بررسی تاثیر کووید-19 بر روی وضعیت آتی مشاغل/ کدام شغلها از جهانیسازی در امان ماندهاند؟

با شیوع بیماری کووید-19 در سراسر جهان، بسیاری از افراد بیکار شدهاند و برخی نیز از راه دور کار خود را انجام میدهند. با ادامه این وضعیت، بسیاری از شرکتها به استفاده از رباتهای جایگزین انسان و همچنین کارکنان بینالمللی مجازی روی خواهند آورد؛ اما مشاغلی که به حالت عادی خود بازمیگردند، بیشتر مرتبط به بخش خدمات و کارهای تخصصی خواهند بود.
اقتصاد آنلاین – مهسا نجاتی؛ تاثیر شیوع بیماری کووید-19 بر آینده مشاغل چگونه خواهد بود؟ بر اساس جدیدترین بررسی انجام شده استدلال میشود که این بیماری آینده کار را از طریق چهار شوک تغییر داده است: ضرر و زیان عظیم در مشاغل، تحولات عظیم دیجیتالی، بار بدهی گسترده و هزینههای عظیم فاصلهگذاریهای اجتماعی در محیطهای اداری.
این موارد از دو منظر اهمیت دارند. نخست به دلیل اینکه استخدام مجدد کارکنان بسیار متفاوت از حفظ آنها است. دوم، تحولات دیجیتالی، هزینههای فضای اداری و بار بدهیها باعث میشود شرکتها کارکنان را با "رباتهای یقهسفید" جایگزین کنند.
گفتنی است مشاغلی که همچنان حفظ میشوند، مواردی هستند که نیاز به تعامل چهره به چهره در آنها وجود دارد و هوش مصنوعی قادر به انجام آنها نیست.
همه چیز به دنبال شیوع بیماری کووید-19 به اندازهای تغییر کرده که حتی آینده نیز چیزی که قرار بود باشد، نخواهد بود، یا پیشبینیهایی که تحلیلگران در خصوص جهان پس از کووید-19 انجام میدهند، صحیح نخواهد بود. اما چرا باید همه چیز تغییر کند؟ اگر دلایل به صورت دائمی تغییر نکنند، نتایج نیز به صورت دائمی تغییر نخواهند کرد.
در واقع، این مسئله پیچیدهتر از آن است که تصور میشود. برخی از نتایج اجتماعی اقتصادی و سیاسی به "نوار لاستیکی" و برخی دیگر به "گیره کاغذ" تشبیه شدهاند. زمانی که یک نوار لاستیکی را میکشید، تغییر شکل پیدا میکند، اما زمانی که دست از کشیدن آن برمیدارید به حالت اولیه خود بازمیگردد. یعنی شوکهای موقتی اثرات موقت نیز دارند. بیشتر پدیدههای اقتصادی این چنین هستند، مانند مکانیسم استاندارد عرضه و تقاضا. هنگامی که یک گیره کاغذ را میکشید، شکل اولیه خود را از دست میدهد، اما زمانی که از کشیدن آن دست برمیدارید به حالت اولیه خود بازنمیگردد. یعنی برخی شوکهای موقتی اثراتی دائمی دارند.
از نظر فنی، دو نوع پویاییشناسی وجود دارد که غیر هیسترتیک (نوار لاستیکی) و هیسترتیک (گیره کاغذ) نامیده میشوند.
زمانی که در خصوص این موضوع که شوک کووید-19 چگونه آینده را تغییر خواهد داد فکر میکنیم، باید روی فرآیندهای هیسترتیک تمرکز کنیم. به طور کلی، هیسترزیس در سیستمهایی اتفاق میافتد که برخی سرمایه سهامی موجب تغییر در هزینهها یا مزایای حاشیهای میشود. در اینجا "سرمایه" شامل نسخههای سادهای مانند سرمایههای انسانی، فیزیکی و دانش، یا اشکال پیچیدهتری مانند سرمایه سازمانی، اعتماد اجتماعی، آرزومندی و انتظارات است. منابع مختلف هیسترزیس با اشکال مختلف شوکها در ارتباط است.
چهار شوک کووید-19
شیوع بیماری کووید-19 از جهات مختلفی به اقتصاد شوک وارد کرده است که چهار مورد منحصرا به آینده کار مربوط میشود.
-تعداد قابل توجهی از مردم شغل خود را از دست دادهاند
در آمریکا این رقم حدود 40میلیون نفر است. در اروپا تعداد افراد کمتری از کار برکنار شدهاند، اما میلیونها نفر از روابط شغلی معمول خود خارج شدهاند. بسیاری از این انفصالها برای چندین فصل ادامه خواهند داشت.
به دلیل هزینههای ریخته (sunk)، تصمیم یک شرکت برای استخدام کارمند بسیار متفاوتتر از تصمیم آن برای نگاه داشتن یک کارمند است و به همین دلیل، استخدام یک فرآیند هیسترتیک به شمار میرود.
این وضعیت همچنین تمایل به ماشینی شدن مشاغل (اتوماسیون) را افزایش میدهد و استفاده از رباتها و هوش مصنوعی به جای کارکنانی که تعدیل شدهاند، بسیار آسانتر خواهد بود.
-بخش بزرگی از کارکنان آمریکا و اروپا دورکاری را آموختهاند
تخمینهای ارائه شده حاکی از آن است که 40 تا 70درصد از کارکنان در آمریکا و اروپا در خانه کار خود را انجام میدهند. به همین منظور شرکتها در تحولات دیجیتالی، به ویژه در بخش خدمات، سرمایهگذاری کردهاند. کارکنان آموختهاند که چگونه از نرمافزارهای همکاری، دسترسی به پایگاه دادهها از راه دور و مشارکت در جلسات مجازی استفاده کنند. مدیران نیز آموختهاند که چگونه گروههای مجازی را مدیریت کنند.
این مسئله از این جهت حائز اهمیت است که سرمایههای انسانی، فیزیکی و سازمانی از بین نمیروند و هر چیزی که دورکاری را به صورت داخلی آسان میکند، دورکاری در سطح بینالمللی را نیز آسانتر میکند. اکنون که شرایط دورکاری برای بخش بزرگی از نیروی کار فراهم شده، نظر شرکتها به زودی به سمت استخدام کارکنان از کشورهای دیگر با دستمزد پایینتر به منظور کاهش هزینههای خود جلب خواهد شد. اگرچه بعید است که نیروی کار ماهر آنلاین خارجی به اندازه نیروی کار داخلی خوب باشد، اما نیروی کار خارجی ممکن است بسیار ارزانتر باشد. این موضوع تنها جهانیسازی بخش خدمات است، بنابراین نکته اینجاست که تغییرات مرتبط با بیماری کووید-19 در حال کاهش موانع فنی برای این نوع جهانیسازی است.
-به دلیل فاصلهگذاری اجتماعی و مقررات لازم برای جلوگیری از شیوع بیماری، فضای اداری در اروپا و آمریکا گرانتر شد.
این مسئله برای همیشه دوام نخواهد داشت، اما احتمالا برای تمام مراحل بازیابی صدق خواهد کرد.
از آنجا که شرکتها با افزایش هزینهها از جوانب مختلف روبرو هستند، تصمیم میگیرند که با دورکاری کارکنان (داخلی یا خارجی)، یا با استفاده از رباتها، این هزینهها را کاهش دهند.
-ترازنامه شرکتها و دولتها بر اثر بیماری کووید-19 به شدت آسیب دیدهاند. وضعیت قرمزتر برای بسیاری از فصلهای آینده پیشبینی شده است.
این مسئله از این لحاظ دارای اهمیت است که شرکتها تحت فشار قرار میگیرند تا هزینههای خود را در کوتاهمدت و میانمدت کاهش دهند.استفاده از هوش از راه دور (RI) و هوش مصنوعی (AI)، از راههای کاهش هزینه خواهند بود.
چشمانداز اشتغال پس از دوران کرونا: هوش از راه دور و هوش مصنوعی چه کاری را نمیتوانند انجام دهند؟
با بازگشت جهان به وضعیت عادی، کارفرمایان خصوصی و دولتی مجبورند تصمیم بگیرند که چه نوع کارگران و چه تعداد از آنها را لازم دارند. برخی ممکن است روند قدیمی را در پیش بگیرند، اما قطعا سرمایهگذاری در ظرفیت دورکاری منجر به کاهش حضور کارکنان در ادارات خواهد شد.
بنابراین، چه مشاغلی با هوش از راه دور و هوش مصنوعی جایگزین نمیشوند؟ با توجه به منطق موجود، مشاغلی که به حالت عادی بازمیگردند انواع کارهای فشرده هستند که شامل مشاغلی میشوند که از راه دور نمیتوانند انجام شوند و همچنین رباتها از عهده آنها برنمیآیند.
همانطور که معلوم است، انسانها از مزیتهایی همچون قضاوت، همدلی، بصیرت، خلاقیت، اخلاق، کنجکاوی و درک تعاملهای پیچیده نسبت به رباتها برخوردار هستند. روانشناسان این مسئله را "شناخت اجتماعی" مینامند.
در کتاب مایکل توماسلو با عنوان منشا فرهنگی شناخت بشر ادعا میشود که شناخت اجتماعی به انسانها اجازه میدهد تا در گروههای بزرگی زندگی کنند، جایی که بقا به توانایی افراد در همکاری با یک شبکه پیچیده از روابط شامل اعتماد، خویشاوندی و تسلط تبدیل شده است.
یادگیری ماشینی از نظر شناخت اجتماعی مشکلاتی دارد. اول اینکه حتی رایانههای امروزی با توجه به جنبههای ترکیبی تعاملات اجتماعی، به اندازه کافی قدرتمند نیستند. دوم اینکه، ما دادههای مناسبی برای آموزش رباتها نداریم. سوم، تکنیکهای یادگیری ماشینی، تقلیدی سطحی از زیستشناسی یادگیری انسانی است، بنابراین ممکن است در صورت نیاز به ماشینآلات در مهارتهای بالای انسانی، به یک رویکرد کاملا جدید در علم کامپیوتر نیاز باشد.
چه کارهایی را نمیتوان به وسیله کارکنان بینالمللی مجازی انجام داد؟
بدیهی است کارهایی که به دانش محلی و فرهنگی خاصی نیاز دارند، سخت خواهد بود که از خارج از کشور انجام شوند. به طور کلی، نکته کلیدی این است که به این فکر کنیم چرا ارتباطات چهره به چهره این اندازه اهمیت دارد. از آنجایی که، ارتباطات کلامی این روزها تقریبا کمرنگتر شده، محل مناسب برای شروع، ارتباطات غیرکلامی است، موضوعی که به صورت گسترده مورد مطالعه قرار میگیرد.
آزمایشهای روانشناختی نشان میدهد زمانی که افراد رو در رو و در یک اتاق قرار گرفتند، کمتر از 30درصد اطلاعات رد و بدل شده از کلمات بیان شده بوده، برخی محققان نیز میزان این ارتباط را 7درصد اعلام میکنند. باقی ارتباطات، غیرکلامی است. نکته مهم این است که ایجاد اعتماد به واسطه ارتباط چهره به چهره بسیار آسانتر است، زیرا دروغ گفتن به وسیله گفتار بسیار راحتتر از دروغ گفتن در زمان ارتباط چهره به چهره است. دقیقا به همین دلیل است زمانی که مردم مطلبی را مستقیم به ما بگویند بیشتر اعتماد میکنیم.
تقریبا 10سال پیش، آلن بلایندر مشاغل را بر اساس توانایی برونمرزی طبقهبندی کرد و دریافت که حدود 40درصد میتوانند از راه دور انجام شوند. مشاغلی که کمتر از 20درصد امکان انجام شدن توسط کارکنان بینالمللی مجازی را داشتند، مشاغلی بودند که کارکنان حتما باید در آن مکان حضور داشته باشند. مانند مشاغل موجود در هتلها و رستورانها، حمل و نقل و انبارداری، ساخت و ساز، صنایع تفریحی، آموزش و مراقبتهای بهداشتی و اجتماعی. آسیبپذیرترین بخشها برای کارکنان بینالمللی مجازی، بخشهای حرفهای، بخشهای علمی و فنی، و مالی، صنعت و رسانه بودند. دینگل و نیمان اخیرا دریافتند که 37درصد از مشاغل در ایالات متحده را میتوان از راه دور انجام داد.
نتیجهگیری
بیشتر مشاغل مربوط به بخش خدمات و حرفهای از جهانیسازی (یعنی هوش از راه دور) و رباتهای یقهسفید (یعنی هوش مصنوعی) در امان ماندهاند، زیرا تعاملات چهره به چهره مهم بوده و رایانهها نمیتوانند فکر کنند. با پیشرفت فناوری دیجیتال، این روند به تدریج در حال تغییر است.