مالیات بر سود تقسیمی شرکتها، ابزار کاهش نوسانات بورس
نرخ مؤثر مالیاتی به عنوان یکی از شاخصهای کارایی مالیاتی، همواره یکی از مسائل مهم قابل پـژوهش درحوزه اقتصاد و حسابداری بوده است. این نرخ، علاوه بـر کاربردهای گسـترده در تصمیمات اقتصادی وسیاست گذاریها، میتواند به عنوان ابزاری جهت هدایت سرمایه نیز استفاده شود.
تحقیقات متعددی بیانگر آن هستند که رابطهای معنیدار و منفی بین نرخ مؤثر مالیاتی و سیاست تقسیم سود وجـود دارد. یعنی با افزایش نرخ مؤثر مالیاتی، شرکتها به طور قابل ملاحظهای سود تقسیمی خود را کاهش میدهند. سیاست تقسیم سود از یک طرف عامل اثرگذار بر سرمایهگذاریهای آتی شرکت و از طرف دیگر عامل مورد نیاز برخی سهامدارانی است که برای گذران معیشت و نه سرمایه گذاری به بورس پناه آوردند اما واقعیت آن است که در شرایطی که نرخ بازدهی بورس سه رقمی است و تامین مالی از طریق بورس غیراقتصادی مینماید و امکان دستیابی به منابع ارزان بانکی نیز مقدور نیست، سیاست عدم تقسیم سود میتواند شرکتها را در تامین مالی حمایت نماید. همچنین سیاست عدم تقسیم سود میتواند باعث افزایش قیمت سهم و دریافت عایدی سرمایه بیشتر باشد که با توجه به اینکه عایدی سرمایه در ایران مشمول مالیات خاصی مگر مالیات نقل و انتقال سهام نیست منطقی خواهد بود که سهامدارانی که برای سرمایه گذاری آتی و نه سفته بازیهای سوداگرانه وارد بورس شدند با سیاست عدم تقسیم سود مخالفتی نداشته باشند زیرا در چنین شرایطی بسیاری سهامداران آگاه ترجیح میدهند شرکتها سـود را تقسـیم نکرده و مجددا در داخل شرکت برای تامین نقدینگی یا طرح های سرمایه گذاری مصرف کرده و بار هزینههای مالی را کاهش دهند که خود به خود موجب سود بیشتر و یا افزایش قیمت سهام نیز خواهد شد. از طرف دیگر حتی با فرض اعمال مالیات بر عایدی سرمایه، این نوع مالیات عموما تا زمان فروش سهام پرداخت نمیشود و با توجه به اثر ارزش زمانی پول به ویژه در ایران که واحد پول ملی به صورت شبانهروزی دچار کاهش متداوم میشود، رقمی که بابت مالیات در آینده پرداخت شود، هزینه مؤثر کمتری نسبت بـه واحد پولی دارد کـه امروز پرداخت میشود. متاسفانه سیاستهای نادرست مالیاتی در ایران بجای بازتوزیع ثروت و کاهش فاصله طبقاتی موجب ویرانگری اقتصاد و رشد دستهای سفته باز در بورس شده که با هر نوسانی معاملات بورس را به انحصار درآورده و علیرغم دستیابی به میلیاردها تومان سود حاصل از عملیات غیر مولد، فضای اقتصادی کشور را نیز متشنج نمودهاند. در همه کشورهای پیشرفته بورس بنیاد نظیر آمریکا، انگلستان، کانادا و استرالیا سیاستهای مالیاتی موجب سوگیریهای اقتصادی برای پرهیز از نوسانات فلهای است بدین معنی که معاملات سفتهبازی و سوداگرانه کوتاهمدت در بورس شامل بالاترین نرخ مالیاتی و برعکس نگهداشت سهام و فروش پس از حداقل یک سالِ مالیاتی، مشمول نرخهای ترجیحی مالیاتی کمتری میشوند. از طرف دیگر در همه بورسهای متکی بر تولید و خدمات متضمن تولید ناخالص داخلی عایدی سرمایه از جمله 50درصد سود ناشی از فروش سهام مشمول مالیات عایدی سرمایه میگردد تا شاهد وضعیت بدی مثل بورس ایران نشوند که با هیچ منطق اقتصادی همخوانی نداشته و همه اقتصاددانان مطرح کشور نگرانی خود را از پیامدهای بعدی این شاخص موشکی ابراز داشتهاند. نگاهی به عملکرد سال 1397 نشان میدهد که با وجود بیش از 75هزار میلیارد سود شرکتهای بورسی، نرخ موثر مالیاتی آنان بین 7 تا 8 درصد بوده است که وجود انواع معافیتهای مالیـاتی یـا تمکـین ناقص مالیاتی در مقایسه با مالیات حقوق بگیران به عنوان موتور مولد اقتصاد، فاقد منطق اقتصاد توسعه ای است. به نظر میرسد فارغ از اعمال سیاست یکپارچه که ازعهده دولت نیز خارج است برای جلوگیری از شدت نوسانات آتی ریزش بورس کاهش نرخ مالیات بر سود تقسیم نشده شاید بتواند ابر سیاهی را که در آسمان بورس سرگردان است خاکستری نماید.
در پایان براساس آمار منتشر شده بورس وضعی 318 شرکت فعال بورسی در نمایه زیر نمایش داده شده است:
*عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و کارشنارس ارشد مالیاتی