بازی به وقت کافهنشینی
چند سالی است کسب و کارشان در پایتخت رونق گرفته و روزانه پذیرای مخاطبان خاص خود هستند. «بردگیم کافهها» یا همان کافهبازیها که بهدلیل توسعه صنعت بازیهای رومیزی و پرهزینهبودن بازیهای اورجینالفکری و گروهی آن سوی آبیها، پایشان به این شهر باز شده است؛ کافههایی شیک با طراحی مدرن که فضایشان را بوی تلخ قهوه عربیکا و صدای موزیکی لایت یا پرهیجان پر کردهاست.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، در این کافههای مدرن و شیک با چند میز بزرگ چهار تا 10نفره، بسته بازیهای پرطرفداری نظیر کاستل، کاپوچین، مایند و مومباسا در قفسههای تزئینشده در کنارههای کافه خودنمایی میکند و با قفسهای که کتابچههای راهنمای بازیهای بکر رومیزی روی آن تلنبار شده روبهرو هستیم. کافههایی که برای یک ساعت بازی و صرف یک فنجان قهوه داغ اما معمولی از هر مشتری مبلغی حدود 40هزار تومانطلب میکنند. این مبلغ با توجه به آپشنهای متنوع کافهها و موقعیت جغرافیایی آنها متفاوت است.
اتحادیه نداریم
خیابان کریمخانزند را به طرف خیابان کریمی میرویم تا به یکی از این مراکز که وصفش را از زبان کافهبازها بسیار شنیدهایم، برسیم؛ کافهای با نور کم و طراحی مدرن که به گفته امیر، مالک کافه براساس ایده یکی از بهترین طراحان فضای داخلی کافهها چیده شدهاست. او نزدیک 2سال پیش این کافه را راه انداخته و یکی از اصلیترین دلایلش برای پرداختن به این حرفه نیز علاقه به بازیها و سرگرمیهای فکری است که از کودکی با خود یدک میکشد؛ «برای راهاندازی این کافه همان مراحل کسب مجوز از اتحادیه کافهداران را طی کردم. فکر کنم هنوز مصوبه و قانون خاص و دست و پاگیری برای کافهبازیها تعیین نشده است. همین مسئله هم باعث شده تا روزبهروز به تعداد این کافهها افزوده شود. البته برخی میآیند در کنار انواع نوشیدنیها و دسرهای رنگارنگ عصرانه، فرصت یک بازی ساده جمعی را نیز به مشتریهایشان هدیه میدهند که این حرفهای نیست. بازیهای جمعی و رومیزی در دنیا قوانین و قواعد خاص خود را دارد. هر بازی، بازی رومیزی نیست و هر کافهای، کافهبازی نیست؛ در این ارتباط استانداردهایی وجود دارد که متأسفانه در ایران بهدلیل ناشناختهبودن این صنعت نوپا، کجروییها و اشتباهات بسیاری است. بهعنوان مثال باید ابتدا کنار هر میز بازی یک راهنما باشد تا ضمن معرفی بازیها، براساس علاقه و سلیقه مشتریان به آنها بازی پیشنهاد دهد. این راهنمای بازی باید خودش دورههای ویژهای را گذرانده باشد. در این میان تنوع در ارائه بازیها نیز بسیار بااهمیت است. مثلاً ما در این کافه بیش از 600نوع بازی ایرانی و خارجی داریم که بهطور میانگین برای خرید هرکدام از 100هزار تا یکمیلیون تومان هزینه پرداختهام».
قیمتهای نجومی، خدمات ارزان
مقصد بعدیمان کافهبازی در حوالی میدان هفتمتیر است؛ جایی که همان ابتدا فضای لوکس آن، خبر از قیمت نجومی انواع نوشیدنی و خوراکیها با اسامیعجیب و غریب میدهد. در اینجا برای یک ساعت حضور چهارنفره و انجام یک بازی فکری در سطح متوسط باید چیزی معادل 200هزار تومان پرداخت کرد. مهرداد، راهنمای بازی میزهای 10نفره است که قبول میکند به سؤالاتمان پاسخ دهد؛ «مشتریها اغلب اکیپ دوستان در رده سنی 20تا 35سال هستند. راستش در این 4سال که ما کافه را راهانداختهایم دیگر همه مشتریهایمان ثابت و حرفهای شدهاند. بهنظرم اگر به این صنعت بها داده شود با توجه به استقبالی که از آن هست میتوان امیدوار شد تا جمعهای خانوادگی و دوستانه کمتر به سمت آسیب و بزه بروند چون این جمعها برای اوقات فراغت و سرگرمیهای خود به بازی و نشاط واقعی عادت میکنند و سلیقه تفریحیشان تغییر میکند». او که مدرک کارشناسی رشته اقتصاد دارد و تخصصش با عنوان «راهنمای بازیهای فکری و جمعی» را بعد از گذراندن دورههای آموزشی بازیهای فکری کسب کرده، صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: «زمانیکه به پیشنهاد یکی از دوستانم سراغ این حرفه آمدم، بسیار پرسوجو کردم. در نهایت به فدراسیون ورزش و زیرمجموعه ورزشهای همگانی که باشگاه بازیهای فکری و رومیزی در آن بهطور اختصاصی روی همین موضوع فعالیت میکند و به علاقهمندان بعد از گذراندن دورههای آموزش تخصصی، مدرک معتبر بینالمللی ارائه میدهد رسیدم. البته من بعد از گرفتن مدرک، کلی هزینه و در همایشها و ورک شاپهای محدود دیگر هم شرکت کردم. با اینکه رشته و مهارت تازهای بهنظر میرسد ولی تاکنون کارگاهها و جشنوارههای باکیفیتی در زمینه کارآفرینی بازیها و چالشهایشان برگزار شدهاست.»
هم آسیبزا، هم آسیبزدا
یکی دیگر از کافهبازیها را میتوان در خیابان شهید مطهری یافت؛ کافهای پر از مشتری با یک حیاط سرسبز و تزئین شده به سبک روستیک در میانه آن. اردشیر، یکی از 4مالک کافه است که از نبود نظارت مستقیم نهادها و دستگاههای مرتبط با موضوع کافهبازیها میگوید؛ «یکی دو مورد کافهبازی در محدوده مرکز شهر را میشناسم که شرایط مناسبی ندارند؛ یعنی وسط بازیهایشان اغلب موارد قمار کرده یا قرصهای روانگردان و موادمخدر مصرف میکنند! میدانید ایراد کار هم در نبود نظارت نهادهای مربوطه و هم اینکه افراد غیرمتخصص کافهها را راه میاندازند و اداره میکنند، است. چون اگر فردی نسبت به امور کافهداری آن هم با گرایش گیم بردکافه تسلط داشته باشد آنقدر موفق و پردرآمد خواهد بود که نیازی به درستکردن حاشیه امن مالی آن هم با این شیوههای غیرقانونی ندارد. مسئولان نباید بگذارند که جای خالی نبود نظارت با آسیب و بزه پرشود. واقعاً عادت ناپسندی است که اول صنعت یا تکنولوژی را وارد میکنیم بعد به فکر فراهمکردن زیرساختهای فرهنگی آن هستیم؛ آن همزمانی که کلی خسارت فرهنگی و اجتماعی به بار میآورد». ساسان از دیگر مالکان کافه، صحبتهای شریک و دوستش را اینطور ادامه میدهد: «شما تصور کنید کافهبازیها یک اتحادیه صنفی جداگانه ندارند. در ایران هم با توجه به گسترش روزافزون، دور از باور نیست که گردش مالی قابل توجهی کسب نکنند. اصلاً بیایند و جشنوارههای استاندارد بازیسازی راه بیندازند. درصورت تقویت اینها، بعید نیست که جرم و جنایت هم کم شود.»
شورای صنفی راهانداختهاند
مسیر بعدیمان کافه بردکده در محله سعادتآباد است. امیرمحمد یکی از باریستاها با خوشرویی به استقبالمان میآید و میگوید: «یک کافهبازی در ولنجک میشناسم که قرار است بهزودی از میز دیجیتال بازیهای اورجینال رونمایی کند. درست است که صاحب آن کافه از آپشنهایی که ارائه میدهد سود خودش را میبرد ولی واقعیت این است که بخشهای دولتی مرتبط با این حوزه نیز باید حمایتگر باشند. مثلاً تسهیلاتی درنظر بگیرند یا به نوعی پشتیبانی کنند تا بازیسازهای ایرانی بتوانند با ورود به محیطهایی مانند کافهبازیها تولید محتوا کنند. خبر دارم صاحبان کافهبازیها با هم شورای صنفی راهانداختهاند تا مشکلات و چالشهای صنف خود را مطرح و بیانیهای به اتحادیه کافهداران ارسال کنند و خواستار رسیدگی جدی به مشکلاتشان باشند. جای افسوس دارد که این صنف تأثیرگذار، اتحادیه و نهادی جداگانه ندارد، درحالیکه با فعالیت مناسب در این حوزه میتوان فرهنگ و تمدن خود را به دنیا شناساند.» وقتی از کاوه مالککافه میخواهیم به سؤالاتمان پاسخ دهد فقط به گفتن یک نکته بسنده میکند و میگوید: «الان در دنیا با برپایی تورهای گردشگری برای اینفلوئنسرها به فکر بازیابی برای ایجاد بسترهای مناسب خلق بازیهای تأثیرگذار هستند تا به کمک آن بتوانند سلطه فرهنگی پیدا کرده و پایههای اقتصاد وابسته به منابع طبیعیشان را تقویت کنند، آن وقت ما اینجا با این همه استعداد بازیسازی و این همه پتانسیل موضوعی ویژه طراحی بازیهای ایرانی، در غفلتیم.»
کافههای مشتریپسند
اغلب این کافهها مشتریان خاص خود را دارند که این مراکز پاتوق ثابت آنهاست. الهام، بانوی 32ساله که 2سالی است با چنین کافههایی آشنا شده، معمولاً هفتهای یکی دو ساعت برای انجام بازیهای جمعی در فضای کافه دلخواهش از خیابان پیروزی وقت میگذارد و خود را به غرب پایتخت میرساند. او میگوید: «تفریح آموزنده و جذابی است؛ چراکه حین اینکه سرگرم میشویم نحوه تفکر سیستماتیک را نیز فرا میگیریم. اوج تفریح در شهری که پایتخت هم نام دارد برای امثال ما سفرهخانههایی پر از دود و رستورانهایی با غذاهای گرانقیمت در کنار سینماهایی با فیلمهای سطحپایین است. پس گزینه کافهبازیها بهترین انتخاب برای انجام یک تفریح محسوب میشود که این روزها طرفدارهای زیادی هم پیدا کردهاست. بهنظرم باید این کافهها از سوی مسئولان تقویت مالی و محتوایی شوند تا بیشترین بازدهی را داشته باشند.» علی هم دانشجوی رشته هنر و یکی از جوانان 29ساله است و اوقات فراغتش را با یادگیری زبان روس و کافهبازیها پر میکند؛ «از همنشینی با آدمهایی که سلیقه و دغدغههایی شبیه به من دارند لذت میبرم. اوایل تنها میآمدم. بهتدریج همبازیهای خودم را پیدا کردم و گروهی تشکیل دادیم که اغلب ژانر بازیمان وحشت و ترس است؛ در واقع این بازیهای جمعی، پویایی را به مردمی که در انزوای گوشیهای همراه هوشمند غرق شدهاند، باز میگرداند؛ پس چرا مورد اقبال مسئولان فرهنگی قرار نمیگیرد؟ حداقل نتیجهای که این بازیها جز سرگرمی اعضای یک گروه دارند، تشویق به فعالیت گروهی و تیمبودن است». در این میان دانیال که نخستین حضورش را در یک کافهبازی تجربه میکند، معتقد است: «هیجان زیادی دارد؛ اینکه چند ساعت از این دنیا و مسائلش کنده میشوی و برای خودت هستی خیلی عالی است. باورتان نمیشود ولی دارم به طراحی یک بازی فکر میکنم. امروز یک بازی خارجی با دوستانم انجام دادم که خلأهای زیادی داشت. اصلاً چرا کسی نمیآید رویدادی برای کافهبازیها راه بیندازد؟»
ایجاد جذابیت ایرانی در کنار بازیهای وارداتی
بهرامآبادی- جامعهشناس- پیرامون فعالیت کافهبازیها میگوید: «با توجه به مناسبات جدید اجتماعی حاصل از زیست کلانشهری میتوان مدعی شد سطح و نوع سلایق و علایق افراد در گذر زمان تغییر میکند؛ تغییری که پاسخ آن را در جامعه بیرونی پیدا خواهیم کرد؛ مانند کافهنشینی که سبک و سیاق گعدهنشینیهای ساده در روزگار گذشته در آن جای خود را به قرارهای کاری، بازیهای گروهی، رایانهای و محیطی برای تبادل اطلاعات داده است؛ تنوعی که برای جلوگیری از انحراف، آسیب و ایجاد تزلزل در روابط فردی و اجتماعی، نیازمند بررسی تکنولوژی و صنعت مربوطه است. بدین معنا که در مورد کافهبازیها باید محتوا و کیفیت موضوعی بازیها بهطور مداوم بررسی و تعمق شود. باید برای ایجاد جذابیتهای ایرانی در کنار بهرهمندی از بازیهای وارداتی تلاش کرد».
آمار کافهبازیها را نداریم!
برای اطلاع از وضعیت و کم و کیف فعالیت کافهبازیها سراغ اسکندر آزموده- رئیس اتحادیه صنف بسنتی، آبمیوه و کافیشاپداران تهران- رفتیم. او درباره چگونگی فعالیت کافهبازیها میگوید: «816کافه در تهران فعال است که میتوان آنها را در 10گروه موضوعی جای داد؛ مانند کافهکتابها، کافهبازیها، کافه گالریها و کافههای بسیار دیگر. اکنون آمار دقیقی از تعداد کافهبازیها نداریم چون از سویی هم در حال افزایش هستند و هم تقریباً یکی دو مورد بازی، دیگر در همه کافهها یافت میشود. مکانیسم اداری موجود نیز ورود به این مسئله را منوط به وقوع جرم و خلافی میداند که تا به حال گزارش و مشاهده نشده است.» همچنین محمد علیزاده، مسئول امور اجرایی انجمن بازیهای فکری و همگانی درباره نحوه برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی ویژه مربیگری و راهنمای میز بازی میگوید: «انجمن تازهتأسیس بازیهای فکری و همگانی که زیرنظر وزارت ورزش فعالیت میکند، ضمن برگزاری دورههای تخصصی، آموزش بازی از طراحی گرفته تا اجرای مدرک معتبر نیز میدهد. دورهها شامل آموزش بازیهای پازلی (روبیک)، بازیهای فکری و بازیهای رومیزی است که تاکنون استقبال چشمگیری از آن نشده است.»
بردگیم کافهها در گذر زمان
نخستین نشانههای پیدایش بازی و سرگرمی به گواه نتایج حاصل از تحقیقات تاریخشناسان به اختراع خط و سمبلها بازمیگردد؛ یعنی درست زمانی که انسانهای نخستین توانستند با خط و نشانهای معنادار با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. البته سالهای زیادی طول کشید تا نوعی از ارتباط که سرگرمی و فراغت ازجمله ویژگیهای آن بود با عنوان بازی شناخته و ثبت شود. شاید قدیمیترین بازیها در جهان همان تافل، تاد، وایکونتاپالی (لیلا یا همان مار و پله خودمان) و حتی شطرنج باشد؛ بازیهای کلاسیک که جمعگرابودنشان باعث رشد آنها میشد. برخی از دیرینشناسان ریشه شکلگیری بازیهای رومیزی را در فضاهایی مانند قهوهخانهها و کافههای قدیمیکه گعدهنشینی در آنها رونق داشت، معرفی میکنند و توسعه بازیها را ارمغان تجارت حکومتها و افراد متمول میدانند؛ اتفاقی که صادرات بازیها را رقم زد مانند «وایکونتاپالی» این بازی هندی که خیلی زود به انگلیس و آمریکا رسید و با کمیتغییرات در محتوا مشتریها و علاقهمندان خود را پیدا کرد. در ایران هم میتوان از مار و پله، دوز، راز جنگل، سرنخ و کلمهسازی بهعنوان نخستین بازیهای گروهی یاد کرد. با این حال بردگیم کافهها با شکل و شمایلی تقریباً امروزی حدود 20سال دیرتر به ایران و پایتختش راه یافتهاند. شاید این تأخیر ظهور دلیل ناشناختهماندن، غیرتخصصی جلوهدادن و آسیبپذیرشدن این صنعت باشد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از علاقهمندان، طراحان بازیها و ایدهپردازان روز جهانی بازیهای رومیزی در 30آوریل را جشن میگیرند.
قمار کافهبازها
یکی دو مورد کافهبازی در محدوده مرکز شهر را میشناسم که شرایط مناسبی ندارند؛ یعنی وسط بازیهایشان اغلب موارد، قمار کرده یا قرصهای روانگردان و موادمخدر مصرف میکنند میدانید ایراد کار هم در نبود نظارت نهادهای مربوطه و هم اینکه افراد غیرمتخصص کافهها را راه میاندازند و اداره میکنند، است چون اگر فردی نسبت به امور کافهداری آن هم با گرایش گیمبردکافه تسلط داشته باشد آنقدر موفق و پردرآمد خواهد بود که نیازی به درستکردن حاشیه امن مالی آن هم با این شیوههای غیرقانونی ندارد