با پول میتوان بازیگر شد؟
گفتوگو با امین تارخ، همیشه جذاب است؛ نه فقط بهخاطر سالها تجربه در عرصه بازیگری و هنرنماییاش در فیلمهای سینمایی و سریالهایی چون «سربداران»، «سرب»، «مجسمه» و «مادر».
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، گفتوگو با امین تارخ همیشه خواندنی است؛ نه فقط بهخاطر اینکه در عین توجه به تئاتر و سینما، به مخاطبان تلویزیون هم احترام گذاشته و برای این قاب هنری در نقش دکتر پژوهان سریال «اغما»، بزرگ سریال «جراحت» و رسول سریال «رهایم نکن» و شوذب سریال «معصومیت از دست رفته» هنرنمایی کرده است. صحبتهای این پیشکسوت خواندنی است چون او نقش مهمی در آموزش حرفه بازیگری داشته و بسیاری از بازیگران جوان از دل آموزشگاه معتبر او بیرون آمدهاند. بسیاری چون پوریا پورسرخ، ترانه علیدوستی، مهتاب کرامتی و... از این آموزشگاه به سینما پیوسته و درخشیدهاند. به همه این جذابیتها، یک اتفاق و بهانه جدید را هم اضافه کنید و آن هم هنرنمایی او در سریال «آقازاده» است که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشود. مشروح گپ و گفت ما با این بازیگر پیشکسوت تلویزیون، تئاتر و سینما را در ادامه میخوانید.
از آنجا که شما یکی از قدیمیترین آموزشگاههای معتبر بازیگری را دارید به عقیده شما چقدر اهمیت و ضرورت دارد که یک بازیگر به طور اصولی و کلاسیک مراحل بازیگری را طی کرده و وارد کار شود؟
بازیگری ترکیبی از علم و هنر است. اصولا وقتی که یک هنر مثل نقاشی یا موسیقی را باید به شکل کلاسیک و آکادمیک آموخت، پس به همین ترتیب هنر بازیگری را هم باید اصولی آموخت. نه فقط به این دلیل که همه جای دنیا تعداد زیادی دانشکده و کالجهای مختلف هست که تدریس بازیگری کرده و آموزش بازیگری را بهصورت عملی و علمی کار میکنند بلکه به این جهت که هنر به هر حال آموختنی است و هنر باید به شکل تجربی و آکادمیک یادگیری شود. بیشتر به این جهت که تلفیق علم و هنر است؛ یعنی بازیگری با روانشناسی و جامعهشناسی مرتبط است. از طرفی برای یک بازیگر تمرکز، تخیل، خلاقیت، صدا، بیان و پارامترهای دیگر لازم هست که باید فهمیده شده و مورد آموزش قرار بگیرد.
با این اوصاف هر کسی که علاقه داشته باشد و سراغ کلاسهای بازیگری بیاید کفایت میکند؟ بهعبارتی همهچیز آموختنی است یا نه باید استعداد هم داشته باشد؟
البته آموزش بشرطها و شروطها میتواند نتیجه دهد. شرط اول استعداد است؛ یعنی چنانچه کسی صاحب استعداد که یک نعمت خدادادی هست نباشد به هیچوجه بازیگر نمیشود. البته ممکن است کسی که کماستعداد و یا بیاستعداد هست در طول چند دهه بالاخره با پیگیری و تلاش خیلی طولانی به یک معیاری از بازیگری دست پیدا کند اما تجربه ثابت کرده که آموزش راه را کوتاهتر میکند. اگر آموزش شرط یادگیری و پیشرفت نبود، ما صاحب این همه کالج و دانشکده و دانشگاه معتبر در سراسر اروپا و آمریکا و همه کشورهای دنیا و حتی کشور خودمان نبودیم. از این جهت هنر باید به شکل آکادمیک و کلاسیک آموخته شود. البته بازیگرانی هستند که به شکل تجربی وارد تئاتر شدند و صاحب هوش سرشار و استعداد و کاریزمای فوقالعادهتری بودند و در طول چند دهه کار و فعالیت مستمر و بازی در تئاتر ازجمله بازیگران خوبی شدند. اما خاطرتان باشد که بهعنوان نمونه عرض میکنم که زندهیاد آقای عزتالله انتظامی زمانی که جایزه بهترین بازیگر را بهخاطر بازی در فیل «گاو» از فستیوال شیکاگو گرفت، تحصیلات آکادمیک نداشت و بعد از آن به شکل آکادمیک و کلاسیک بازیگری را فراگرفت. او در کنکور دانشکده هنرهای زیبا ثبتنام کرد و پذیرفته شد و ۴ سال آموزش دید.
چقدر فیزیک و ظاهر بازیگر در زمینه موفقیت و درخشش او مؤثر است؟ بهعبارتی چهره زیبا میتواند بهتنهایی به پیشرفت بازیگر در این حرفه کمک کند؟
اگر منظورتان این است که زیبایی و خوشتیپی ملاک برای بازیگرشدن هست باید بگویم واقعا نه و تأثیر چندان زیادی ندارد. بسیاری هستند چه دختر و چه پسر صاحب چهرههای خوبی هستند اما به هر حال بعد از یک دوره آموزش حتی طولانی به این نتیجه خواهند رسید که بازیگرشدن نه فقط به خوشگلی، زیبایی و خوشتیپی نیست بلکه امکانات دیگری هم به شکل بالقوه باید وجود داشته باشد تا موفق شوند و بازیگری را بهصورت حرفهای دنبال کنند. ممکن است کسی پارامترهایی مثل استعداد، تخیل، خلاقیت، صدا و بیان خوب و استفاده درست از بدن برای بازی در نقشهای مختلف را داشته باشد، در کنارش زیبایی هم داشته باشد، طبیعتا بخت و شانس بیشتری برای بازیگر حرفهایشدن دارد. اما اینکه بگویم صرف زیبایی ملاک است، هرگز در سینمای ایران و جهان اینگونه نبوده است و مثالهای زیادی میتوان در این زمینه زد. از نامبردن بازیگران وطنی صرفنظر کرده و به نمونههای غیروطنی اشاره میکنم. مثلا داستین هافمن، بازیگری با چهره معمولی است ولی یک استعداد خارقالعاده به اضافه یک کاریزمای فوقالعاده دارد که آنها به موفقیت او در بازیگری کمک میکند. به این ترتیب پرواضح است که زیبایی و زشتی یا خوشتیپی و بدتیپی ملاک برای بازیگرشدن یا نشدن نیست.
اتفاقی در چند سال اخیر در سینمای ایران رخ داده است و آن هم شیوههای غلط ورود بازیگران جوان به سینماست. مثلا با سرمایهگذاری روی فیلمها، خودشان بازیگر فیلم میشوند؟
ممکن است واقعا کسانی با تکیه بر پول و یا پارتی بخواهند شخصی را وارد عرصه بازیگری حرفهای کنند اما من تا به حال شاهد این ماجرا نبودهام که این یک نتیجه معقول و ماندگار بدهد؛ یعنی کسی که به کمک پول وارد این حوزه شده باشد، چند فیلم با سرمایه شخصی خودش بازی کند و بعد از اینکه پیشنهادی به او نشد و ثابت شد که آنچنان صاحب استعداد، خلاقیت، کاریزما و دیگر پارامترها نیست حذف شود. ما در کشور خودمان افراد زیادی داشتیم که در طول چند دهه گذشته با همین شیوهای که شما فرمودید وارد عرصه بازیگری شدند ولی بعد از مدت کوتاهی حذف شدند. اما کسانی هستند که با استعداد و کاریزما و تلاش قلبی خودشان در عرصه آموزش و در عرصه تجربه کاری، ماندگاری خودشان را تضمین میکنند. نمونههایش کم نیستند؛ عزیزانی چون شهاب حسینی، نوید محمدزاده و رضا عطاران و بسیاری از چهرههای دیگر که همین روزها شاهد درخشششان هستیم به کمک پول و پارتی وارد دنیای بازیگری نشدند. در حقیقت پول و پارتی بازیگر ماندگار نمیسازد.
قبول دارید سینمای ما گیشهمحور شده است و برخی عوامل سازنده، سراغ پرفالوئرترین بازیگران برای تبلیغ و فروش فیلمهایشان میروند؟
این موضوع خیلی اشکال ندارد چون به هر حال یک تهیهکننده میخواهد فیلمش مورد عنایت تماشاگران قرار بگیرد و اگر سرمایهگذاری میکند شکست نخورد. او برای این کار طبیعتا از بسیاری از پارامترها ازجمله بازیگر چهره میتواند استفاده کند. البته بازیگر چهره و یا سوپراستار نجاتدهنده یک فیلم بهتنهایی نیست ولی کمکدهنده میتواند باشد. چیزی که کمک اصلی را میکند فیلمنامه خوب، کارگردانی خوب و مجموعه بازیگران خوب هستند. اینها جواب واقعی را در ارتباط با فروش یک فیلم میدهند. هرگز این اتفاق نمیافتد که در یک فیلمنامه بد، با یک کارگردانی بد و با بازیگران شناخته نشده، حضور یک سوپراستار همهچیز را نجات بدهد؛ حداقل تا الان دیده نشده است.
با این حال هنوز هم سازندههایی هستند که ترجیح میدهند از دل آموزشگاههای بازیگری، جوانان را کشف کنند؛ چرا؟
علت بسیار روشن است. ببینید بهنظر من بهخصوص در یکی دو دهه گذشته سبک بازیگری سینما خیلی بالا رفته و به شکل معجزهآمیزی، شاهد افزایش خیلی دیدنی این سطح شده است. اگر نگاه کنیم میبینیم کسانی که صاحب درخشششدهاند پشتوانه آموزشی دارند، پشتوانه کار تجربی در تئاتر دارند و طبیعی است که ترکیب آموزش و تجربه میتواند بازیگر خوب و ماندگاری بسازد و این اتفاقی است که در۲ دهه اخیر بهخصوص در دهه گذشته افتاده و بهنظر من بسیار مبارک است.
برویم سر وقت آقازاده و هنرنمایی دیگر شما در این سریال. از این کار جدیدتان بگویید.
درباره سریال آقازاده من لازم نیست چیزی بگویم. بهنظرم سریالی که ۶۰میلیون دقیقه دیده میشود معنیاش این است که با تماشاگر ارتباط برقرار کرده و آنها را راضی نگه میدارد. این به شکل اتفاقی نیست؛ این در واقع نشانگر این مطلب است که صاحب یک فیلمنامه و تهیهکننده بسیار خوب و یک کارگردانی بسیار جذاب است. بهنظر من غیر از من همه بازیگرایی که در این سریال بازی میکنند همه افراد چهره، فهمیده و صاحب تجربه هستند. اگر که خودم را جدا میکنم به این دلیل نیست که فروتنی میکنم به این جهت هست که من نباید درباره خودم نظر بدهم. وقتی یک مجموعه نمایش خانگی صاحب یک فیلمنامه خوب، کارگردان و بازیگران و تهیهکننده خوب باشد طبیعی است که مورد وثوق مردم قرار میگیرد.
البته موضوع سریال هم خیلی به دیدهشدن این سریال کمک کرده است؛ اینطور نیست؟
موضوع جدید هست اما من سراغ دارم که یک فیلم سینمایی ساخته شد که تقریبا تلاش کرده بود که همین موضوع را دنبال کند اما چنانکه باید و شاید موفق نشد. زمانی که کارگردانی کاربلد، فیلمنامهای فوقالعاده جدید و بدعتگذار میسازد طبیعی است که موفق میشود. البته خود سوژه هم جذابیت لازم را برای تماشاگر دارد، بهعبارتی سوژه، حرف جدید دارد.
کمی درباره کاراکتر حاجرضا در سریال آقازده برایمان بگویید. با وجود اینکه قبلا نقشهای مشابه این کاراکتر را بازی کرده بودید اما گویا قرار است چالشهایی پیشروی شما قرار بگیرد؟
اصولا هر کاراکتری کشمکشی دارد اما اگر من درباره کشمکشهای این نقش صحبت کنم خیلی چیزها لو میرود. بهتر است که منتظر بمانیم و ادامه سریال همهچیز را مشخص میکند.
ماندگارترین و دوستداشتنیترین نقشی که بازی کردهاید کدام است؟
بهتر است اول درباره فیلمهای سینمایی صحبت کنم. فیلم و نقشم در «مرگ یزدگرد» را که نخستین فیلمی بود که بازی کردم خیلی دوست دارم. فیلم مادر مرحوم علی حاتمی و سرب مسعود کیمیایی و فیلم «سارا»ی داریوش مهرجویی را خیلی دوست دارم. اما در زمینه سریالها، اغما و معصومیت از دست رفته را واقعا دوست دارم، همین سریال آقازاده را هم دوست دارم. نمونههای زیادی هست. مثلا بازی در فیلم «مجسمه» که کار طنز بود را هم دوست دارم. اما تلاشم همیشه بر گزیدهکاری بوده است. نمیخواهم از این جمله کلیشهای استفاده کنم که کارهای آدم مثل بچههای آدم میمانند زیرا بعضی از کارها هستند که رمقی ندارند که از آنها یاد کنیم. اما حداقل ۷۰ درصد نقشهایی که بازی کردهام را دوست دارم.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید بسیار گزیده کار میکنید؛ نقشهایی که پیشنهاد میشوند را نمیپسندید یا مدیوم خاصی مدنظر شماست؟
همین الان در طول مدتی که آقازاده پخش میشود به من۳ تا سریال و یک فیلم سینمایی پیشنهاد شد ولی خدا را شاهد میگیرم که ابدا ترغیب نشدم که کار کنم چون به هر حال در این شرایط سنی، آدم یک سر سوزن آبرویی که دارد ممکن است با یکی دو تا کار اشتباه از دست برود. کماکان سعی میکنم گزیده کار کنم و از کاری که میکنم لذت ببرم و کارها هستند که آدم را ماندگار میکنند. وقتی برمیگردم و پشتسرم را نگاه میکنم میبینم زمانی که ۱۹سالم بود «شهر من شیراز» را بازی کردم وقتی بیست و اندی سال داشتم «ابوعلی سینا» و سربداران را کار کردم تا الان که ۶۸ سالم هست هنوز دارم کار میکنم. در طول این مدت که حدود ۴۵ سال میشود هنوز نشده بدون پیشنهاد زندگی کنم. در واقع فکر میکنم اگر تا الان هنوز در این سن پیشنهاد دارم معنایش این است که تلاش بر گزیده کاری داشتم و این گزیدهکاری باز هم ادامه خواهد داشت.
اجازه بدهید کمی از حال و هوای سینما دور شویم و از احوالات این روزهای خودتان بپرسیم. با این روزهای کرونایی چه میکنید؟
خیلی بد. خیلی بد، ما به اندازه کافی مشکل داشتیم. ما مشکل اقتصادی، اجتماعی، آلودگی هوا و هر نوع مشکلی که شما فکر کنید داشتیم. این کرونا آمد و زندگی ما را نور علی نور کرد. به اعتقاد من این مشکل لاینحل آمد که ادبمان کند یا چیزهایی را یادآوری کند. یا شاید تاریخ را تبدیل کند به قبل از کرونا و بعد از کرونا. بلای بدی بود که به سر همه جهان و انسانها آمد. شاید انسان دارد تقاص بیکفایتیهایش را در ارتباط با طبیعت پس میدهد. ما ظلم زیادی به طبیعت کردهایم. ما توهین زیادی به محیطزیست کردهایم. لطمه زیادی به همه پدیدههای طبیعی زدیم. ما جنگلها را خراب کردیم، ما دریاها را آلوده کردیم. ما رودخانهها را به دلایل مختلف (مثل برخورداری از سد) خراب کردیم. ما مسیر همهچیز را تغییر دادیم. زمانی زایندهرود داشتیم، الان بهخاطر اشتباهی که اتفاق افتاده این رود را نداریم. زمانی کشاورزی خارقالعادهای داشتیم الان آنچنان که باید و شاید نداریم. همه جای دنیا این اشتباهها را به قدر کفایت کردند. ما به قدر کافی حیوانآزاری کردیم؛ حیوانی نیست که از دست ما بدون آزار دررفته باشد. اخیرا حرکتهایی اتفاق میافتد که مردم میفهمند که نباید برای تفریح، سنگ بردارند و به پای گربه بزنند. من خودم بارها در طول عمرم شاهد بودم که تفریح جذابی برای برخی افراد بوده است. یا اینکه گربهای را بگیرند و در گونی بیندازند بچرخانند و بچرخانند، بعد رهایش کنند و زمین بگذارند و این حیوان زبانبسته از شدت سرگیجه دیگر نداند از کدام سمت باید برود و دور خودش بچرخد. در این حالت چند تا انسان بایستند و بخندند. این گریه دارد. این تسلیت دارد به انسانی که فهم لازم را - برای اینکه از طبیعت و حضور حیوانات لذت ببرد- ندارد. آنها هم از این طبیعت حق دارند. همانطوری که در دوران کرونا پای انواع و اقسام حیوانات به شهرها کشیده شد، تأییدی است برای اینکه آنها تلاش میکنند آزادیشان را بهدست بیاورند. واقعا کرونا انسانها را ادب کرد و همچنان در حال ادبکردن است. تازمانی که معنای این چیزها را نفهمیم کرونا کار خودش را ادامه میدهد.
در چندماه اخیر که شیوع ویروس کرونا محدودیتهای اجتماعی بیسابقهای ایجاد کرده و بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و هنری تعطیل شدند، هنرمندان زیادی متضرر شدند. بهنظر شما راه برونرفت از این بحران حداقل برای هنرمندان چه میتواند باشد؟
اگر راه برونرفتی برای مناسبات پیچیده اقتصادیمان که معیشت معمول و مقبول مردم را به خطر انداخته، پیدا شود حتما برای هنر و مشکلات اقتصادی هنر هم راهی پیدا خواهد شد. ما گرفتاریمان فقط معضلات معیشتی اهل هنر نیست و ما اصولا مشکلات فراوانی در عرصه اجتماعی داریم که بیشتر آنها به مناسبات غلط اقتصادی برمیگرددکه متأسفانه حاکم شده است. امیدواریم خدا فقط یک معجزه کند و بهنظر میرسد انسان قادر نیست یا حاضر نیست.
بزرگترین سرمایه زندگیتان بعد از چند دهه فعالیت هنری چیست؟
یک سر سوزن آبرو و اعتباری که دارم و امیدوارم حفظ شود.
گوشهای از افتخارات امین تارخ
کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد از جشنواره بینالمللی فیلم جاده ابریشم در ایرلند برای فیلم سینمایی «بنبست وثوق»
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «پرونده هاوانا»
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم «ماه و خورشید»
برنده تندیس شبکه سوم سیما بازیگر نقش اول مرد برای بازی در سریال معصومیت از دسترفته
برنده تندیس حافظ مجله دنیای تصویر
برنده تندیس جشنواره عاشوراییان
دریافت لوح افتخار بهعنوان «هنرمند ملی»
یکی از چهرههای برتر احیای تئاتر ایران
امین تارخ متولد ۲۰مرداد۱۳۳۲ در شیراز، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و مدرس رشته بازیگری است که در فیلمهای متعدد، تعدادی نمایشنامه و مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرده است. از معروفترین نقشهایی که او ایفا کرده، نقش اول در مجموعه تلویزیونی ابنسینا است. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در شیراز به اتمام رساند. او در سال ۱۳۵۶ از دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خود را در سال ۱۳۶۳ با کسب مدرک فوق لیسانس در رشته مدیریت فرهنگی به پایان رساند. تارخ هم بهعنوان هنرپیشه و هم بهعنوان عضو هیأت داوری در جشنوارههای ملی بیشمار و همینطور بهعنوان عضو هیأت مدیره خانه سینما حضوری فعال داشته است. او همچنین بهعنوان میهمان به جشنوارههای مسکو، ژاپن و آلمان دعوت شد. او در سال ۱۳۷۳ نخستین مدرسه بازیگری را به نام کارگاه آزاد بازیگری در تهران تأسیس کرد که یکی از مؤسسات آموزش بازیگری سینما در ایران محسوب میشود. فارغالتحصیلان کارگاه آزاد بازیگری تا سال ۱۳۸۷، تعدادی از جوایز هنرپیشه برتر را بهخود اختصاص دادهاند. در سال ۱۳۷۹ این مؤسسه اقدام به برقراری ارتباط با سایر مدارس بینالمللی آموزش بازیگری کرد و امین تارخ به مرکز فیلیندرز درامای استرالیای جنوبی دعوت شد. او ۲سال با عنوان مدرس در این دانشگاه تدریس کرد. تارخ از سال ۱۳۷۶ بهعنوان یکی از چهرههای برتر احیای تئاتر ایران شناخته شد. او در هجدهمین جشنواره تئاتر و فیلم فجر هم بهعنوان یکی از اعضای هیأت داوران و هم بهعنوان یکی از کارگردانهای هنری حضور یافت. ۲ فرزند اولش به نام نیما و مانی به بازیگری علاقهمند بودند و فعالیتهای پدر را ادامه دادند اما پس از مدتی به سمت کارگردانی کشیده شدند ولی پسر کوچکش نامی به موسیقی علاقه دارد و در این حوزه فعالیت میکند. منصوره شادمنش، همسر امین تارخ هم هنرمند است و لیسانس بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای تهران در سال ۱۳۵۷ دارد. او دختر پری امیر حمزه و خواهر فرخنده شادمنش بازیگر است.