گوشیهایگران، دانشآموزان فقیر
دانشآموزان برای آموزش آنلاین باید اپلیکیشنی اندرویدی را نصب کنند اما چند درصد خانوادهها توان در اختیار قرار دادن گوشی هوشمند که پیش از این کالای لوکس خوانده میشد را دارند؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ این روزها با شیوع نوع جدید ویروس کرونا خیلیها که قبل از این اینترنت و فناوری را فقط اسباب سرگرمی تصور میکردند به ارزش و امکانات تکنولوژیهای جدید پی بردهاند. تعطیلی مدارس و دانشگاهها باعث شده تا بسیاری از مدیران و رؤسا مجبور شوند لباس سنتی کلاس درس را از تنشان خارج کنند و دل به فناوریهای جدید بدهند.
آنهایی که تا قبل از کرونا، موبایل و اینترنت را فقط عامل فسق و فجور میدانستند حالا احتمالا فهمیدهاند که در دنیای امروز دیگر زندگی بدون فناوریهای جدید امکانپذیر نیست.
به همینخاطر است که گجتها ازجمله موبایل برای بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان این روزها از نان شب هم واجبتر شده است.
بهتازگی وزارت آموزش و پرورش هم با ارسال پیامک سراسری از همه دانشآموزان، معلمان و مدیران مدرسه خواسته است تا اپلیکیشن اندرویدی شاد را برای آموزش آنلاین نصب کنند. اپلیکیشنی که به گفته وزارت آموزش و پرورش قرار است برای نخستینبار در تاریخ آموزش کشور به پلتفرم اختصاصی تبدیل شود تا معلمان و دانشآموزان بتوانند بهصورت تعاملی با هم در ارتباط باشند. از حواشی این اپلکیشن و ماجراهایش هم بگذریم حقیقت محض این است که میلیونها دانشآموز برای تحصیل آنلاین و آموزش از راه دور به گوشی هوشمند نیاز دارند. شاید این مسئله برای خانوادههای ثروتمند شبیه شوخی باشد، اما برای خانوادههای فقیر مشکل جدی بهحساب میآید.
آنهایی که همین چند وقت گوشی موبایل کالای لوکس و غیرضروری فرض میکردند حالا احتمالا با موجی روبهرو هستند که برای تحصیل و کارشان بهصورت ضروری و جدی نیاز به گوشی هوشمند دارند.
در طول یک سال گذشته بهخاطر افزایش قیمت ارز و اولویتبندی واردات قیمت گوشیهای موبایل دچار جهش چند برابری شده است. اگر تا قبل از این مثلا فردی با حقوق یکماه خود میتوانست یک گوشی میان رده اندرویدی خریداری کند اکنون باید حقوق چند ماهش را برای خرید گوشی مشابه پسانداز کند. به همینخاطر است که عملا خانوادههای کمدرآمد برای تامین گوشی هوشمند دچار بحران جدی هستند.
طی هفتههای اخیر تعداد بسیاری از خانوادههای کمدرآمد بهخاطر عقب نماندن بچههایشان از درس و تحصیل در پی قرض کردن یک گوشی هوشمند یا پیدا کردن نوع قدیمی آن از خانوادههای پردرآمدتر بودهاند.
مهاجرت از هوشمند به دکمهای
چندی پیش محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات هم اعلام کرد هماکنون به خاطرافزایش قیمت ارز و گران شدن گوشی تلفن همراه بسیاری از کاربران وقتی گوشی هوشمندشان دچار خرابی یا حادثه میشود دیگر نمیتوانند گوشی نو خریداری کنند.
به همینخاطر آمارها نشان میدهد که در یک روند کمسابقه در تاریخ کشور فروش و استفاده از گوشیهای هوشمند طی ماههای اخیر پایین آمده و به جای آن خرید و استفاده از فیچرفونها یا همان گوشیهای دکمهای قدیمی بیشتر شده است؛گوشیهایی که مشخص است که قابلیت نصب هیچ اپلیکیشنی را ندارند. یعنی خانوادههایی که قبلا گوشی هوشمند هم داشتهاند درصورت خرابی یا شکستن گوشیشان پول لازم را برای خریدن یک گوشی هوشمند ندارند و مجبور میشوند برای پیشبرد امور زندگی به سراغ خرید گوشیهای غیرهوشمند قدیمی بروند.
این در حالی است که تکیه بسیاری از دانشآموزان برای تحصیل به گوشیهای هوشمند پدر و مادر است که حتی درصورت داشتن آن معمولا خود والدین از آن برای کسب و کار استفاده میکنند. گرانی موبایل، عدمدسترسی به گوشیهای هوشمند یا وجود حداقلی در خانوادهها که عملا فرصتی برای تحصیل بچهها بهوجود نمیآورد عملا یک گپ بسیار بزرگ در زیرساختهای لازم برای آموزش از راه دور به شیوه تعاملی و نوین جهان بهحساب میآید. قاعدتا پدری که برای کار در تاکسیهای اینترنتی با قرض گوشی هوشمندی خریداری کرده نمیتواند آن را در طول روز در اختیار بچهاش قرار دهد و زندگی را بدون درآمد پشت سر بگذراند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان مدتهاست استفاده از تبلت به جای کتابهای سنتی و استفاده از فایلهای تعاملی در کلاسهای درس پیگیری میشود.
چقدر از درآمد برای موبایل؟
اکنون تقریبا برای ارزانقیمتترین گوشی اندرویدی بازار با کمترین امکانات فنی باید حداقل یک میلیون تومان پول بدهید. این رقم تا گوشیهای ۳۰ میلیون تومانی که در دست بچه پولدارها دیده میشود، میرسد. برای تهیه یک گوشی معمولی که بتواند حتی یکی دو سال از پس اجرای اپلیکیشنها بر بیاید باید حداقل بین ۲ تا ۳ میلیون تومان هزینه کرد. میانگین درآمد یک کارگر در سال۹۸ چیزی حدود 2میلیون و 100هزار تومان بوده است. این در حالی است که برای حداقل ۳دهک درآمدشان حتی کفاف هزینههای ضروری زندگی یعنی خوراک، اجاره و پوشاک را نمیدهد و این دهکها در سال گذشته خرجشان بیشتر از دخلشان بوده و در واقع درآمدشان منفی شده است.
بنا بر گزارشهای مرکز آمار در سال۹۶ اختلاف درآمد و هزینه دو دهک اول خانوارهای شهری منفی بوده است. یعنی درآمد این خانوارها کمتر از هزینههای آنها بوده و اصطلاحا دخلشان کمتر از خرجشان بودهاست. در سال۹۷ دهک سوم هم منفی شد و متأسفانه این روند فزاینده فقر در سال۹۸ هم تداوم داشت و دستکم چهار دهک منفی شدند. این در حالی است که عدد مطلق درآمد خانوار هم عدد پایینی است، متوسط درآمد ماهانه خانوار شهری در سال۹۷ حدود ۳میلیون و ۶۰۰هزار تومان و خانوار روستایی یکمیلیون و ۹۴۰هزار تومان بوده که اگر اعداد را با قیمت بعضی اقلام مصرفی ضروری برای زندگی مقایسه کنیم پایین بودن درآمدها برای ما ملموس میشود. گزارشهای دولتی دیگری هم وجود دارند که نشان میدهند یکسوم خانوارهای ایرانی درآمد ماهانه کمتر از ۲میلیون تومان دارند. این اعداد نشان میدهند حداقل نیمی از خانوارهای ایرانی بهشدت گرفتار دخل و خرج روزانه هستند و درآمدهای حداقلی آنها کفاف مخارج زندگی را نمیدهد و میتوان آنها را اقشار آسیبپذیری دانست که یا هماکنون هم در وضعیت بحرانی فقر هستند یا هرگونه کاهش حتی ناچیز درآمد (یا افزایش ناچیز هزینه) آنها را دچار بحران میکند.
پس این خانوارها که تعدادشان کم هم نیستند چطور میتوانند از پس خرید گوشیهای گران قیمتی که با ارز آزاد وارد شدهاند بیایند. این در حالی است که کرونا فقط یک بحران در حوزه سلامت نیست و به درآمد خانوادهها در 2ماه اخیر لطمه جدی زده است.
موبایل کالای لوکس نیست!
تلفن همراه و ابزارهای دیجیتال دیگر در دنیای امروز وسیلهای لوکس یا تفننی نیستند. در دورهای که فناوری حرف اول و آخر را میزند ابزارهای دیجیتال تبدیل به وسیله حیاتی زندگی و انجام کارهای روزمره شدهاند. محروم شدن کاربران از داشتن ابزارهای دیجیتال ازجمله تلفن همراه بهمعنای دور شدن بخشی از جامعه از جریان فناوری و روی آوردن مجدد آنها به ابزارهای سنتی است. کاربرانی که مدتها طول کشیده تا عادتهای سنتی آنها مانند رفتن هر روز به بانک، استفاده از روشهای معمول برای حملونقل و حتی استفاده از سرگرمی تغییر کند با در دسترس نبودن گجتهایی مانند گوشیها، کامپیوترها و لپتاپها مجبورند بار دیگر به دنیای گذشته بازگردند. این مسئله درصورتی که فکری برای آن نشود بهمعنای عقبگرد ایران در حوزه فناوری بهخاطر تحریمها خواهد بود.