«همبستگی ملی» راز سخت جانی ایران
«میتوانیم از تیرگی روشنایی بسازیم.» این جمله بخشی از پیام استاد جلالالدین کزازی ادیب برجسته ایرانی خطاب به مردمی است که این روزها درگیر ویروس منحوس کرونا شدهاند.
30 بهمن ماه بود که ابتلای تعدادی از هموطنان در قم به ویروس کرونا تأیید شد. در ادامه ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیل شد و بعد از آن به دستور فرمانده کل قوا، توانمندیهای نیروهای مسلح هم در قالب تشکیل «قرارگاه بهداشتی» به میدان آمدند. همه علیه این میهمان ناخوانده بسیج شدند از دستگاهها و نهادهای حاکمیتی تا گروههای مدنی و اجتماعی و رسانهها و... پزشکان، پرستاران و کادر درمانی بیمارستانها در صف مقدم جبهه کرونا ایستادند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، همه این اتفاقات در شرایطی حادث شد و البته ادامه دارد، که مردم ایران آخرین روزهای سال سختی را پشت سر میگذارند و تبعات این بیماری نیز مشقات و رنجهای مختلف آنها را دو چندان کرد. شاید آیندگان در روایت گذشته «مکث» درخور تأملی در روایت رویدادهای سال 1398 هجری شمسی داشته باشند و از آن بهعنوان سال پر حادثه یاد کنند؛ سالی که ابتدای آن همراه با سیل بود و ویرانی خانهها و آوارگی بخشی از هموطنان در استانهای مختلف. دلهره و نگرانی گویی از همان ابتدا و حتی قبل از تحویل سال جدید توأم با این سال بود. آنجا که تصاویر سیل ویرانگر و رنج مردم خبر اول رسانهها و فضای مجازی بود. 61 نفر در سیل فروردین ماه جان خود را از دست دادند. امواج خروشان روان آبها که البته فروکش کرد، صحنههای دیگری از همبستگی و همکاری ملی بود که صفحات روزنامهها و تصاویر شبکههای مختلف را به خود اختصاص داد.
آبان ماه زلزله در استان آذربایجان شرقی ایرانیان را اندوهگین کرد. روستاهای ورنکش و ورزقان بیشترین خسارات را متحمل شده و 7 نفر از هموطنان جان دادند. آبان ماه اما گویی آبستن حادثه تلختر دیگری بود. اعلام تصمیم حاکمیتی افزایش قیمت بنزین در قالب طرح «مدیریت مصرف سوخت» منجر به اعتراضاتی در سراسر کشور شد. این اعتراضات از زوایای مختلفی ارزیابی شد و از جمله اینکه برای اولین بار و بعد از اتفاقات دی ماه 96 قشرهای پایینتر جامعه و نه طبقه متوسط میدان دار اعتراضاتی شد که البته در نهایت به آشوب و تخریب گسترده هم انجامید. اتفاقات آبان ماه برای چند صباحی بر سر تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران سایه انداخت.
این اما پایان ماجرای تلخکامی ایرانیان در سال 98 نبود. صبح 13 دی ماه مردم روز خود را با یک خبر بد دیگر آغاز کردند. ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در عراق بهدست ارتش امریکا. دوباره اندوه بود که دامن ایران را فرا گرفت و ایران سیاهپوش و داغدار شد. امریکاییها در ادامه خصومتهای خود اگرچه فرمانده ایرانی را به شهادت رساندند اما مراسم تشییع پیکر آن شهید بزرگوار به صحنهای از همبستگی ملی تبدیل شد. رنگها و تابلوهای جناحی برای چند روز هم که شده کنار رفتند و همه برای بدرقه حاج قاسم به خیابانها آمدند. اگرچه 17 دی یک اتفاق دیگر روح و روان ایرانیها را رنجیده کرده آنجا که در کرمان و در مراسم وداع با شهید سلیمانی 59 نفر بهخاطر ازدحام جان باختند. ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی حادثه بعدی بود که پیش آمد. 18 دی ماه دوباره ایران سیاهپوش شد. چند روز بعد دوباره این سیل بود که به جان مردم سیستان و بلوچستان و هرمزگان افتاد. 3 نفر هم در این حادثه فوت کردند و خسارات زیادی به مردم این خطه از کشور وارد شد.
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی میرفت که همچون آب سردی باشد بر تمام اتفاقات ناگوار حادث شده در سال 98 و مرهمی باشد بر زخمهای بخشهایی از جامعه که حالا نارضایتیشان قابل انکار نبود. بسیاری چشم دوخته بودند تا این آوردگاه سیاسی تبدیل به یک میدان رقابت آزادانه شود و شرایط و مقدمات انتخابات پایان بخش کدورتها و بعضی نارضایتیها باشد. فرجام کار اما آن نشد که بسیاری انتظار داشتند.
تحولات و اتفاقات روزهای بعدی حکایتگر آن بود که گویی بلای عظما در راه بوده و در آخرین روزهای سال خودنمایی کرده است. نگرانیها و ترس از شیوع بیماری وارداتی همه گیر شد و خطر به پشت در منزل همه رسید. به موازات شیوع ویروس مهلک اما صحنههای جدیدی هم از مواجهه و مقابله حکومتی و مردمی با آن آشکار شد. از کنار برخی آن قلتها و نقدها که بگذریم، ایران دوباره میدانی شد برای همکاری و همبستگی ملی. از هنرمندان و سیاسیون گرفته تا بازاریها و رسانهایها و فعالان حوزههای مدنی و اجتماعی هر کدام به طرقی درصدد دفع بلا برآمدند. خبرهای اعلام شده حکایتگر جان سختی ویروس منحوس بود و از میدان به در کردن آن حربهای ملی میطلبید. اقدامات پزشکی و دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با کرونا هست، کادرهای درمانی در صف مقدم جان فشانی کردند، نیروهای مسلح در میدانی دیگر وارد شدند، روحانیون و علما در حمایت از توصیههای پزشکی سنگ تمام گذاشتند و... همه دست به دست هم دادهاند تا همبستگی ملی تسریعکننده عبور از بحران کرونا شود. در همین چارچوب بود که تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است کرونا همبستگی در میان مردم و انسجام در نظام سیاسی را ایجاد کرده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرده که باید یک پیام در سطح جامعه منتشر شود و آن هم اینکه بیمار کرونایی یک قهرمان است؛ «امروز باید سرود همبستگی معطوف به کروناییها سروده شود، کسانی که بر تخت بیمارستان هستند و در برابر این بیماری مقاومت میکنند، ناتوان و شکسته نیستند بلکه یک قهرمان هستند و باید با غرور از این بیماران و خانوادههای آنان گفت. در این صورت بیمار مبتلا به کرونا جان و انگیزهای تازه میگیرد و محکم در برابر این بیماری میایستد تا دوباره سلامتی خود را بهدست آورد.»
مقصود فراستخواه، پژوهشگر مسائل اجتماعی هم معتقد است که «کرونا بسیاری از روابط را که در حال از بین رفتن بود دوباره تقویت بخشید.» او با تأکید بر توان خود ترمیمی بالای ایرانیان گفته است: «مردم ایران با تکیه بر حافظههای تمدنی و ذخایر فرهنگی و ادبی بسیار باارزش خود از تهدید بیماری کرونا عبور میکنند.در فرهنگ این جامعه و در پشت خاطره تمدنی آن، امید وجود دارد و مردم ما مرتب به هم یادآور میشوند که در ناامیدی بسی امید است و پایان شب سیه سپید است.»
همین امیدواری به برون رفت از این بحران را استاد جلالالدین کزازی پژوهشگر زبان و ادب فارسی هم در پیام خود به مردم ایران برجسته کرده است»؛ به یاری یزدان پاک و به پشتوانه منش مهینه ایرانی بر آنچه پیش آمده پیروز خواهیم شد، چون بارها نشان دادهایم میتوانیم از تیرگی روشنایی بسازیم.»
دو روز دیگر این سال سخت به پایان میرسد و ما ایرانیها در طول تاریخ خود و در مقاطع مختلف اعتقاد به «سپید بودن پایان شب سیه» را نشان دادهایم. پشتوانه تاریخی و فرهنگی ما ایرانیان در کنار روحیه همکاری و نوع دوستی و تأکیدات دینی بر رعایت بهداشت و نظافت حالا با مسئولیت شناسی مسئولان و جان فشانی پزشکان کنار هم قرار گرفته تا باور کنیم به قدرت معجزه همبستگی در روزهای سخت. ما کرونا را شکست میدهیم و دور نیست روزی که چه بسا همه این بیت شعر شاعر نه چندان معروف ایرانی شکیبی اصفهانی را زمزمه کنیم: «شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم/ ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.»