x
۲۴ / بهمن / ۱۳۹۸ ۰۶:۳۰

همسران جانبازان: حمایت نمی شویم؛ نگران فرداییم

همسران جانبازان: حمایت نمی شویم؛ نگران فرداییم

بیش از 30 سال از پایان جنگ می‌گذرد اما گروهی از جانبازان هنوز با تبعات ناشی از جنگ دست به گریبانند.

کد خبر: ۴۱۶۶۴۲
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این روزها هزینه‌های پرستاری و دارو برای افرادی که درصد بالای جانبازی دارند سنگین است، اگر‌چه بنیاد شهید مبلغی را پرداخت می‌کند اما این رقم نمی‌تواند کفاف هزینه‌های سنگین نیازها و نگهداری را بدهد. در کنار این جانبازان پرستارانی هستند که کمتر دیده شده‌اند، همسران جانبازان، زنانی هستند که بدون هیچ چشمداشتی شبانه روز در حال نگهداری از جانبازان هستند. مشکلات و معضلاتی که خانواده جانبازان بویژه آن دسته که درصد جانبازی آنها بیش از 70 درصد است بر کسی پوشیده نیست.

به‌گفته برخی از همسران جانبازان قطع حق پرستاری بعد از فوت، یکی از دغدغه‌هایی است که باعث نگرانی خانواده‌ها شده واز طرفی حال جسمی و به‌تبع آن روحی خیلی از جانبازان با افزایش سن هر روز رو به وخامت می‌رود.

همسر شهریار نخعی جانبازی که ویلچرنشین است و 70درصد جانبازی دارد، بعد از 30 سال نگهداری از همسرش هنوز هم نگران آینده است. او در اوج جوانی با مردی ازدواج کرده که نمی‌تواند به تنهایی بسیاری از کارهای روزمره خود را انجام دهد. جانبازان در فیش حقوقی حق پرستاری دریافت می‌کنند. اما این مبلغ که بخش اعظم حقوق آنها را شامل می‌شود بعد از فوت قطع می شود. همین عامل هم بزرگ‌ترین نگرانی جانباز نخعی و همسرش است.

اولین جمله‌ای که خانم نخعی گفت، این بود: «همسرم که گفت خبرنگار روزنامه ایران می‌خواهد با تو صحبت کند، خیلی تعجب کردم. بعد 30 سال بالاخره یکی یاد ما هم افتاد!» و شروع کرد به درد دل: «در طول این همه سال پرستاری عاشقانه از همسرم، تمام مفاصلم دچار مشکل شده‌اند.

مجبورم همه کارها را خودم انجام دهم. یکی دو بارهم پرستار گرفتیم اما به‌دلیل مشکلاتی که به‌وجود آمد ترجیح دادم خودم از همسرم نگهداری کنم. حمل‌ونقل ویلچر و سنگینی آن خیلی به کمرم فشار آورده، در عین حال مشکل کلیه و خونریزی‌های مکرر هم دارم. تا امروز حتی یک ریال هم کمک هزینه برای دندانپزشکی به من تعلق نگرفته است. یک بار به بنیاد شهید مراجعه کردم، گفتند که تو برای رضای خدا با یک جانباز ازدواج کردی؛ نباید توقعی از ما داشته باشی. این حرف آنها مثل پتک توی سرم کوبیده شد.

همسرم جانباز بود که من عاشقانه با او ازدواج کردم. اما بالاخره دردهای ناشی از نگهداری از جانباز هم خیلی زیاد است. آیا نباید کسی به داد ما برسد؟ او در ادامه می‌افزاید: در آستانه 50 سالگی از نظر جسمی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنم.

متأسفانه به لحاظ درمانی فقط معدودی از بیمارستان‌ها خدمات‌رسانی می‌کنند. فکر می‌کنم باید بخشنامه‌ای برای برخی پزشکان صادر شود تا بتوانیم هزینه‌های کمتری بپردازیم. ارائه خدمات دارویی مانند گاز استریل برای زخم بستر، باند، شربت‌های درمانی و مسکن‌ها باید در اختیارمان باشد اما حتی برای این اقلام دارویی روزانه هم ریالی به ما کمک نمی‌شود. در کنار این مشکلات بیشتر از هر دردی زخم زبان و نگاه سنگین برخی افراد آزارم می‌دهد وقتی گمان می‌کنند که ما از امکانات بالایی برخوردار هستیم در حالی که نمی‌دانند روزهایمان به سختی می‌گذرد و نگران فردایی نامعلوم بعد از فوت همسرمان هستیم.»

همسر آقای صفویه جانباز بالای 70 درصد هم که برای دفاع از وطن دوپای خود را از دست داده و قطع نخاع است می‌گوید بعد از 34 سال زندگی مشترک با همسر جانبازم همه چیز برایم عادی شده، همسرم هنگام آزادسازی خرمشهر جانباز شد و 37 سال از جانبازی ایشان می‌گذرد، دیگر در مشکلات یک جوری حل شده‌ام و حس نمی‌کنم که یک زندگی غیرعادی دارم.

پس از تحمل سال‌ها بیماری، فعالیت‌های همسرم کمتر شده، مشکل ریه پیدا کرده، ناراحتی کلیه و زخم بستر هم دارد. او می افزاید: با همسران جانبازان دیگر در ارتباط هستم و می‌دانم که همه آنها هم مشکلات‌شان مثل من است زانودرد، مشکل دیسک کمر و پادردهای مزمن یک روز هم رهایم نمی‌کند. سایه خداوند روی زندگی ماست که تا این لحظه توانستم بار سنگین زندگی را به دوش بکشم. حتی فرزندانم هم کمردرد دارند. به‌خاطر زخم بسترهای همسرم سه ماه پیش درخواست تشک مواج دادم. بالاخره بعد از سه ماه دوندگی تشک تهیه شد. تاکنون برای خودم هیچ درخواستی ازدستگاه‌های دولتی نداشتم. اما انتظار دارم بیشتر به ما توجه کنند چرا که ما جوانی و عمر خود را فدا کرده‌ایم.

پای دردل‌های همسر جواد استوار، جانباز 70 درصد دیگری نشستم. او هم مثل سایرین از قطع شدن حق پرستاری پس از فوت همسرش نگران است و می‌گوید: در همه جای دنیا همسران جانبازان حقوق دارند اما ما باید نگران آینده باشیم. آیا‌ شأن ما این است؟

به‌خاطر جابه‌جایی ویلچر مشکلات شدید دست و کمر دارم. بعد از 35 سال نگهداری از همسرم به بیماری‌های مختلفی مبتلا شده‌ام. در این بین مسأله اشتغال فرزندانم هم به دغدغه بزرگی تبدیل شده است. دختری 21 ساله و پسری 19 ساله دارم. خیلی‌ها فکر می‌کنند بچه‌های شاهد و ایثارگر از امکانات زیادی برخوردارند ولی به‌هیچ وجه این طور نیست اتفاقاً دغدغه اشتغال فرزندان به امری آزاردهنده تبدیل شده است. ما هم مثل بقیه مردم برای پیدا کردن کار با مشکل مواجهیم.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x