روز سیاه آمریکا
روز جمعه را میتوان یکی از تاریکترین روزهای تاریخ ایالات متحده دانست؛ روزی که سناتورهای جمهوریخواه این کشور چشمانشان را به روی تمام حقیقتها و مدارکهای موجود بستند تا به هر نحو ممکن اجازه خدشهدار شدن جایگاه دونالد ترامپ را ندهند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، جمهوریخواهان بدعت بسیار بدی را در امریکا نهادند. آنها عامل از بین رفتن ساختار تعاملی دو حزبی امریکا در دهه 90 میلادی به رهبری نیوت گینگریچ بودند و حالا نیز تمام فرآیندهای سیاسی و حقوقی را به رهبری میچ مک کانل از بین بردند. جلسه استیضاح دونالد ترامپ نماد نابودی عدالت و برگزاری یک دادگاه عادلانه حداقل در ظاهر بود. جمهوریخواهان یک تمامیتخواهی کامل را نشان دادند. آنها به هر نحو ممکن چه به لحاظ ساعات پخش تلویزیونی استیضاح و چه به لحاظ عدم ارایه هرگونه سند و شاهد جدید برای شخص دونالد ترامپ به عنوان رییسجمهور ایالاتمتحده سنگ تمام گذاشتند. شاید استیضاح دونالد ترامپ را بتوان اولین دادگاهی در تاریخ سیاسی امریکا دانست که بدون هیچ شاهدی برگزار شد و اجازه هیچگونه اقدامی که میتوانست دونالد ترامپ را به خطر اندازد را ندادند. دموکراتهای سنای امریکا تلاش کردند قطعنامهای را به رای بگذارند که طی آن بتوانند شاهدانی را به جلسه استیضاح احضار کنند اما جمهوریخواهان رسما جلوی این مسیر را گرفتند، هر چند دموکراتها امید زیادی داشتند که حداقل 4 جمهوریخواه از آنها حمایت کنند اما نکته اینجا بود که آنها تنها توانستند حمایت 2 سناتور جمهوریخواه را کسب کنند که آن میت رامنی و سوزان کالینز بود و 2 سناتوری که امید بود تا در این مسیر دموکراتها را همراهی کنند درنهایت رای مخالف دادند. لیزا مورکوفسکی و لامار الکساندر روز جمعه تصمیم گرفتند تا از شنیدن صدای شاهدان و ارایه اسناد جدید حمایت نکنند و درنهایت این قطعنامه با 51 رای مخالف و 49 رای موافق به تصویب نرسید.
این رای اگرچه دونالد ترامپ را تبرئه نهایی نکرد اما مجلس سنا نشان داد که طی روزهای آینده دونالد ترامپ را رسما از زیر تیغ استیضاح خارج میکند. طبق برنامهریزیهای انجام شده چهارشنبه آینده رایگیری نهایی انجام خواهد شد، زیرا روز دوشنبه سوم فوریه انتخابات درونحزبی آیووا برگزار میشود و روز سهشنبه نیز بناست دونالد ترامپ در مجلس نمایندگان حاضر شود و سخنرانی سالانه خود را ایراد کند و پس از آن مجلس سنا رایگیری نهایی خود را انجام خواهد داد.
اما آنچه مشخص است سنا حاضر نشد اظهارات احتمالی جان بولتون علیه دونالد ترامپ را بشنود؛ اظهاراتی که بناست در کتاب جدید بولتون احتمالا منتشر شود جایی که او عنوان میکند ترامپ از او خواسته تا در کارزار فشار بر اوکراین به رییسجمهوری کمک کند.
آنچه جمعه شب سناتورهای جمهوریخواه خواستند این بود که دونالد ترامپ در مسند خود بدون هیچ تغییری باقی بماند و مهم نبود که آیا او گناهکار است یا نه. حتی بسیاری شاید میدانستند که او اقدامی خلاف قانون انجام داده و باید گناهکار شناخته میشد اما درنهایت تصمیم گرفتند بین اجرای عدالت و حفظ جایگاه دونالد ترامپ دومی را انتخاب کنند.
به نوشته سیانان، تمامی کودکان امریکایی در مدارس چارچوب قانون اساسی و تفکیک قوا را آموزش میبینند و به آنها گفته میشود این تفکیک قوا یک اختراع مبتکرانه توسط بشر است تا جلوی سوءاستفاده بیش از حد یک فرد از قدرت گرفته شود. اما اکنون عامل توازن بخشی برای تفکیک قوا کاملا به سمت یک طرف گرایش پیدا کرده و یک قدرت بیحد و مرز را به او اعطا کرده است. مشخص نیست مردم امریکا تا چه حد نسبت به قدرت گرفتن اینچنینی دونالد ترامپ رضایت داشته باشند اما آنچه حقیقت دارد این است که دونالد ترامپ پولهای مالیاتدهندگان امریکایی را دریافت و از آن برای اعمال فشار بر اوکراین و سوءاستفاده از قدرت خود بهرهبرداری کرده است. در این بین حتی سناتورهایی مانند الکساندریا و مارکو روبیو اذعان کردند که دونالد ترامپ تخلف کرده اما درنهایت تصمیم گرفتند کماکان خود را در کنار دونالد ترامپ حفظ کنند. آنچه این استیضاح نشان داد، آن است که نهاد ریاستجمهوری در امریکا عملا فراتر از سایر نهادهایی قرار گرفته که میتوانند قدرت او را محدود یا نظارت کافی روی آن داشته باشند.
سنا عملا با امتناع از پذیرش حضور شاهد جدید در جلسه استیضاح قدرت خود را به رییسجمهور واگذار کرد، بهخصوص اینکه اگر دونالد ترامپ بار دیگر در سال 2020 به عنوان رییسجمهور انتخاب شود به قدرتی نامنتها دست پیدا خواهد کرد که هیچکس جلودار او نخواهد بود، زیرا دونالد ترامپ بارها نشان داده این توانایی را دارد که کنگره امریکا را دور بزند و حتی به نحوی دیوان عالی امریکا را نیز دراختیار خود گرفته است.
بدعتی که جمهوریخواهان و اختیاراتی که به دونالد ترامپ دادند را دیگر نمیتوانند به راحتی برای روسای جمهور دیگری جز ترامپ اعمال نکنند. هر رییسجمهوری میتواند با نادیده گرفتن کنگره امریکا با فرمانهای اجرایی کشور را اداره کند و تنها کنگره تبدیل به محلی برای تایید خواستههای مالی رییسجمهور شود. اما بدعت دیگری که در این مسیر نهاده شد، این بود که جمهوریخواهان تایید کردند هر رییسجمهور مستقری میتواند علیه رقبای انتخاباتی خود دست به اقدام بزند و از جایگاه خود علیه آنها سوءاستفاده کند. دونالد ترامپ به نحوی از تمامی ابزارهای خارجی خود استفاده و تلاش کرده برای رسیدن به اهداف داخلی خود کمک بگیرد. دموکراتها بارها و بارها در مورد این موضوع موضعگیری کردند و اگرچه معدود جمهوریخواهانی بودند که در این مسیر از دموکراتها حمایت کردند اما اقدام آنها راه به جایی نبرد.
پروندهها و موضوعاتی که دونالد ترامپ در طول کمتر از 4 سال با آن درگیر بوده اگر هر رییسجمهور دیگری با آن درگیر بود قطعا تاکنون به نحوی برکنار شده بود، اما دونالد ترامپ از پرونده دخالت روسیه در انتخابات 2016 گرفته تا پرداخت حقالسکوت برای یک رابطه نامشروع و در آخر پرونده اوکراین هر کدام به تنهایی برای برکناری یک رییسجمهور کافی بود اما حالا او با رای نیاوردن استیضاح عملا قدرتمندتر از گذشته خواهد بود. شاید در تاریخ سیاسی امریکا هیچ رییسجمهوری تا این حد خود را خارج از قید و بندها و محدودیتهای سیاسی و چارچوبهای قانونی در امریکا ندیده است.
دانا میلبانک، ستون نویس واشنگتن پست مینویسد: رایگیری جمعه شب یک پایان زشت برای یک محاکمه زشت بود. وکلای ترامپ تلاش کردند تا نشان دهند هیچ مشکلی در رابطه با اوکراین وجود ندارد، حتی نسخههای خطی که از کتاب جان بولتون هم به دست آمد سعی شد نادیده گرفته شود، چراکه این نوشتهها مدرکی غیرقابل انکار به حساب میآمد. اما جمهوریخواهان به مرحلهای جدید سقوط کردند تا نشان دهند گناههای ترامپ هیچ اهمیتی ندارد. پایههای سست دموکراسی امریکا روز به روز ضعیفتر از گذشته میشود. شاید اگر دونالد ترامپ برای یک دوره چهار ساله دیگر رییسجمهور شود، میتوان او را به جای رییسجمهور پادشاه مطلق امریکا دانست، چراکه او حتی اگر در انتخابات بعدی هر دو مجلس را نیز از دست بدهد یک دیوان عالی دارد که از او حمایت کافی را انجام میدهد و دیگر مهم نیست کنگرهای وجود داشته باشد یا نداشته باشد. دموکراتها اگرچه با دراختیار گرفتن مجلس نمایندگان سعی کردند سدی در برابر زیادهخواهیهای ترامپ باشند اما هر لحظه مشخص شد که اگر ساختار تعاملی در ایالاتمتحده اجرایی نشود این ساختار از بین میرود. ساختار سیاسی امریکا باوجود همه اختلافات میان احزاب و گروهها یک ساختار تعاملی بوده که بنیانگذاران آن نه در قوانین به آن اشاره کردند و نه اجباری برای اجرای آن وجود داشته، بلکه ساختار باعث شده بود که این روند طی شود تا دموکراسی امریکا پایدار باقی بماند. اما حالا پایههای این دموکراسی روز به روز سستتر میشود که عامل اصلی این اتفاق نیز جمهوریخواهانی هستند که اجازه دادند یک دادگاه چشمانش را به تمامی حقایق موجود علیه ترامپ ببندد و بگوید باوجود همه اتهامات و گناهان او باید کماکان در کاخ سفید بماند.