هزینه سرانه ثروتمندترین دهک حداقل 5.5برابر فقیرترین دهک

در دنیای واقعی به دلیل این که ما اطلاعات کافی و دقیقی از درآمد همهی افراد نداریم دهکبندی ساده نیست. فارغ از استفادهای که از واژهی دهک میشود، در این نوشتار قصد داریم به تعریف آن بپردازیم و تصویری از وضعیت دهکها در سال۹۸ ارائه دهیم.
واژه «دهک» به یکی از واژههای متداول در بحثهای اقتصادی و بعضاً سیاسی تبدیل شده است. در رسانهها، صحبت سیاستمداران، اظهار نظر کارشناسان و گفتوگوهای مردم در رابطه با توزیع درآمد و سیاستهای حمایتی-مالیاتی، از این واژه بسیار استفاده میشود. هنگامی که بحث از مالیات میشود، انگشتها به سمت دهکهای بالا نشانه میرود و برعکس، در بحث یارانهها از دهکهای پایین صحبت به میان میآید. فارغ از استفادهای که از واژهی دهک میشود، در این نوشتار قصد داریم به تعریف آن بپردازیم و تصویری از وضعیت دهکها در سال ۹۸ ارائه دهیم.
در یک آزمایش خیالی فرض کنید بتوان تمام مردم (۸۰ میلیون نفر) را در یک صف طولانی قرار داد، به طوری که هرچه به انتهای صف میرویم درآمد افزایش یابد. یعنی اولین نفر کمترین درآمد و آخرین نفر بیشترین درآمد را داشته باشد. حالا از ابتدای صف شروع میکنیم و هر ۸ میلیون نفر (ده درصد کل جمعیت) را در دستههای جداگانه گروهبندی میکنیم (یعنی از نفر اول تا نفر ۸ میلیونم میشود دهک اول، از نفر ۸ میلیونم تا ۱۶ میلیونم میشود دهک دوم و الی آخر). با این کار ۱۰ گروه ایجاد میشود که به هر کدام «دهک درآمدی» میگویند.
در دنیای واقعی دهکبندی ساده نیست. مهمترین دلیل این است که ما اطلاعات کافی و دقیقی از درآمد همهی افراد نداریم. نبود یک نظام جامع اطلاعاتی در کشور، شناسایی افراد بر اساس درآمدشان را دشوار میکند و در نتیجه نمیتوان به هر فرد (خانوار) دهک مشخصی را نسبت داد. دلیل دوم این است که قیمتها در مناطق مختلف کشور تفاوت بسیار زیادی دارد. خانواری با درآمد ماهیانه ۱ میلیون تومان در شهری کوچک با خانواری با درآمد ۱ میلیون تومان در تهران به هیچ وجه قابل مقایسه نیست؛ اولی ممکن است از نظر رفاهی در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشد، اما دومی احتمالا فقیر محسوب میشود.
هدف نهایی از دهکبندی، بررسی توزیع «رفاه» در جامعه است و صرفاً عدد درآمد خانوار مورد توجه نیست. درآمد خانوار (و معادلاً میزان مصرف) به عنوان شاخصی از رفاه استفاده میشود و به هر میزان که ارتباط درآمد و رفاه بیشتر باشد، دهکبندی بر اساس درآمد نتیجهی دقیقتری میدهد. با وجود اشکالات وارد بر دهکبندی درآمدی، از این روش میتوان برای دستیافتن به تصویری از توزیع درآمد در کشور و انجام تحلیلهای رفاهی استفاده کرد.
در ایران معمولاً دهکبندی با استفاده از دادههای طرح هزینه و درآمد خانوارها انجام میشود. این طرح که توسط مرکز آمار ایران اجرا میشود، شامل آمار حدود ۲۰ هزار خانوار شهری و ۲۰ هزار خانوار روستایی است و اطلاعات متنوعی در مورد مصارف مختلف خانوارها و منابع درآمدی در خود دارد. از آنجا که این دادهها یک نمونهی کوچک از کل جامعه است، نتایج دهکبندی نیز نمیتواند دقتی معادل آزمایش فرضی ما داشته باشد. لذا دهکبندی با استفاده از این دادهها بیشتر جنبهی آماری و پژوهشی دارد و از نتایج آن به سادگی نمیتوان برای اقدامات اجرایی (مثل سیاستهای حمایتی و مالیاتی) استفاده کرد. اما میشود از توزیع درآمد در جامعه و جایگاه دهکهای مختلف نسبت به یکدیگر تا حد خوبی آگاه شد.
در دادههای مذکور، درآمد بر اساس خوداظهاری خانوار ثبت میشود و ممکن است دقت کافی نداشته باشد. بنابرین بهتر است از مجموع هزینههای خانوار (شامل هزینههای خوراک، پوشاک، مسکن، حمل و نقل، خرید وسایل خانه، تفریح و...) استفاده شود. برای خانوارهایی که مسکن شخصی دارند، میزان اجارهی احتسابی مسکن نیز لحاظ شده است تا با خانوارهای اجارهنشین قابل مقایسه باشند.
در شکل زیر با استفاده از دادههای خانوارهای شهری در سال ۹۸، توزیع خانوارهای کل کشور بر حسب هزینهی سرانهی سالانه رسم شده است. در این شکل هر رنگ نشاندهندهی یکی از دهکها و مساحت هر کدام معادل ۱۰ درصد از خانوارهای کشور (حدود ۲.۵ میلیون خانوار یا ۸.۴ میلیون نفر) است. طبق این نمودار خانوارهایی که هزینه سرانه (کل هزینه تقسیم بر تعداد اعضای خانوار) در آنها کمتر از حدود ۵ میلیون تومان در سال باشد، جزو دهک اول محسوب میشوند. به همین ترتیب خانوارهایی که هزینه سرانهی آنها بیشتر از حدود ۲۸ میلیون تومان در سال باشد، در دهک دهم قرار دارند.
موقعیت نسبی دهکها مهمتر از بازههای عددی هزینه سرانه است. در این مورد دو نکته وجود دارد:
یکی از شاخصهای مهم نابرابری، نسبت کمدرآمدترین فرد دهک دهم به پردرآمدترین فرد دهک اول است. با توجه به این نمودار و اعدادی که ذکر شد، شاخص نابرابری برای کل کشور حدود ۵.۵ (۲۸ تقسیم بر ۵) به دست میآید. به عبارتی خانوارهای دهک دهم حداقل ۵.۵ مرتبه از خانوارهای دهک اول مصرف (هزینه) بیشتری دارند.
دهکهای میانی (دوم تا نهم) فاصلهی کوچکی با یکدیگر دارند. به طوری که مثلاً خانواری با هزینه سرانهی ۱۰ میلیون تومان در دهک پنجم و خانواری با هزینه سرانهی ۱۵ میلیون تومان در دهک هفتم قرار میگیرد. نزدیک بودن دهکهای میانی به یکدیگر در طراحی سیاستهای حمایتی/مالیاتی اهمیت پیدا میکند. مثلاً اگر قرار باشد به خانوارهای دهک اول تا سوم یارانه یکسان پرداخت شود، ممکن است پس از اعطای یارانه، بعضی خانوارهای دهک سوم از دهک چهارم مصرف بیشتری داشته باشند. یعنی عملاً به دهک بالاتری جابجا شده و دیگر مشمول یارانه نشوند!
در شکل زیر همان توزیع برای شهر تهران رسم شده است. یعنی خانوارهای تهرانی را با توجه به هزینهی سرانهی آنها دهکبندی کردهایم. از آنجا که هزینههای زندگی و همچنین درآمد متوسط در شهر تهران نسبت به سایر شهرها بیشتر است، بازههای هزینه سرانه هر دهک متفاوت خواهد بود. به این ترتیب خانوارهایی با هزینه سرانهی کمتر از ۱۲ میلیون تومان در سال جزو دهک اول و خانوارهایی با هزینه سرانه بیشتر از ۶۲ میلیون تومان جزو دهک دهم محسوب میشوند. علیرغم این تفاوت قابل ملاحظه با نمودار قبل، موقعیت نسبی دهکها مشابه است. به طوری که هزینه سرانهی خانوارهای دهک دهم حداقل ۵.۲ برابر هزینه سرانه خانوارهای دهک اول است (۶۲ تقسیم بر ۱۲).
پینوشت:
۱. اعداد به دست آمده برای هزینه سرانه دهکهای مختلف صرفاً یک تخمین بوده و بسته به روش انجام دهکبندی و دقت دادهها میتواند خطا داشته باشد.
۲. هزینهی خانوار مجموع تمام هزینههایی است که خانوار برای آنها پول پرداخت کرده (مانند خرید گوشت، زدن بنزین، پرداخت اجاره و...) و همچنین هزینهی معادل تمام کالاها و خدماتی که به صورت رایگان یا با تخفیف (از سازمانهای خیریه یا همسایه و آشنایان) دریافت کرده است. برای خانوارهایی که در ملک شخصی سکونت دارند، اجارهای که باید بابت همان خانه بپردازند نیز با توجه به واحدهای مسکونی اطراف تخمین زده شده و در هزینهها لحاظ میشود.
*پژوهشگر اقتصادی