تکرار زمستان سیاه در میانکاله
دیدهبان میانکاله: نوع پرندگان تلف شده و تجمع آنها در یک منطقه، احتمال مسمومیت را همان روز اول قطعی کرد تلف شدن بیش از 5هزار پرنده مهاجر، خاطره تلخ 25سال قبل را در ذهن اهالی میانکاله تداعی کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین، همشهری نوشت: زمستان 73، سیاه بود. برای زنان و مردان و کودکان میانکاله، سیاه و پر از اندوه. خزر پر آب بود و آب تالاب هم بالا آمده بود. تالاب پرآب و پر از ماهی، حال اهالی را خوش کرده بود. تالاب پر از ماهی و صید بیشتر و درآمد بیشتر در سیاهی زمستان و فصل بیزرع. زنان روستا با چشمان پرامید مردانشان را بدرقه صید میکردند و مردها با انبوه ماهیان صید شده به بازار میرفتند. مردها همه با هم به صید میرفتند و چشم تمام زنان وکودکان میانکاله به تالاب پرآب و نعمتی بود که آن سال نصیبشان شده بود. پدر چند شب دست پر به خانه برگشته بود. لیوان گرم چای را که ازدست دخترکش گرفته بود، قول بهترین خریدهای نوروز را هم به او داده بود. زمستان 73چشمان بچههای میانکاله برق میزد.
یک روز اما در همان زمستان 73که مردها خرسند از ماهیان صید شده، از تالاب باز میگشتند، همان وقت که چشمان ذوق زده کودکان به راه دوخته شده بود تا خستگی پدر را با چای گرم از تنش بیرون کنند، همان وقت که زنها منتظر بودند انبوه ماهیان صیدشده را از دوش مردانشان بردارند و بارش را سبک کنند، همهچیز خراب شد؛ ماهیها را گرفتند، هم ماهیها را هم تور و اسباب صید را، همه زندگیشان را.چشمــان کودکان میانکاله دیگر نمیخندید، ذوق خرید عید در اضطراب و دلهره بیکاری پدر گم شده بود. دیگر زنان میانکاله مردهایشان را بدرقه صید نمیکردند و فقط آرام گونههای خیسشان را پاک میکردند و منتظر میماندند تا شاید این مرتبه اسباب و تور صیادی را باز پس داده باشند.
زمستان 73، سخت میگذشت. مردها به چشمشان دیده بودند صیدشان بین دیگران تقسیم میشود. دیده بودند اسباب ماهیگیریشان در گوشهای تلنبار روی هم جمع شده و کسی صدایشان را نمیشنود. دیده بودند چشمان کودکانشان دیگر برق نمیزند.
در صبح چند روز بعد، انبوه ماهیان مرده و تلف شده روی آب غوطهور بودند. ماهیان تلف شده آنقدر زیاد بودند که دیگر تور و قایق جوابگوی جمعآوریشان نبود. صدها هزار ماهی مرده را هلیکوپترها از میانکاله جمع کردند و بردند. مردان زخم خورده، انتقامشان را گرفته بودند، چند روز بعد دیگر همه اهالی میدانستند چهکسی شبانه روغن قلم را در آب ریخته و ماهیها را به کشتن داده است. اهالی زخم خورده میانکاله از انتقام خوشحال بودند؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن ماهیها باشد. هیچکس نفهمیده بود در آن زمستان سخت چه بر سر اهالی میانکاله آمده بود که حس تعلق به زادگاهشان در آنها رنگ باخته بود!
هفته گذشته در همان نخستین روزی که اهالی میانکاله خبر تلف شدن 500قطعه پرنده مهاجر را در بخشی از تالاب شنیدند، خاطره زمستان 73برایشان تداعی شد. آنها میدانستند بیماری نمیتواند پرندگان مهاجر را اینگونه و تنها در یک نقطه از منطقه از پای درآورد. تقریبا تمامی پرندگان در منطقه هشت تکه گلوگاه تلف شده بودند. داستانهای مختلفی هنوز دهان به دهان میچرخد، اما همه خاطرات آن سال را به یاد دارند. حر منصوری، دیدهبان میانکاله که به گفته خودش سالها زندگی و کار در آن منطقه، او را با وضعیت پرندگان بیمار آشنا کرده، میگوید: «هیچ کدامشان بیمار نبودند. همگی در همان یک نقطه در گلوگاه حضور داشتند و این نمیتواند نشانی از بیماری باشد.»
مسمومیت قطعی است
متخصصان حوزه پرندهشناسی، حیاتوحش و دامپزشکان نیز پیش از آنکه روز گذشته معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست و دامپزشک معتمد سازمان، خبر قطعی مسمومیت پرندگان را اعلام کنند، این مورد را بهعنوان عامل پررنگ مرگ پرندگان مطرح میکردند و البته تأکید داشتند که نتیجه بررسیها باید اعلام شود. سازمان حفاظت محیطزیست هنوز اعلام نکرده است که این مسمومیت ناشی از چه نوع سمی است و تنها بر این موضوع تأکید دارد که «قطعا این مسئله غیرواگیر اما خطرناک است و باید فعلا از مصرف گوشت پرندگان شکاری پرهیز کرد.» بهرنگ اکرامی، دامپزشک معتمد اداره کل حفاظت محیطزیست مازندران روز گذشته به ایرنا گفت: «مسمومیت بر اثر ورود فاضلاب خانگی و حتی صنعتی و آلوده کردن جلبکها و پلانکتونهایی که این پرندگان از آنها تغذیه میکنند بهعنوان یکی از احتمالات مطرح شده و در دست بررسی بیشتر است.» احمدرضا لاهیجانزاده معاون محیطزیست دریایی سازمان محیطزیست نیز در گفتوگو با ایلنا، آلودگی تالاب میانکاله را تأیید کرد و گفت: «این تالاب توسط فاضلابهای شهری، آلایندههای صنعتی و سموم کشاورزی آلوده میشود و قرار است تا 3ماه آینده تکلیف این آلایندهها مشخص شود.»
میانکاله سالهاست بدون تلفات آلوده میشود
آلودگی تالاب میانکاله بهدلیل استفاده از سموم و آفتکشها و فاضلاب و.. قطعی است، اما این آلودگیها سالهاست که وارد میانکاله میشود اما هیچ کدام تلفات بر جای نگذاشته است. منصوری درخصوص انواع آلودگیهای وارده به میانکاله و احتمال نقش داشتن آنها در تلف شدن بیش از 5هزار قطعه پرنده مهاجر میگوید: «در بالادست تالاب استخرهای متعدد پرورش ماهی وجود دارد که پایان هر دوره، استخر را با آهک ضدعفونی میکنند و پساب آنها به تالاب میریزد. مرغداری نیز در آن محدوده زیاد است. مرغدارها نیز پایان دوره، مرغداری را با مواد شیمیایی شستوشو میدهند که پسابشان در نهایت به تالاب میریزد. کارگاههای بستهبندی مرکبات هم در آن منطقه وجود دارند، شستوشوی آنها با مواد قارچکش هم در نهایت وارد تالاب میشود. سموم مورد استفاده در شالیزارها نیز به تالاب منتهی شده و آب آن را آلوده میکند. اما از آنجا که هماکنون فصل کشت برنج نیست، این گزینه منتفی است. تمامی این آلودگیها در طول سال وجود دارد، اما گیاهان موجود در مسیر انتقال سموم به تالاب تا حدی از شدت آلودگی میکاهد و تلفاتی اینگونه بر جای نمیگذارد.»
به گفته او نوع پرندگان تلف شده، همان روز اول نشان میداد این اتفاق، بیماری نیست. فلامینگو، چنگر و اردک سرحنایی همگی گونههای غوطهور در آب هستند که برای غذا، سر در آب فرو میبرند. اما درست در همان منطقه، آب چیلک که پرنده کنار آبزی است و فقط پاهایش در آب قرار دارد سالم است. در کنار صورت چنگرهای تلف شده آب زردرنگی در امتداد دهانشان وجود دارد که نشاندهنده وارد شدن آسیب جدی به سیستم گوارش آنهاست.
دیدهبان میانکاله هم تجربه اتفاق تلخ زمستان 73را بهعنوان یکی دیگر از فرضیههای موجود و البته پررنگ، مطرح کرده و البته میگوید تمامی اینها فرضیات است که با بررسی بیشتر مشخص خواهد شد.