بنبست تغییر مسیرکنکور
«ما قصد نداریم شعاری برخورد کرده و ادعایی داشته باشیم که نتوانیم به آن عمل کنیم. حرف ما این است که باید کارکرد مؤسسههای کنکور و کتابهای کمکآموزشی را منتفی کرد، این روش چه زمانی تغییر پیدا میکند؟ وقتی که تنها خط ما آمادگی برای کنکور و دانشگاه نباشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، آدمها را برای زیستن آماده کنیم و نگاه خانوادهها را به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تغییر دهیم. آیا وقتی به این هدفگذاری برسیم باز هم مؤسسههای کنکور به این شکل فعالیت خواهند کرد یا روششان را تغییر میدهند؟» اینها صحبتهایی است که محسن حاجیمیرزایی، وزیر جدید آموزش و پرورش درباره روش برخورد و مواجهه با موسسههای کنکور و ناشران کتابهای کمکآموزشی مطرح کرده است؛ روشی متفاوت با وزیران پیشین که سعی داشتند راه ورود این موسسهها را به مدارس مسدود کنند و اجازه ندهند آموزش عمومی درگیر حواشی کنکور و آزمونهای متعدد علمی شود.
این تغییر مسیر و نگاه وزیر آموزش و پرورش از حذف کنکور و موسسات آموزشی به برچیدهشدن ماهیت آنها، حواشی و بحثهای فراوانی را بعد از انتشار گفتوگوی وی در جامعه معلمان و کارشناسان آموزشی به همراه داشته است. آنها در عین اینکه معتقدند این روش میتواند راهحل بهتری باشد، اما آن را سخت و غیرعملی میدانند که اجراشدنش نیاز به ساز و کارهای ویژهای در برنامه درسی مدارس، تغییر نگاه معلمان و خانوادهها دارد.
با کدام راه میخواهید مسیر کنکور را تغییر دهید؟
حسنی تولایی، مشاور تحصیلی دوره دوم متوسطه فرزانگان است. او در اینباره میگوید: «این نگاه وزیر جدید آموزش و پرورش به موسسههای کنکور منطقی و دستیافتنیتر است. چون این موسسهها و ناشران به قدری ریشههای خود را در نظام آموزشی کشور محکم کردهاند که برخورد آنی و سلبی با آنها جوابگو نیست و حتی غیرممکن به نظر میرسید. تا جایی که دیدید دعوا را تا سطح مراجع تقلید بالا بردند و زمانی که وزیر آموزش و پرورش از صداوسیما خواست که تبلیغات آنها را منتفی کند ولی در عمل دیدیم که این اتفاق رخ نداد و حتی بدتر شد.»
تولایی میگوید: «البته مسیر تازهای که وزیر آموزش و پرورش تعریف کرده کمی مبهم است و اگر مصداقهای درست و راهحل نردبانی برای آن تعریف نشود، محکوم به شکست خواهد شد. باید دقیقا بگویند که چگونه میخواهند آموزشهای کنکورمحور را به آموزش بر مبنای مهارت تغییر دهند و چطور میخواهند سیستم آموزشی اعم از فضای مدرسه، تجهیزات، معلم و محتوای درسی که براساس کنکور طراحی شده را به سمت آموزشهای کاربردی سوق دهند؟ این هدفگذاریها باید شفاف شود.»
انگیز قوی مالی مؤسسههای کنکور مانع ازتغییر میشود
در این میان برخی کارشناسان آموزشی معتقدند که موسسههای کنکور قویتر از نهاد آموزش و پرورش هستند و بعید است آنها به مسیری تن بدهند که سود کمتری عایدشان شود، چون چرخش مالی فعلی آنها بینظیر است و دلیلی وجود ندارد که آن را تغییر دهند. محسن طاهریان، معلم فیزیکی که 23سال سابقه تدریس در مدارس اصفهان را دارد، در اینباره میگوید: «این نگاه جدید که آموزشگاهها و موسسههای کنکور را با تحول جدید در آموزش و پرورش همراه کنیم، خوب است اما به نظرم خیلی سخت و پیچیده به نظر میآید و اگر دستهای فاسد از سر مدارس قطع نشود، آش همان آش و کاسه همان کاسه. وزیر آموزش و پرورش و معاونان وی توضیح دهند که چگونه میخواهند کسانی را که سالهاست از این راه ثروتهای کلان به دست آورده و هر روز شعبه جدیدی در موسسههای خود براساس کنکور ایجاد کرده و نیازهای تازهای را در این مسیر تعریف کردهاند، قانع کنند تا به مسیری بروند که چشمانداز آن مشخص نیست؟»
طاهریان گفت: «حاجیمیرزایی گفت برنامه داریم که ارگانهای خدماتی، بهداشتی، فنی و مهندسی به ما بگویند به چه نیروهایی نیاز دارند و ما براساس آن دانشآموزان را تربیت کنیم، آنوقت این موسسهها همچون ما تغییر مسیر داده و آموزشهای خود را از کنکور به این سمت میآورند. این صحبت نامفهوم است. مگر وظیفه آموزش و پرورش تامین مستقیم نیروی کار است؟ پس این وسط نقش دانشگاهها چیست؟ آیا قرار است مدارس جایگزین دانشگاهها شوند؟»
او افزود: «البته من همچون وزیر آموزش و پرورش معتقدم مقابله آنی و بدون برنامه با این بازار وسیع که از کنکور و کتابهای کمکآموزشی درآمدهای کلان دارند و بهشدت تنومند شدهاند، اصلا منطقی نیست و باید طرح واقعبینانهتری برای آنها تعریف کرد اما این را هم بگویم که راه جدید هم آنها را مجذوب خود نخواهد کرد.»
والدین؛ بزرگترین مانع حذف مؤسسههای کنکور
موسسههای کنکور و کلاسهای کمکآموزشی از اواسط دهه80 آنچنان توسعه پیدا کرده و بر زندگی تحصیلی میلیونها نوجوان و کودک تاثیر مستقیم گذاشته که چارهای جز تندادن به قواعد بازیای که آنها برای آیندهشان طراحی کردهاند، نمیبینند. این موسسهها و آموزشگاهها برای همه دروس و هر 12پایه تحصیلی برنامههای دقیق و متنوعی دارند و هر روز بر محتوای آموزشی مدارس مسلطتر میشوند. برخی میگویند تنها قربانی این ماجرا، دانشآموزان هستند و بعید است که بهراحتی راه نجاتی از آن پیدا کنند.
سپیده رخش، مدیر بازنشسته دبیرستان متوسطهای است که میگوید سالها تلاش کرده تا دانشآموزانش را در معرض اضطراب کنکور قرار ندهد و معلمان بدون کتاب تست و کلاسهای کنکور، آموزش باکیفیتی را ارائه دهند. او میگوید: موانع بسیار زیادی است که اجازه نمیدهد دانشآموزان بدون دغدغه کنکور درس بخوانند و به عقیده او بزرگترین مانع والدین هستند. «تجربه 34سال معلمی و مدیریت در مدارس به من نشان داده هرچقدر که شما دانشآموز و معلم را قانع کنید که کنکور اصل نیست و دانشآموز باید برای زندگی در آینده آماده شود و مهارتهای لازم را یاد بگیرد، باز هم میبینیم که والدین رضایت نمیدهند و سخت مشتاق این هستند که فرزندانشان برای کنکور آماده شوند.»
پزشکشدن؛ آرزوی مشترک خانوادههای ایرانی
این مدیر بازنشسته ادامه داد: «شاید بگویید که هر سه ضلع این مثلث نیاز به اقناعسازی دارند و والدین هم باید در این زمینه توجیه شوند. البته که ما این روش را در مدرسه خودمان دنبال کردیم و جلسات متعددی با آنها داشتیم؛ ولی شاید 10درصد از والدین در نهایت پذیرفتند که قبول شدن در دانشگاه اصل و اساس زندگی فرزندانشان نیست و آنها راههای دیگری جز تحصیل در دانشگاه هم دارند. یکسال در این زمینه با توجه به جامعه آماری والدین مدرسهمان، پژوهش علمی انجام دادیم و آنجا بود که متوجه شدیم نظر خویشاوندان، همکاران، دوستان و... در عقاید آنها دخالت مستقیم دارد و فرزندانشان را دائم با گروه همسالان خود در خانوادههای دیگر مقایسه میکنند؛ مانعی که ابعاد پیچیده اجتماعی دارد. اصلا یکی از آرزوهای مشترک خانوادههای ایرانی این است که فرزندانشان به درجات بالای علمی و شغلی برسند که قبولی در رشته پزشکی و تحصیل در آن در قله این آرزوهاست.»
رخش برای اینکه صحبتهایش را واضحتر توضیح دهد خاطرات انتخاب رشته مقطع متوسطه دانشآموزانش را تعریف کرد: «هیچ سالی نبود که هدایت تحصیلی دانشآموزان از سوی والدین به حاشیه کشیده نشود. وقتی دانشآموزی را به رشته علوم انسانی میفرستادیم با تعداد زیادی از پدران یا مادران مواجه میشدیم که میگفتند فرزند من باید به رشته ریاضی یا تجربی برود. علوم انسانی برای دانشآموزان تنبل است و... برای هدایت به سمت فنی حرفهای یا کاردانش که مقاومتها شدیدتر بود و از هر 10نفر شاید یک نفر به اکراه راضی میشد که فرزندش در هنرستان ادامه تحصیل بدهد. حالا خودتان این موضوع را تعمیم بدهید به حذف کنکور و یادگیری مهارتهای فنی و زندگی بهجای پیمودن مسیر دانشگاه. ببینید با چه مانع بزرگی بر سر راهتان روبهرو خواهید بود.» او تاکید کرد: «به عقیده من باید همزمان با معلمان و دانشآموزان، والدین در سراسر کشور را هم نسبت به تغییرات جدید در آموزش و پرورش آگاه کرد و آنها را به این درک رساند که دانشگاهرفتن هدف زندگی نیست. البته این را هم بگویم که بر اساس تجربه جامعه، برخی خانوادهها به این فهم رسیدهاند ولی تا هدف اصلی بسیار فاصله داریم.»
البته کارشناسان در شرایطی معتقدند که وزیر آموزش و پرورش برای تغییر مسیر موسسات آموزشی و کنکوری باید برنامهای روشن و عملیاتی ارائه دهد که خود حاجیمیرزایی معتقد است؛ اولین گام برای حذف کنکور «فراهمکردن زمینه صحبت درباره آن در جامعه» است. او گفت: «اگر این اتفاق نیفتد و مطالبه خانوادهها را در امر آموزش تغییر ندهیم به نقطه مطلوبی برای کمرنگکردن کنکور نمیرسیم. جامعه درحال حاضر درکی از سند تحول بنیادین ندارد و همین باعث شده که نگاهش به سمت کنکور و دانشگاه باشد. من اتفاقا از مؤسسات کنکور خردهای نمیگیرم و مبارزه با آنها را هم سخت نمیدانم. وقتی پایان کار مدارس به کنکور ختم میشود، به اقتصاد پیرامون آن خط میدهیم که مقصد اینجاست. بنابراین ما باید تغییر جهت دهیم تا آنها هم به سمتی که ما میخواهیم تغییر مسیر دهند.»
البته وزیر آموزش و پرورش در حالی یکسال قبل از پایان دولت یازدهم از تغییر مسیر کنکور و موسسات آموزشی حرف میزند که تاکنون تعداد زیادی وزیر آموزش و پرورش آمده و رفتهاند ولی کنکور نهتنها باوجود قانون حذف که سالهاست اجرایی نشده باقیمانده، بلکه اقتصاد حاشیههای کنکور سال به سال قویتر میشود و حذف کنکور سختتر.