عقبماندگی 50ساله در کشاورزی
وزیر جهاد کشاورزی اخیرا به این نکته اشاره کرده بود که کشاورزی ایران تقاضامحور شده و کشاورزان کاشت هر محصول خود را در نسبت با نیاز بازار انجام میدهند و همین مسئله باعث میشود که یک محصول در سالی انباشت بسیار شود و قیمت آن کاهش بسیار یابد و سال بعد به دلیل قیمت کم کسی از آن محصول نکارد و با کمبود مواجه شویم.
به گزارش اقتصادآنلاین، به نقل از ابتکار، یک کشاورز میگوید: کشاورزی ما از دو جهت رنج میبرد یکی از عدم اصلاح بذر و کود و نبود نوآوریهای فنی در بخش کشاورزی و دیگر نبود الگوی کشتی مشخص مبتنی بر استانداردهای روز. بسیاری از محصولاتی که از کشور ما صادر میشود از طرف کشور واردکننده بازگرداننده میشود چرا که مصرف کود و سم ما طبق هیچ استانداردی نیست.
وزیر جهاد کشاورزی اخیرا به این نکته اشاره کرده بود که کشاورزی ایران تقاضامحور شده و کشاورزان کاشت هر محصول خود را در نسبت با نیاز بازار انجام میدهند و همین مسئله باعث میشود که یک محصول در سالی انباشت بسیار شود و قیمت آن کاهش بسیار یابد و سال بعد به دلیل قیمت کم کسی از آن محصول نکارد و با کمبود مواجه شویم.
وزیر از وضعیتی صحبت کرده بود که امروز گریبانگیر کشاورزی ایران است. اما باید این نکته را پرسید که برای کشاورزی که کشت او به سختی کفاف معیشتش را میدهد آیا میتوان انتظار داشت که افکار بلندمدت برای توسعه زراعت داشته باشد و اصولی کشت کند و پرسش دیگر نیز این است که آیا کشاورزان به عنوان تولیدکننده موظف هستند که کارهای پژوهشی هم انجام دهند و خود تحقیق کنند که با تناسب اقلیم و نیازهای بازار باید چه بکارند و چه نکارند؟ یا انجام این کار به عهده وزارت جهاد کشاورزی است که داعیه سیاستگذاری در بخش تولید کشاورزی را دارد؟
نعمت احمدی که خود کشاورز نیز هست، در اینباره معتقد است که اصلاح الگوی کشت یکی از بهترین راهکارهاست اما به شرط آنکه تمام زیرساختها و تبعات پس از آن دیده شود. او به اقتصاد۲۴ میگوید: ما میخواهیم دویدن را یاد بگیریم اما راه رفتن را هم فراموش کردهایم. در دنیا الگوی کشت به این معناست که کشاورزی که براساس الگوی کشتی مشخص موظف میشود محصولی را بکارد، دیگر دغدغه پیدا کردن بازار برای فروش محصولات خود را ندارد و از طرفی تمام نهادههای استاندارد برای تولید هم بدون دردسر در اختیار او قرار میگیرد. برای مثال کشاورزی سه چاه دارد و فلان محصول را با میزان مشخصی از سود هر سال کاشته حال اگر آن محصول برای محیطزیست مضر است یا بازار صادراتی ندارد. در نتیجه دولت باید به آن کشاورز یک الگوی جایگزین بدهد که این الگوی جدید تضمین سودآوری مثل محصول قبل برای کشاورز داشته باشد تا در این کشت جدید با ضرر مواجه نشود.
این کشاورز همچنین میگوید: بسیار ناراحتکننده است و آدم تنها میتواند غصه بخورد وقتی که میبیند مسئولان یک بخش به طریق «پیشامشروطه» فکر میکند. میگویند چرا کشاورزان فلان محصول را زیاد کاشتند، اما از خود سلب مسئولیت میکنند که زمینه صادرات را فراهم کنند که محصول کشاورز روی دستش نماند.
الگوی کشتی که مبتنی بر صادرات باشد، مسئله دیگری است که احمدی بر آن تاکید میکند. «اینگونه نیست که الگوی کشت ما به گونهای باشد که فقط غذا برای ۸۵ میلیون نفر جمعیت داخل تامین کند. ما در منطقهای هستیم که میتوانیم بازارهای صادراتی بسیاری در همسایگان جنوب و شمال داشته باشیم اما نهتنها به صادرات فکر نکردیم که بازار محصولات کشاورزی خود در عراق و افغانستان را نیز به ترکیه سپردیم.»
«وقتی از الگوی کشت صحبت میکنیم معنای آن تنها دستور دادن به کشاورز نیست.» این یکی دیگر از نکاتی است که این کشاورز به آن اعتقاد دارد که آن را چنین تشریح میکند: کشاورزی ما از دو جهت رنج میبرد یکی از عدم اصلاح بذر و کود و نبود نوآوریهای فنی در بخش در کشاورزی و دیگر نبود الگوی کشتی مشخص مبتنی بر استانداردهای روز. بسیاری از محصولاتی که از کشور ما صادر میشود از طرف کشور واردکننده بازگرداننده میشود چرا که مصرف کود و سم ما طبق هیچ استانداردی نیست.
کشاورزی ایران ۵۰ سال از دنیا عقب است
مجموعه این عوامل باعث شده است تا این کشاورز معتقد باشد که کشاورزی ایران از دنیا عقب بماند. «کشاورزی ایران ۵۰ سال از دنیا عقب است. قبل از انقلاب آسیبی که کشور ما دید این بود واردکننده محصولات کشاورزی شدیم و من یادم است راجع به واردات موز هویدا گفته دو هزار و ۵۰۰ سال است موز نخوردیم حالا بخوریم، در نتیجه در آن موقع کشاورزی مورد غضب بود و کشور تبدیل به بازاری برای مصرف میوههای خارجی شد و در همان زمان کلماتی مثل «سیب لبنانی» و «پرتقال یافا» را شنیدیم و حمایت از کشاورزی هم به گوش فراموشی سپرده شد. بعد از انقلاب هم به هر علت از بازار دنیا جدا هستیم. برای مثال در تولید پسته که مزیت نسبی ماست ترکیه بیشتر از کشور ما پسته دارد. امسال آمریکا با ۱۰۰ هزار هکتار باغ ۶۰۰ هزار تن پسته برداشت کرده و ما با ۵۰۰ هزار هکتار باغ ۲۵۰ هزار تن و این یعنی فاجعه. یعنی ۵۰ سال است هیچ تغییری در کشاورزی پیدا نشده است و کار علمی هم روی مسائل آن انجام نشده است».
نبود کشاورزی علمی و شعار «خودکفایی» دو مسئلهای هستند که از نظر احمدی باعث تخریب محیطزیست شدند. «امروز تا نوک کوه را گندم میکاریم جنگلها را از بین میبریم و به جای آن گندم میکاریم و بعد میبینیم در جایی مثل آققلا سیل میآید چون محیطزیست را تخریب کردیم و محیطزیست را هم تنها شعار خودکفایی تخریب کرد که از هر نظر به ضرر جامعه بود چرا که اصلا در جهان امروز معنا ندارد».
این کشاورز همچنین میگوید که زمانی میتوانیم الگوی کشتی صحیح و غیرمخرب داشته باشیم که بازارهای صادراتی ما مشخص شده باشند. «دولت اول باید به این فکر باشد که بازارهای صادراتی را مشخص و آن را درست کند. وقتی بازار صادراتی درست شد میتوان برای الگوی کشت و میزان محصولات تصمیم گرفت. برای مثال سیبزمینی را در چند نقطه از کشور میکاریم و مازاد تولید داریم و باید برای این مازاد تولید بازاری دائمی پیدا کنیم».
احمدی در پایان بر این نکته پای میفشارد که «کشاورزی امروز یک علم است که انجام علمی آن اصول و قواعد مشخصی دارد که دستور و فرمایش اجرایی پذیر نیست. بسیاری از کشورهای دنیا امروز دارند به سمت گلخانههای هیدروپونیکی میروند که در این گلخانهها برای کشاورزی نیازی به خاک نیست و بهرهوری در آنها بسیار بالا است».