ماجرای آموزش و پرورش و مدارس لاکچری
پیامدهای مشکلات دریافت شهریه اضافی در مدارس ایران از خانوادهها به دانشآموزان رسیده است دانشآموزانی که خانواده آنها توان پرداخت شهریه را ندارد، فشارهای روانی شدید و بالاتر از توان تحملشان را در دوران نوجوانی تجربه میکنند
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، والدین علی پول نداشتند که 3میلیون از باقیمانده شهریه مدرسه او را بپردازند. مدیر مدرسه پرونده تحصیلی او را گرو نگه داشته تا بالاخره یک روز بیایند و شهریه را تسویه کنند. علی مانده و نگرانی و بلاتکلیفی بین پدر و مادر بیپول و مدیری که نه کوتاه میآمده و نه حاضر بوده او را موقتا برای سال تحصیلی آینده ثبتنام کند یا پرونده تحصیلیاش را بدهد تا او بتواند حداقل در یک مدرسه دولتی ثبتنام کند. این میشود که نقشه انتقام آتشین را با دوستانش میکشند و اجرا میکنند. حالا بهخاطر 3میلیون تومان، یک مدرسه سوخته روی دست مدیر مانده، یک دانشآموز یازدهمی بازمانده از تحصیل و 4دانشآموز 17ساله مجرم که باید دادگاه و زندان و میز محاکمه را تجربه کنند.
داستان علی، دانشآموز یازدهمی کرجی، که یک مدرسه غیرانتفاعی را با دوستانش آتش زدند، در هفته اخیر سرخط خبرها و موضوع داغ شبکههای اجتماعی شد. بیستوسوم مرداد خبر آتشسوزی مدرسهای در کرج منتشر شد و پلیس آگاهی اعلام کرد که یکی از دانشآموزان برای انتقامگیری از مدیر مدرسه تصمیم به آتشزدن این مدرسه گرفته است. میل انتقام این دانشآموز، آتشسوزی وسیعی به راه انداخت، چند دستگاه خودروی آتشنشانی و تیم اطفای حریق در محل حادثه حضور یافتند و پس از چندساعت توانستند آتشسوزی را مهار کنند.
علی که سردسته این گروه بود گفته از آنجا که نتوانسته بود سال گذشته ۳میلیون تومان از شهریه مدرسه غیرانتفاعی در کرج را بپردازد، مدیر مدرسه از دادن پروندهاش خودداری میکرد و بهخاطر همین موضوع او نتوانسته در مدرسه دیگری نیز ثبتنام کند و یکسال از ادامه تحصیل بازمانده بود. براساس برآورد کارشناسان در این حادثه صدها میلیون تومان به این مدرسه خسارت وارد شده است. فشار شهریه بر دانشآموزان آنچنان که کار را به انتقام و واکنشهایی از این دست بکشاند، تنها ماجرای علی و دوستانش نیست. قصه دانشآموزان زیادی مثل علی است که در سالهای گذشته قربانی خصوصیسازی آموزش شدهاند. دانشآموزانی که بهدلیل بیپولی والدین بارها و بارها در صف مدرسه، روی تابلوی اعلانات، هنگام گرفتن کارنامه، شروع فصل امتحانات، ابتدای سال تحصیلی و... جلوی دوستان و همکلاسیهایشان بهنوعی تحقیر شدهاند؛ تحقیری از جنس بیپولی.
قانون درباره شهریه مدارس چه میگوید؟
برای اینکه بدانیم قانون چه میگوید، نباید راه دور و درازی برویم. در اصل سیام قانون اساسی کشور که مرجع و تغییرناپذیر است، آمده: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.»
همچنین وزیران آموزش و پرورش در همه سالهای گذشته، پشت تریبونهای رسمی بارها و بارها اعلام کردهاند که دریافت شهریه در مدارس دولتی ممنوع است و صرفا باید در قالب کمک والدین و اختیاری باشد و در مدارس غیردولتی نیز نباید پرونده تحصیلی دانشآموز بهخاطر بدهی مالی گرو نگه داشته شود و مدیران مدارس باید طلب خود را به شکل دیگری دریافت کنند.
وقتی در دهه70 این مشکل به شکل فراگیر مطرح و به یک چالش جدی در بین مدیران مدارس و والدین تبدیل شد، وزارت آموزش و پرورش، واحد ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش را مسئول رسیدگی به این دعاوی قرار داد و از آنها خواست تا تخلفاتی که خانوادهها درباره دریافت پول اجباری یا شهریه اضافی گزارش میکنند را پیگیری کند. در دهه90، بهقدری حجم شکایات مردمی از مدیران مدارس بابت دریافت شهریه اجباری در مدارس دولتی یا شهریه اضافی در مدارس غیردولتی بالا رفت که در سال98 سامانه تلفنی4317 را برای ثبت شکایات راه انداختند تا روزانه به این مسئله رسیدگی شود.
زهرا مظفر، مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات مردمی وزارت آموزش و پرورش در نشستی که دوم تیرماه با رسانهها داشت، به خبرنگاران گفت: فقط در مقوله شکایت از یک مدرسه، مدیر 600میلیون تومان بابت خدماتی که اصلا ارائه نداده از والدین پول دریافت کرده بود که بعد از رسیدگی دقیق متوجه شدیم که حق با والدین است و مدیر را مجبور کردیم پول را به آنها برگرداند.
یکبام و دوهوای دریافت شهریه
درحالیکه مدیران وزارت آموزش و پرورش یک سازوکار بزرگ و مفصل برای جلوگیری از دریافت پول در مدارس دولتی، تعریف کردهاند و سالی چندین مرتبه در رسانهها تأکید میکنند که گرفتن پول در مدارس دولتی ممنوع است و در مدارس غیردولتی هم نباید بیشتر از شهریه مصوب وجهی دریافت شود، از آنسو برای همه مدارس دولتی کشور حساب بانکی جداگانه باز کرده (که خودش هم به آن دسترسی کامل دارد) و به مدیران مدارس بخشنامه دادهاند که برای دریافت پول، فقط از این حساب میتوانند استفاده کنند و حق دریافت وجه نقد ندارند. سیزدهم مرداد سال97، سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش از فعالشدن حساب یکپارچه برای 85هزار مدرسه خبر داد و گفت: این اقدام برای این است که والدین دانشآموزان در جریان همه درآمدها و هزینهها باشند و نسبت به آن مطلع شوند.
مدیران مدارس بر سر دوراهی
مدیران مدارس میگویند که آنها قربانیان این تصمیمات متناقض مسئولان وزارت آموزش و پرورش شدهاند؛ از یکسو با والدین دانشآموزانی روبهرو هستند که با استناد به قوانین و اخبار، حاضر به پرداخت هزینههای مدرسه نیستند و از سوی دیگر با وزارت آموزش و پرورش طرف هستند که سرانه مدارس را پرداخت نمیکند و در خفا از مدیران میخواهد که هزینههای جاری مدرسه را با کمکهای مردمی رفع و رجوع کنند.
احمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی و مدیر سابق یکی از مدارس تهران در اینباره میگوید: «هفتهای نیست که مدیران وزارتخانه در رسانهها نگویند که دریافت وجه نقد غیرقانونی است که درست هم هست اما در عین حال وقتی مدیری به اداره آموزش و پرورش منطقه میرود و میگوید هزینه نگهداری از ساختمان و سایر هزینههای جاری مدرسه را بدهید، میگویند نداریم. بودجه نیست و در این مواقع استفاده از ظرفیت نیکوکاران و والدین با درآمد مالی خوب را پیشنهاد میکنند.»
او افزود: «مدیران مدارس را بین یک دوراهی قرار دادهاند. اگر پول بگیرند با والدین شاکی و معترضی روبهرو میشوند که پای بازرسان را به مدرسه باز میکنند و در مراجع قانونی از آنها شکایت میکنند، اگر هم پول نگیرند هزینههای سنگینی بر دوش خودشان است و بر کیفیت آموزش تأثیر میگذارد. در بعضی از سالها مانند سال گذشته اگر کمک والدین نبود، ما حتی توان خریدن یک بسته برگه آچهار برای کپی سؤالات امتحانی را هم نداشتیم، چه برسد هزینهکردن برای خرید برخی لوازم آموزشی یا بازسازی فضاهای تخریبشده.»
انتقادهای نیکنژاد، انتقاد بسیاری از مدیران مدارس دیگر هم هست، آنها از حساب خالی مدارس و بیتوجهی دولت به آموزش دولتی گلایه دارند و معتقدند که بخشی از عقبماندگی مدارس دولتی در سالهای گذشته به این علت برمیگردد. علیرضا فرخی، 12سال مدیر یک مدرسه دولتی در کرمان بوده که امسال به شغل معلمی بازگشته. او میگوید مشکلات مالی مدرسه یکی از دلایلی بوده که باعث شده او مدیریت را کنار بگذارد؛ «وقت مدیر مدرسه دولتی بیشتر از اینکه صرف برنامهریزی و افزایش کیفیت آموزش بشود، باید صرف جورکردن پول برای درستکردن سقف مدرسه، سرویس کردن شوفاژها، رنگکردن کلاسها، تعمیر شیرآلات دستشویی و... بشود. یعنی دغدغههای مدیر به یک فرد اجرایی کاهش پیدا میکند. در بسیاری از موارد، مدیر مجبور میشود هزینهها را از جیب خودش پرداخت کند یا کاسه گدایی را جلوی خیرین بگیرد تا به مدرسه کمک کنند.»
فرخی معتقد است که باید دولتها توجه بیشتری به مدرسه داشته باشند و از سویی والدین بپذیرند که اگر بابت آموزش کودکانشان پولی به مدرسه پرداخت میکنند، در این راه سرمایهگذاری کردهاند نه اینکه هزینه گزاف پرداختهاند. «فکر میکنید که چرا در طول سالهای گذشته کیفیت مدارس دولتی کاهش پیدا کرده و برعکس مدارس غیردولتی وضعیت بهتری پیدا کردهاند؟ برای اینکه مدارس دولتی با حداقل اعتبارات مالی اداره میشوند و بهسختی میتوانند هزینههای جاری را بپردازند و پولی برای کیفیتبخشی به آموزش برایشان نمیماند.»
در این سالها که کشور دچار بحران اقتصادی شده و بودجه آموزش و پرورش افزایش قابلقبولی نداشته، مشکل مدارس دوچندان شده و مدیران را درمانده کرده است. آنها در عین حال که طبق قانون اساسی اجازه ندارند پولی از والدین دریافت کنند، باید بتوانند با سرانه اندکی که وزارتخانه برای اداره مدرسه در اختیارشان میگذارد، سال تحصیلی را به پایان برسانند.