x
۱۲ / بهمن / ۱۳۹۸ ۱۶:۱۴

غلبه بر شکست عاطفی

غلبه بر شکست عاطفی

همه ما تعریفی برای «شکست در رابطه» داریم که ممکن است کاملا با تعریف دیگری متفاوت باشد. همان‌قدر که خود ما با یکدیگر فرق داریم و از زوایای مختلف به یک موضوع واحد نگاه می‌کنیم، به همان میزان هم می‌توانیم تعاریف گوناگونی از شکست عاطفی داشته باشیم.

کد خبر: ۴۱۳۹۱۵
آرین موتور

 مثلا ممکن است یک نفر بگوید وقتی نمی‌توانیم مانند قبل به همدیگر عشق بورزیم، یعنی شکست خورده‌ایم؛ درصورتی که شاید این موضوع برای شخص مقابل اصلا قابل‌قبول نباشد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، در هر صورت ما هر تعریفی از شکست داشته باشیم، همه ما در یک مورد با هم مشترکیم و آن این است که هنگام شکست، حس بدی وجودمان را فرا‌می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌کس نمی‌خواهد آن را تجربه کند و از آن گریزان است.

شکست عاطفی 

اگر شکست را مفهومی در برابر «برد» بدانیم، وقتی صحبت از «شکست عاطفی» می‌شود، هم می‌خواهیم بدانیم «برد عاطفی» به چه معناست. می‌توان به جای برد از کلمه موفقیت استفاده کرد. می‌توان گفت شخص زمانی در رابطه موفق است که به اهدافش رسیده باشد. حالا هدف می‌تواند گذراندن اوقات خوش باشد، می‌تواند تفاهم، همدلی، یاد‌گرفتن، کسب طبقه اجتماعی بالاتر و ردوبدل هیجانات مختلف (عاطفی، احساس تعلق، احساسات جنسی و...) باشد؛ یعنی معمولا در روابط عاطفی چنین اهدافی دنبال می‌شود.

اقتصاد عاطفی

در واقع سؤال مهمی که ما می‌توانیم در اقتصاد یک ارتباط عاطفی داشته باشیم، این است که حالا که در رابطه عاطفی با طرف مقابل خود هستیم، یعنی شخص خاصی را انتخاب کرده‌ایم، این رابطه چه چیز خاصی به ما می‌دهد و در عوض چه فرصت‌ها و چه چیزهایی را از ما می‌گیرد؟ و از نظر ما کدام یک بر دیگری می‌چربد؟ در این بین شکست عاطفی جایی است که دستاوردها و آورده‌های رابطه برای‌مان به نسبت چیزهایی که از دست داده‌ایم و هزینه‌هایی که کرده‌ایم، کمتر باشد.

منطق اقتصادی

گاهی وقتی چنین سؤالاتی در زندگی با طرف مقابل برایمان پیش می‌آید به‌نظرمان می‌رسد؛ «خب طرح این سؤال‌ها در ذهن به‌نظر خیلی بازاری می‌رسد. شاید اینطور پرداختن و سؤال و جواب مطرح کردن در مورد مسائل عاطفی درست نباشد و...» اما فراموش نکنید که منطق این حوزه هم منطق اقتصادی است که در آن مفاهیم سرمایه، برگشت سرمایه و سود و زیان مهم است. منطق سود و زیان در تعابیر قرآنی و حدیثی نیز کاربرد دارد؛ مثلا «ان الانسان لفی‌خسر؛ الدنیا متجر اولیاء‌الله- دنیا محل تجارت دوستان خداست». جواب‌دادن به خیلی از این سؤالات محاسبه‌کردنی نیست ولی ما خودمان جوابش را می‌دانیم؛ یعنی وقتی در رابطه هستیم، دقیقا می‌دانیم کجا‌ها داریم ضرر می‌کنیم، ولی اگر کسی از ما عدد بخواهد، نمی‌توانیم عدد خاصی ارائه کنیم، چون وقتی از مفاهیم کیفی و کیفیت چیزهایی صحبت می‌کنیم که مادی نیستند، نمی‌توانیم آنها را با خط‌کش اندازه بگیریم ولی خودمان میزان و اندازه آنها را می‌دانیم؛ مثلا می‌فهمیم طرف مقابل‌مان از بودن با ما رضایت دارد یا نه؟ یا خودمان در ازای بودن در این سرمایه‌گذاری عاطفی چه فرصت‌های عاطفی در زندگی را از دست داده‌ایم.

تاجران عاطفی 

اگر منطق اقتصادی را در رابطه بپذیریم، می‌توانیم این سؤال را مطرح کنیم که «همانطور که یک تاجر در برابر فقدان یا ضرر اقدامی می‌کند، آیا انسان هم می‌تواند در برابر ضرر روح و روانش اقدامی کند؟» جواب مثبت است. حتما می‌توان ضرر‌های عاطفی را هم جبران کرد، چون همه ما به نوعی تاجریم. حتی در مفاهیم دینی و قرآنی هم به‌طور کلی خیلی از مفاهیم سود و زیان نام برده شده است؛ «دنیا محل تجارت دوستان خداست و...» پس این تعبیر استعاره‌ای است که حتی در مفاهیم قرآنی هم از آن استفاده شده است.

اگر قبول داشته باشیم که همه ما به نوعی تاجر هستیم، حالا می‌توانیم ببینیم چه چیزی را داریم تجارت می‌کنیم و جواب گاهی این است که «جان، احساسات و دوست‌داشتن‌ها و کینه‌ها»ی خود را تجارت می‌کنیم. البته در اینجا منظور از جان «بخش مقدس درون» ماست. در واقع ما تمام آمال و آرزوهای خودمان را پای ایده و انتخاب خود‌مان می‌گذاریم؛ علاوه بر اینکه زمان و وقتمان را هم می‌گذاریم.

چه می‌توان کرد؟ 

گاهی ما به جایی می‌رسیم که احساس می‌کنیم به هر علت (گذر زمان، عوض‌شدن طرف مقابل یا بالا‌رفتن سن و...) حوصله جنگیدن نداریم؛ درصورتی که حتی رابطه هم همان است، اما شاید خود ما آن آدم چند سال قبل نیستیم و معیار‌ها و مسائلمان عوض شده و نمی‌توانیم رابطه را مانند قبل ادامه دهیم. وقتی به این نقطه می‌رسیم چه کار می‌توانیم بکنیم؟

اولین کار این است که علت روزهای بد را تشخیص دهیم، جلوی روزهای بد را بگیریم و آنها را کمتر کرده و به روزهای معمولی تبدیل کنیم و در نهایت تعداد روزهای خوبمان را بیشتر کنیم.

مثلا اگر مشکل را سیگار‌کشیدن طرف مقابل در نظر بگیریم، یا کسی که سیگار می‌کشد باید کمتر سیگار بکشد، یا طرف مقابل باید حساسیتش را کمتر کند. البته بهترین حالت برای حل مسئله ترکیبی از هر دوی آنهاست، گاهی ما می‌خواهیم بدانیم در ازای تلاشی که برای حفظ رابطه می‌کنیم و در واقع یک گام به جلو بر‌می‌داریم، طرف مقابل چه کار می‌کند و آیا واقعا متوجه این تلاش ما می‌شود؟ در واقع نکته اصلی این است که به یکدیگر نشان دهیم هنوز برای همدیگر مهم هستیم و بهتر است از تمام توانمان برای حل مشکل سردی ارتباط خود استفاده کنیم و باور داشته باشیم که ارزشش را دارد.

افق را اشتباه نگیرید

گاهی با توجه به پیش‌فرض‌های ذهنی خود و ماندن در حسرت روزهای ابتدایی رابطه، چشم‌انداز دیگری داریم که با افق واقعی رابطه پیش رویمان خیلی متفاوت است و همین موضوع، انگیزه لازم برای تلاش بیشتر‌ را از ما می‌گیرد. در اینجا باید سعی کنیم افق واقعی پیش‌رویمان را بهتر ببینیم؛ یعنی به بیان دیگر به جای ماندن در رویا‌های گذشته، حقیقت پیش‌رویمان را بپذیریم.

قواعد بازی را رعایت کنید 

همانطور که برای واردشدن در هر بازی باید به قوانین آن احترام گذاشت و آنها را رعایت کرد، برای وارد‌شدن در رابطه مهمی مثل ازدواج هم باید به قوانین آن پایبند بود. مثلا قاعده بازی فوتبال این است که در زمان و مکان مشخصی بازی شود، نباید به توپ دست زد، باید به‌نظر داور احترام گذاشت و... ولی اگر کسی این قوانین را رعایت نکند، چه اتفاقی می‌افتد؟ اولین نکته این است که اگر کسی این طوری بازی کند، آن بازی دیگر «فوتبال» نیست. در‌واقع با رعایت نکردن قوانین بازی، نام بازی هم عوض می‌شود!

اگر ما از ابزاری استفاده کنیم که کل قاعده بازی را به هم بزند، شاید دیگر نتوانیم به‌راحتی موضوع را در چارچوب مسائل آن بازی حل کنیم، چون به قاعده بازی پایبند نبوده‌ایم. در مورد ازدواج هم دقیقا موضوع به همین شکل است؛ یعنی اگر نتوانیم به تعهدات خود پایبند باشیم، شایدگاهی نتوانیم موضوع را به‌راحتی در چارچوب مسائل ازدواج بررسی کنیم. با این حال، اگر در رابطه لغزش‌های طولانی‌مدت و خطاهای مکرر وجود دارد، باز هم نمی‌توانیم پایان آن را اعلام کنیم و بگوییم رابطه تمام‌شده؛ ولی می‌توانیم بگوییم رابطه شکست خورده و این دو خیلی با هم فرق دارند، چون رابطه شکست‌خورده، مثل یک قوری است که ترک برداشته ولی خرد نشده؛ یعنی هنوز می‌توانیم آن را بند بزنیم و دوباره استفاده کنیم.

مواظب تاریخ مصرف ارتباط خود باشید! 

گاهی سرد‌شدن رابطه زناشویی به این دلیل است که یک طرف رابطه بیش از حد عوض شده و طرف مقابل یا نمی‌تواند این تغییر را هضم کند یا هضم می‌کند، ولی نمی‌تواند خود را با آن تطبیق دهد. در اینجا انگار رابطه به جایی می‌رسدکه تاریخ مصرف آن به روزهای پایانی رسیده. البته شاید این تعبیر درستی برای رابطه مقدسی مثل ارتباط زناشویی نباشد و به‌اصطلاح تو ذوق آدم بخورد، ولی گاهی برای متوجه‌شدن عمق یک اشتباه و مراقبت بیشتر از یک ارتباط، لازم به‌نظر برسد.

تنوع‌طلب نباشید

گاهی بدون هیچ دلیل مشخصی و شاید فقط به‌خاطر اینکه روزهای خوش گذشته دیگر تکرار نمی‌شود، دو طرف نمی‌توانند از بودن در رابطه با یکدیگر لذت ببرند. در اینجا قبل از هر چیز باید متوجه خودخواهی‌های وجود خود باشیم و صرف پرداختن و سرگرم‌بودن و تنوع‌طلب‌بودن خود، رابطه را شکست خورده ندانیم. در اینجا باید قبل از مقصر‌بودن رابطه، بیشتر به ضعف‌ها و خودخواهی‌های خودمان توجه کنیم و بدانیم با داشتن چنین ضعفی در هیچ رابطه‌‌ای نمی‌توانیم احساس خوبی داشته ‌و موفق باشیم، چون علاوه بر اینکه هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده‌ایم، باید بدانیم که هر رابطه‌ای هم بعد از مدتی تازگی و تنوع خود را از دست می‌دهد.

بعد از شکست

اما اگر با تمام تلاش‌های دو طرف و تحت‌تأثیر عوامل مختلف (تنوع‌طلبی‌های کنترل‌نشده، دخالت خانواده‌ها، نداشتن استقلال عاطفی و اهداف مشخص، شکست‌های اقتصادی و مالی و...)، رابطه شکست خورد و به‌نظر رسید که دیگر جایی برای تلاش باقی نمانده، بعد از آن چه کار می‌توان کرد. در واقع بهترین کار قبول و پذیرش آن است؛ «گاهی اعتراف به یک شکست، ده‌ها پیروزی احتمالی آینده را بیمه می‌کند.» گاهی وقتی نمی‌توانیم اعتراف کنیم که شکست خورده‌ایم، سال‌های زیاد و مفیدی از زندگی خود را از دست می‌دهیم. اگر تمام تلاش‌های خود را کرده‌ایم ولی باز نتیجه نگرفته‌ایم، باید شکست را بپذیریم و انکار نکنیم. بعد از آن به‌خودتان اجازه دهید که سوگواری لازم را داشته باشید و از اینکه غمگین هستید، احساس ضعف و ناتوانی نکنید. گاهی باید به غم هم فرصت ابرازشدن داد، چون اگر به آن در زمان لازم پرداخته نشود، به خشم غیرقابل کنترلی تبدیل می‌شود. فراموش نکنید به زخم‌های روح هم مانند زخم‌های جسم باید رسیدگی کرد.

شروع دوباره

اما بعد از پذیرش مسئولیت شکست و گذراندن ایام ناراحتی، دوباره باید بلند شد. فراموش نکنید نشخوار دائم خاطرات گذشته فایده‌ای ندارد، بلکه باید فرصتی برای شروع دوباره به‌خودتان بدهید؛ البته بدون اینکه سعی در تامین اهداف قبلی داشته باشید؛ یعنی شرایط و موقعیت جدید خود را با گذشته مقایسه نکنید و هدف‌هایتان را برای شروع دوباره، عوض کنید. در واقع برای شروع مجدد،‌ شما نیاز به بازسازی دارید.

وقتی رابطه سرد می‌شود

حالا این سؤال پیش می‌آید که اگر در یک رابطه عاطفی احساس کنیم شکست خورده‌ایم، آیا می‌توان کاری برای آن کرد؟ قطعا جواب مثبت است و می‌توان برای جبران آن اقداماتی انجام داد اما، اول باید بفهمیم کجا رابطه به جاهای باریک می‌رسد؟ البته در یک رابطه نرمال و طبیعی قطعا در‌گیری‌هایی هم وجود دارد؛ اما دوران بدون درگیری و لذت و خوشی هم دارد. رابطه عاطفی مثلا در طول یک ‌ماه چند فاز دارد؛

  روزهای لذت و چیز‌های خوب 

  روزهای چیز‌های بد و ناراحتی

  فازی میان این دو؛ یعنی نه خوب و نه بد.

مثلا اگر دیروز دعوا کرده‌اید، خب، حالا یکی دو روز هم طول می‌کشد که یخ‌های رابطه آب شده و رابطه دوباره گرم و لذتبخش شود و این همان فازی است که نه خوب است و نه بد و شاید بتوان گفت به نوعی ولرم است!! در رابطه شکست‌خورده، روزهای بد و ناراحت زیاد و زیاد می‌شود.

به پایان رابطه سلام نکن

گاهی سرد‌شدن رابطه زناشویی به این دلیل است که یک طرف رابطه بیش از حد عوض شده و طرف مقابل یا نمی‌تواند این تغییر را هضم کند یا هضم می‌کند، ولی نمی‌تواند خود را با آن تطبیق دهد. در اینجا انگار رابطه به جایی می‌رسدکه تاریخ مصرف آن به روزهای پایانی رسیده است

نوبیتکس
ارسال نظرات
x