x
۰۴ / تير / ۱۳۹۹ ۱۴:۰۹

دستورالعمل‌ها برای مقابله با کرونا کافی نیست

دستورالعمل‌ها برای مقابله با کرونا کافی نیست

چند ماهی است که با اتفاقات عجیبی دست و پنجه نرم می‌کنیم؛ اتفاقاتی که هریک می‌توانست آن نقل را به جای پدربزرگان‌مان برایمان تازه کند که «با این دو چشم کوچک چه چیزهای عجیب و بزرگی که نمی‌بیند، آدمیزاد!» حالا آن ویروس که حتی دیده نمی‌شود، انتقام‌های سختی از ما گرفته است.

کد خبر: ۴۴۸۲۷۸
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، انتقام سال‌ها بی‌احتیاطی و بی‌احترامی به طبیعت و بی‌توجهی به سلامت و بهداشت. اکنون که ماه‌ها از درگیری جهان با این ویروس می‌گذرد، هنوز خبرهای خوشی از پیدا شدن واکسن، توزیع سریع آن و رخت عافیت پوشیدن از این بیماری نیست، بلکه اخبار درباره موج دوم و سومی است که قرار است بخشی از محدودیت‌ها را دوباره در بعضی شهر‌ها و استان‌ها بازگرداند و هنوز باید از حضور در هر جمعیتی خودداری کرد. اما سؤال اینجاست چرا حل بحرانِ ناشی از شیوع کرونا پیش رونده نیست؟ چگونه باید از این وضعیت خارج شد و چطور باید با آن زندگی کرد؟ آیا مردم در ایجاد موج دوم و سوم مقصرند؟ آیا می‌توان با خودمراقبتی از شر این ویروس در امان بود؟ برای پاسخ به همه این سؤالات با «مزدک دانشور»، انسان‌شناس پزشکی صحبت کرده‌ایم.

   شما پیش‌تر ریشه بسیاری از مشکلات را بحران مدیریتی می‌دانستید. درباره مدیریت کرونا نیز همین عقیده را دارید؟  بحران مدیریت در دوران کرونا خود را به تمامی نشان داد. وقتی از بحران مدیریت سخن می‌گوییم از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ 

مدیریت را در 3اصل روشن کردن مسئله، یافتن و اجرای راه‌حل و سپس ارزیابی و تصحیح اقدامات می‌توان خلاصه کرد. در ایران در رابطه با روشن کردن مسئله ما مشکل خاصی نداریم. مشکلات اساسی جامعه ما نابرابری، فقر و حاشیه‌نشینی، اشتغال پایین و... است. راه‌حل‌هایی که برای این مسائل ارائه شده عموما وضع را بدتر کرده و بازنگری مناسبی در آنها صورت نگرفته است. حتی اگر از لایه سیاسی به سطح تکنوکراسی هم برسیم، مشکلات مدیریتی پابرجا هستند. به مسئله زلزله نگاهی بیندازید. در 4 دهه گذشته تهران بارها تخریب و ساخته شده است. آیا در خانه‌های ساخته شده در این 30 یا 40 سال اخیر، یا حتی 10ساله گذشته، مسائل فنی مقابله با زلزله دیده شده؟ اگر در سطح ساختمان‌سازی این دوراندیشی انجام شده(که نشده)، در لایه شهرسازی(یعنی دوری‌گزینی از گسل‌ها و کمتر کردن تراکم منطقه) به زلزله توجه شده است؟ در منطقه یک و سینه‌کش کوه، آسمانخراش‌های 12و 15طبقه در کوچه‌باغ‌های قدیمی سر به فلک کشیده و منظره پیش‌ روی شهروندان را تیره و تار کرده است. در نبود همه این موارد آیا به پس از زلزله یعنی آواربرداری، نجات، سازماندهی و اسکان آوارگان اندیشه شده؟ به‌عنوان روزنامه نزدیک به شهرداری تهران، از خود پرسیده‌اید آلودگی هوا به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مشکلات شهروندان چرا راه‌حلی ندارد؟ به ترافیک تهران و شهرهای بزرگ نگاهی بیندازید که زمان بسیار زیادی را از شهروندان تلف می‌کند و در کیفیت زندگی آنها تأثیر می‌گذارد. به آبگرفتگی معابر توجه کنید. چرا هر سال اندکی باران بیشتر از معمول چنین غوغایی در شهرها به پا می‌کند؟ با توجه به این مصداق‌ها به‌نظر می‌رسد ما دچار بحران مدیریت هستیم. حال در سال کرونا این بحران مدیریت بیشتر خود را نشان می‌دهد. موج اول این همه‌گیری گذشته و به‌نظر می‌رسد که در آستانه موج دوم به سر می‌بریم و شمار قربانیان 3رقمی شده است. انتظار می‌رود موج سومی هم همراه آنفلوآنزا در پاییز و زمستان خود را نشان بدهد، ولی هیچ آمادگی از پیش وجود ندارد. چرا باید درباره اتفاقاتی که قابل پیش‌بینی هستند تا این حد ناآماده باشیم؟ مدیریت منابع تا چه زمانی همینطور پیش خواهد رفت؟ چرا ما مدیرانی نداریم که برای آینده برنامه‌ریزی کنند و منابع را به‌صورت بهینه تخصیص بدهند؟

پیشنهاد و راهکار شما برای برون‌رفت از این وضعیت چیست؟

با همه این بحران‌های انباشته شده و همه‌گیری ویروس کرونا، به‌نظر می‌رسد به تغییری اساسی در رابطه دولت-ملت نیاز داریم. شفافیت، نظارت‌پذیری، پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری باید در دستور کار قرار بگیرد تا بتوان برای حل مسائل اجتماعی راه‌حل‌های اجتماعی درنظر گرفت و با کم شدن فاصله دولت-ملت از جنبش‌های اجتماعی کمک گرفت. راه‌حل‌های یک‌شبه چون تعویض مدیران یا تغییر جناح‌های حاکم یا تشکیل اتاق‌های فکر و ستادهای بحران دردی از ما دوا نکرده و نخواهد کرد.

 به‌نظر می‌رسد آمار این بیماری همچنان در طبقه فرودست جامعه بیشتر است؟

رابطه بین شهر و سلامت شهروندان از همبستگی بالایی برخوردار است. در نبود آمارهای شفاف و روشن، و حرف‌های جسته و گریخته قائم‌مقام وزیر بهداشت دریافته‌ایم که شیوع و بروز کرونا در مناطق فقیرنشین و طبقات فرودست شهرنشین رو به افزایش است؛ یعنی ویروس به آن «دمکرات مآبی» هم که گفته می‌شد، نیست.

 چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ سبک زندگی این گروه آنها را در معرض ابتلای بیشتری قرار می‌دهد؟

می‌توان دلایل چندی را برای این شیوع درنظر گرفت که به ساختار شهری ما (و به‌خصوص در کلانشهرها) مربوط می‌شود. نخستین نکته اندازه مسکن و شکل خانوار در طبقات فرودست است. زحمت‌کشان شهری به‌علت افزایش قیمت مسکن، چند استراتژی برای مقابله دارند: اول کوچک کردن اندازه مسکن، دوم رفتن به سمت محله‌های پایین‌تر یا حاشیه‌های شهری یا شریک شدن مسکن با نسل‌های پیش از خود و دیگر خانوارها. این عقب‌نشینی به سمت خانه‌های کوچک‌تر، حاشیه‌ای‌تر و شلوغ‌تر، همه آن چیزی است که ویروس‌های تنفسی ازجمله کرونا برای گسترش نیاز دارد. به‌خاطر شلوغ‌تر بودن خانه، امکان ایزوله کردن و کناره‌گیری وجود ندارد. به‌خاطر اختلاط نسلی امکان درگیر شدن سالمندان بالاست. به‌دلیل دور بودن مسکن و بالا رفتن قیمت بنزین برای رسیدن به محل‌ کار، افراد باید زمان بیشتری را در حمل‌ونقل عمومی بگذرانند. به‌خاطر گرانی و تورم بسیار بالا، سبد خرید خانوار آب می‌رود و پول کمی برای خریدن مواد ضدعفونی می‌ماند. به‌خاطر فقر و نابرابری دامنه‌دار، این افراد از تغذیه و خواب مناسبی برخوردار نیستند. به‌دلیل آلودگی ممتد هوا ریه این افراد مستعد آسیب است و اینکه به‌خاطر ناامنی شغلی و ترس از بیکاری، هورمون‌های استرس آنها بالاست و...همه اینها این افراد را مستعد بیمار شدن و حتی وخیم شدن بیماری می‌کند.

علاوه بر این راهکارهای محافظتی از خود در محیط شهری تهران و دیگر کلانشهرها به‌خاطر ساختار شهری چندان میسر نیست. شما به کوچه‌های تهران نگاه کنید. کوچه محل گذر عابران پیاده باید باشد حال آنکه کل ساختار شهری تهران برای عبور ماشین طراحی شده است. پیاده‌رو در حقیقت یک باریکه راه کوچک است که فرد عادی نمی‌تواند از آن عبور کند، چه برسد به اینکه زنی با کالسکه بچه‌اش یا سالمندی با عصایش یا توانخواهی با ویلچرش از آن رد شود. تهران و دیگر شهرهای بزرگ در قرق مردان قلدر و توانمند است. این شهرها برای توانخواهان، کودکان، زنان، سالمندان و دیگر قشرهای آسیب‌پذیر طراحی نشده، بلکه آنها را از محیط شهری با خشونت ساختاری حذف می‌کنند. سوارشدن بر دوچرخه نیز به‌خصوص برای اقشار پیش گفته، با مشکلات زیادی همراه است. 

 از آنجایی که شیوع ویروس کرونا مختص به یک شهر و کشور نیست و همه دنیا از بروز چنین بیماری رنج می‌برند، شاید نیاز به یک همفکری جهانی برای تغییر شرایط موجود باشد. نمونه‌های مثبتی در جهان وجود دارد که بتوان از آن الگوبرداری کرد؟

اگر بخواهیم از تجربه دیگر شهرهای مبتلا به کرونا درس بگیریم، شهرداری لندن را می‌توانیم پیش چشم داشته باشیم. شورای شهر 2میلیارد پوند را برای تغییرات شهری متناسب با بیماری‌های همه‌گیر تنفسی اختصاص داده و می‌توان حدس زد که توسعه پیاده‌روها و دوچرخه‌سواری از اولویت اصلی این بودجه است. در تهران نیز برای مقابله درازمدت با این همه‌گیری‌های تنفسی باید تلاش شود که همه معابر شهری قابلیت عبور پیاده و دوچرخه را داشته باشند. دور از انصاف است اگر به گسترش پیاده‌روی خیابان‌های کریمخان، لاله‌زار، ایرانشهر و ایجاد پلازاهای شهری در مرکز و جنوب تهران بی‌اعتنا باشیم؛ اما باید توجه کرد که شهروندان باید از در خانه تا آن منطقه را پیاده طی کنند که امکان آن هنوز برای همه مناطق چندان میسر نیست. پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری 2راهکار مناسب برای مقابله با تجمع در محیط‌های سربسته است که فواید بسیاری هم برای سلامت شهروندان دارد. علاوه بر همه اینها، این 2شیوه رفت‌وآمد باید با قوانین و مقررات متناسب نیز مورد حمایت قرار گیرد و برای نقض‌کنندگان حریم عبور پیاده و دوچرخه‌سوار باید مجازات مناسب نیز درنظر گرفته شود.

 گفته می‌شود ویروس کرونا به‌زودی از جهان رخت بر نخواهد بست و ما باید با آن زندگی مسالمت‌آمیزی را پیش بگیریم. چطور باید با ویروس زندگی کرد؟

در سال پیش‌رو اگر بخواهیم با همه‌گیری ویروس کرونا کنار بیاییم و به‌اصطلاح با ویروس زندگی کنیم، دولت و دیگر سازمان‌های مدنی چون شهرداری‌ها باید به‌صورت منسجم به میدان بیایند. نمی‌توان کشور را فقط با دستورالعمل در برابر کرونا ایمن کرد. نباید فراموش کرد که کنترل عفونت، رعایت بهداشت، پروتکل‌های سلامت اموری نیستند که یک‌شبه آموخته و ملکه ذهن شوند، بلکه باید آموزش منظم، پیگیری و نظارت مستمر داشت تا کاسب و گارسون و آشپز و دیگر اصنافی که تا به حال دغدغه رعایت دستورالعمل‌ها را نداشته‌اند، به فکر بیفتند و در رفتار خود تغییر ایجاد کنند.

 آیا مردم نباید در این‌باره پیشگام باشند و از خود مراقبت کنند و منتظر اتفاقاتی بیرون از خود نباشند؟

به‌طور کل باید دندان لق «خودمراقبتی» را کشید و به جای آن سازماندهی و آموزش را گذاشت. پیام خودمراقبتی به شهروندان به این معناست که شهروندان به حال خود رها شده‌اند و باید به‌صورت خودجوش دستورالعمل‌ها را رعایت کنند و اگر هم اتفاقی برایشان افتاد قصور از آنهاست. ما این پیام مستتر را در سخن دولتمردان بسیار می‌شنویم: «مردم اگر مراقبت نکنند محدودیت‌ها را برمی‌گردانیم»، «مراقبت‌های مردم کاهش یافته است»، «مردم با بی‌احتیاطی در تجمعات حضور پیدا می‌کنند» و پیام‌هایی از این دست که در حقیقت مقصر جلوه دادن قربانی است. این رویکرد کلان دولتمردان ما تقریبا در همه امور است. اگر تصادفات جاده‌ای بالاست، اگر ترافیک شهری سنگین است، اگر خانه‌ها گران می‌شوند، اگر جرم و جنایت گسترش می‌یابد، مردم مقصرند. کسی نیست از دولتمردان بپرسد که نقش دولت چیست و چرا جوامع بزرگ به دولت نیاز دارند؟ اگر سازماندهی از بالا و نقش دولت تا این حد بی‌اثر است پس چرا باید دولت داشت؟ 

در این دوره که ما با ویروسی مانند کووید-19 دست و پنجه نرم می‌کنیم، چه آسیبی متوجه محیط‌زیست خواهد بود؟

مصرف مواد شوینده، ضدعفونی‌کننده‌ها به میزان بسیار بالایی رسیده است. مصرف پلاستیک در همه ابعاد (از روکش تا دستکش) چه در زندگی روزمره، چه در بیمارستان‌ها و نهادهای درمانی بهداشتی به میزان بالایی افزایش داشته است. دیگر تقریبا همه زباله‌ها را می‌توان زباله عفونی به‌حساب آورد چون کرونا در حقیقت وارد خانه‌های همه ما شده است. اگر این وضع ادامه پیدا کند (که با برخاستن موج دوم و سوم به‌نظر می‌رسد حداقل یکسال دیگر هم تداوم خواهد داشت) انباشت پلاستیک، دستکش‌های یکبارمصرف و زباله‌های عفونی تقریبا همه ظرفیت‌های محیط‌زیستی تهران و دیگر شهرهای بزرگ را مصرف می‌کند. اینجاست که فرصت‌ها می‌توانند خود را نشان دهند. دولت و شهرداری‌ها به کمک صنایع پیش‌رو و دانشگاه‌ها و البته کمک گرفتن از شرکت‌های خارجی می‌تواند خطوط تولید در راستای پلاستیک‌زدایی، اتوماسیون و محیط‌زیست‌گرایی را تغییر دهند و در همین راستا شهروندان را نیز به مشارکت بطلبند.

 در اینجا اول باید مردم تفکیک از مبدأ را جدی بگیرند تا این چرخه به درستی حرکت کند.

شهرداران ما در رابطه با تفکیک زباله سخنان مبسوطی می‌گویند و مثل دولت عدم‌تفکیک را به گردن مردم و شهروندان می‌اندازند. اما شما به سازماندهی سطل‌های زباله در سطح شهر نگاهی بیندازید. جعبه‌های بزرگ فلزی، سر کوچه‌ها گذاشته شده تا مردم زباله‌های خود را در آن بیندازند. در حقیقت هیچ تفکیکی در مبدأ وجود ندارد که شهروندان بخواهند تابع آن باشند. اگر به تجربه شهری چون آمستردام نگاهی بیندازیم خواهیم دید که 4منبع زباله در خیابان‌ها وجود دارد. منبعی برای زباله‌های ‌تر و آشپزخانه‌ای، منبعی برای پلاستیک، منبعی برای شیشه‌های مصرف شده و البته محلی برای انداختن لباس‌های دست دوم یا غیرضروری. شهروندان نیز در تفکیک زباله‌ها به شهرداری کمک می‌کنند. آیا چنین سازماندهی را در خیابان‌های تهران می‌بینیم که از شهروندان تقاضای همکاری داریم؟ اگر زباله‌ها در مبدأ تفکیک شود، امکان ضدعفونی نیز فراهم می‌شود و می‌توان بخشی از این زباله‌های عفونی (در دوران کرونا را) به چرخه استفاده برگرداند و این مسئله می‌تواند سود خوبی برای شهر داشته باشد. دومین قدم اتوماسیون است. در افق همه‌گیری‌های تنفسی، خودکار کردن نظام جمع‌آوری و تفکیک زباله، آینده‌ای درخشان دارد. زیرا می‌توان بدون هزینه‌های انسانی زباله‌ها را سامان داد. قدم بعدی محیط‌زیست‌گرایی در سازماندهی بشری است. اگر مصرف پلاستیک و مواد ضدعفونی با همین نرخ و میزان پیش برود، همه ظرفیت‌های محیط‌زیستی کره زمین از بین خواهد رفت. اگر سرمایه‌گذاری در امر جایگزینی پلاستیک با دیگر مواد تجزیه‌پذیر صورت گیرد، در همین راستا مواد ضدعفونی مضر برای محیط‌زیست می‌تواند با انواع سازگارتر و بهتر جایگزین شود. درصورت سرمایه‌گذاری در امور پیش گفته، از دوران کرونا می‌توان فرصت ساخت. زیرا به‌خاطر سرعت روابط و درهم‌آمیختگی جوامع بشری، جهان با برگشت این همه‌گیری‌های تنفسی روبه‌روست و هرکسی برای این بحران‌ها از پیش اندیشیده و آماده باشد، نه فقط برنده است بلکه به تداوم حیات در این کره آبی‌رنگِ زیبا، یاری رسانده است. پس باید اول بحران مدیریت در ایران را حل کنیم و سپس برای حل بحران‌های دیگر برنامه‌ریزی‌کنیم.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x