عدمنگرانی نسبت به از دست دادن آرای جمهوریخواهان ایرانستیز - چون دیگر انتخاباتی در پیش ندارد - (این نگرانی را بولتون در کتاب خاطرات خود نیز مطرح کرده است) و همچنین تمایل شدید و غریزی به توقف تداوم مداخلات پرهزینه در خاورمیانه گشایش نسبتا پایداری در روابط دوجانبه و در زمان استقرار یک دولت محافظهکار در ایران ایجاد خواهد شد.