صف بیکاران طولانیتر شد
بیکاری در دوره کرونا مانند کبریتی است که گوشه یک مزرعه گندم آماده درو روشن شده و حالا آتش آن زبانه میکشد. این شعلههای درنده هر چه میگذرد خوشه طلایی بیشتری را در کام خود میبلعد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، صبح بهاری است. آدمها در سکوت رخوتانگیزی سر در گریبان کردهاند. انگار طبیعت هم دیگر نوازشگر نیست. چهرههای درهم از پشت ماسک به نسیم دهانکجی میکنند، پوشههای سبز و آبی و قرمز رنگ، میان دستکشهای بیجان و عرقکرده نایلونی اسیر شدهاند و مراجعهکنندگان مثل سربازان درحال شکست در اوضاع نابسامانی سعی دارند مقاومت کنند. همه در تکاپوی کاغذبازی از این طرف حیاط تامین اجتماعی به آن سو میدوند و شکوفههای گیلاس و سیب که سطح کوچه و حیاط را سپیدپوش کرده، زیر پاپوشهای ورکشیده لگدمال میشوند. اینجا یکی از پرترددترین و شلوغترین شعبههای تامین اجتماعی کشور است؛ غرب پایتخت و پناهگاه اصلی لشکر شکستخورده بیکاران ناشی از کرونا.
ناگفتهها در صف
سلاخ مرغ و گوسفندان یک هتل بزرگ در صف فتوکپی از کوره دررفته. دستانش را بالا گرفته طوری که انگار ساتوری مرگبار در مشت دارد، از فریادش صف میشکند. طاقت از کف داده، عده انگشتشماری کوتاه میآیند اما بقیه جان بر کفاند و ابایی ندارند با مرد ۱۲۰ کیلوگرمی دست به یقه شوند. زنی میانسال از میان جمع فریاد میزند: «همه کارگریم. همه گرفتاریم. هیشکی وزیر و وکیل نیست. صبر کنین. دندون رو جیگر بذارین تا خلاص شیم. صفه دیگه. شلوغه. به جون هم افتادین که چی...»
مرد ۱۲۰کیلویی که ماسک به قواره صورت گرد و بزرگش پیدا نمیشود، عرق پیشانیاش را پاک میکند، طوری که انگار قانع شده باشد او و همه سکوت میکنند. سلاخ برخلاف ظاهرش مرد آرامی است. میگوید در ۱۰ سال گذشته ۵ بار عصبانی شده و از ۱۵ اسفند تا الان که بیکار است، ۵ بار از کوره دررفته: «بیکار و بیعار افتادیم تو خونه. جیبمون هم که خالیه. کلافه شدیم. باورت نمیشه من با پسر ۴سالهم تو خونه دعوام میشه. اینجا هم که میبینی مسخرهشو درآوردن...»
«رویهکوب »مبلها طوری اندوه به چهره دارد که اصلا شبیه جوانهای ۲۷ ساله نیست. با سگرمههای درهم روی موتورسیکلتش نشسته و به آرنج تکیه داده. میگوید شغلم رویهکوبی است یعنی کسی که پارچهها را مانند لباسی زیبا به تن اسکلتهای چوبی مبلها میکند. شهروز ۹ سال و خردهای به این کار مشغول بوده. همسر دارد و 2فرزند. حالا آمده تا برای ۱۸ماه تن به بیمه بیکاری بدهد؛ چیزی حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان در ماه. قبلا درآمدش ۳میلیون در ماه بوده که به گفته خودش با هزار بدبختی چالهچولههای زندگی را با این مبلغ پر میکرده. عذر شهروز را نیمه اول اسفند خواستند و کارفرما او را بهخاطر ورشکستی ناشی از کرونا اخراج کرد. او مانند تکتک این جمعیت انبوه بیکاران ۲ ماهی میشود که بدون حقوق و درآمد است: «طلاهای همسرم رو فروختم. اجاره خونه دادیم و خرج روزمرهمون شد. الان که اینجا هستم فقط۴۷ هزار تومن ته کارت بانکیام باقی مونده. معلومم نیس کی این بیمه بیکاری واریز شه فعلن که همه درگیر ثبتنام و کاغذ بازیان. کسی هم نیس یه جواب درست و حسابی به آدم بده.»
شعله های درنده
امروز در کنار کارگران و کارمندان هتلها و مراکز گردشگری لوسترسازان، کابینتسازان، نقاشان ساختمان، مبلسازان، رستورانکارها، تهیهکنندگان غذای آماده، قنادها، آشپزها و... هم بیکار شدهاند. زن جوانی میگوید: «هیچکس از بیکاری در امان نیست. من منشی یه شرکت لوسترسازی بودم اونقدر مشتری کم شد و اوضاع بازار خراب که آخرش رئیسمون بعد از بیکاری خیلی از کارگرا به این نتیجه رسید که منم باید برم خونه بشینم... . اگه اینطوری پیش بره کمکم همه بیکار میشن. الان تو شرایطی قرار گرفتیم که هر خانوادهای فقط به فکر سیر کردن شکم بچهها و فرار از کرونا هست. پس تو این شرایط خیلی از مشاغل خدماتی و حتی خیلی از تولیدکنندههای وسایل تزیینی و حتی ضروری مثل همین مبل و فرش و... از کار بیکار میشن. تقریبا میشه گفت شتری هست که در خونه همه میخوابه....»
حدودا ۲۰۰ نفر در این شعبه در واحد امور بیمهشدگان در صف انتظارند. هوای سالن در این ازدحام بیکارشدگان نمناک و سنگین است. متصدیان امور بیمه پشت نایلونی سرتاسری که بین آنها و جمعیت فاصله انداخته روی صندلی نشستهاند. همهمه و شلوغ است. گاهی بوی الکل و آب ژاول به مشام میرسد. متصدیان باید تمام بندهای قوانین را جزء به جزء برای مراجعهکنندگان بخوانند و به زبان روان توضیح بدهند. یکی در میان هم یکی از جمعیت بیکاران یا یکی از کارمندان از کوره درمیرود. پیدا کردن یک زبان مشترک در اینجا کار سختی است؛ چراکه اغلب کارگران سواد چندانی ندارند و بندهای قوانین را متوجه نمیشوند.
یکی از بیکاران پیگیر و جستوجوگر گرههای کور این اختلافها را اینطور شرح میدهد: «هفت خان رستمه. حق دارن مردم. ببینید از اول اسفند فراخوان داده شده که بیکاران ناشی از کرونا تو یه سامانه ثبتنام کنن. بعد از ثبتنام یه کد رهگیری باید به اونها پیامک بشه تا بتونن مراحل این ثبتنام رو کامل کنن و مبالغ بیمه بهحساب شون واریز شه. اما تا حالا حتی برای یه نفر هم کد رهگیری ارسال نشده. این افرادی که اینجا هستن طبق قوانین ثبتنام کردن تو سامانه مربوط و به اداره کار هم مراجعه کردن اما هنوز از اتمام مراحل ثبتنام و واریزی خبری نیست!»
گفتههای این جوان مراجعهکننده را کارشناس بیمه تأیید میکند و میگوید: «این رویهای است که اعلام شده و تصمیمگیرنده ما نیستیم... .»
4برابر شدن بیکاران
کارمند امور بیمهشدگان در این شعبه تامین اجتماعی از ۴برابرشدن مراجعه برای دریافت بیمه بیکاری خبر میدهد:« در روزهای قبل از شیوع بیماری کرونا روزانه ۵۰ تا ۶۰ مراجعهکننده بیمه بیکاری داشتیم اما این روزها بالای ۲۰۰ نفر هر روز مراجعهکننده داریم.»
کارشناس بیمه در پاسخ به این پرسش که آیا تا به حال فردی بیمه بیکاری ناشی از کرونا دریافت کرده میگوید:« نه. هنوز در حال ثبت نام هستیم و در خوشبینانهترین حالت این افراد اواخر خردادماه یا تیرماه ثبت نامشان کامل میشود!»
طبق آماری که کارشناس بیمه این شعبه در اختیارمان قرار میدهد تقریبا ۹۹ درصد مراجعهکنندگان زیر ده سال بیمه پرداخت کردهاند و جوان و میانسال هستند. ۹۵درصد جمعیت مراجعهکنندگان را مردان تشکیل میدهند که ۸۵درصد آنها متاهل و دارای فرزند هستند.
علاوه بر جمعیت بیمهشدگان هرروزه در این شعبه تامین اجتماعی کارگران بسیاری مراجعه میکنند که کارفرمایان آنها را بیمه نکردهاند. در میان آنها کارگران ساختمانی بسیار دیده میشود آنها به تامین اجتماعی پناه میآورند تا شاید فرجی حاصل شود اما قوانین هیچ بند و تبصرهای برای آنها درنظر نگرفته و کارگران بیپناه تصور میکنند با قسم و آیه میتوانند در دوران کرونا از حمایتهای بیمه استفاده کنند. عباس ۴۳ ساله کارگر گچکار است. او ۴سال برای یک شرکت پیمانکاری کار کرده و حالا متوجه شده مدتهاست بیمه او پرداخت نشده:« صاحب کار آب شده رفته تو زمین. اینا هم میگن بیمه پرداخت نشده و مهلت گرفتن بیمه بیکاری هم تموم شده من چه خاکی تو این روز سیاه به سر کنم. ۴ تا بچه دارم والله. ببین اینم شناسنامهام... اینم اسماشون...»