اروپا متوجه خواستههای ایران نیست
دوشنبه شب تروییکای اروپایی مدعی شدند که به تعهدات خود در برجام پایبند بودند. اما محمدجواد ظریف وزیرخارجه کشورمان با کنایه گفت فقط یک تعهد نشان دهید که طی 18 ماه گذشته به آن پایبند بودید.
حالا سوال اصلی اینجاست که اروپا تا چه حد به تعهدات خود پایبند و تا چه حد میتواند ایران را راضی به ماندن در برجام کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل معتقد است که اگرچه اروپا به روح برجام پایبند بوده اما نتوانسته خواستههای ایران را برآورده کند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
تروییکای اروپایی در بیانیهای که دوشنبه شب منتشر شد، عنوان کردند که به برجام بهطور کامل پایبند بودند. به نظر شما اروپاییها دقیقا از کدام پایبندی به تعهدات طی 18 ماه گذشته صحبت میکنند؟
تعهداتی که اروپاییها به آن عمل کردند، این بود که به لغو قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران پایبند بودند و اجازه ندادند هیچ یک از بندهای آن علیه ایران اجرایی شود. هرچند امریکا، عربستان و اسراییل علاقهمند بودند که بخشی از این تحریمها بار دیگر عملیاتی شود اما اروپا با این اقدام نیز مخالفت کرد. بنابراین به لحاظ سیاسی در موضوع تعلیق قطعنامههای ششگانه علیه ایران، اروپا به تعهد خود عمل کرد. نکته دیگر اینکه به روح و ماهیت برجام نیز پایبند بودند. از این منظر که اگر شرکت، بانک یا سرمایهگذاری قصد ورود و همکاری با ایران را داشت هیچ توصیه و بیانیه از سوی دولتهای اروپایی برای جلوگیری از این اقدام وجود نداشت. ولی مشکل اینجاست که در ایران نظام اقتصاد جهانی را به خوبی نشناختیم. نظام اقتصاد جهانی برپایه شرکتهای فراملی و بانکهای خصوصی چند ملیتی است و دولت نمیتواند به یک بانک یا شرکت برای ارتباط با یک کشور اجبار کند. اما انتظاری که ما داشتیم و داریم که به حق هم هست، ایران به عنوان یک کشور خاورمیانهای با اقتصاد نیمه دولتی وارد برجام شده است بنابراین ما از دولتها انتظار داشتیم که منافع مادی و عملی آن متوجه ایران شود که معنای عملی آن لغو تحریمها ذیل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل بود به علاوه اینکه بتوانیم مبادله آزاد تجاری با دنیا داشته باشیم که این فضا در عرصه عمل فراهم نشده است. اروپاییها در پارادایم خود ایستادهاند و معتقدند که ما بر سر موضع خود ایستادیم و افرادی مانند ترامپ را زیر سوال بردیم. از همین رو آنها با الگوی خود به ایران نگاه میکنند و متوجه نگاه ما نیستند.
وقتی که آقای ظریف در توییتر به تمسخر عنوان میکنند که اروپاییها طی 18 ماه به کدام یک از تعهدات خود پایبند بودند؟ با توجه به صحبتهای شما، منظور آقای ظریف چیست؟
منظور آقای دکتر ظریف این است، وعدههای اروپاییها بعد از خروج امریکا از برجام هیچ یک عملی نشده است. این اعتراضی است که دستگاه دیپلماسی ایران از ابتدا داشت. زیرا اگرچه اروپاییها در چارچوب پارادایم خود عنوان میکنند که به برجام پایبند بودند اما ایران بیان میکند که این موضوع هیچ سودی برای ایران به همراه نداشته است. اروپاییها نیز وعده داده بودند که بخشهایی از منافع تجاری ایران در برجام را تامین کنند و از ایران خواستند که صبر کند. اما پس از 18 ماه هیچ اتفاقی در عمل رخ نداد و هیچ یک از تعهداتی که اروپاییها به لحاظ عملی برای ایران منجر به گشایش میشد رخ نداده است.
آیا اروپاییها متعهد نبودند که بخش اقتصادی برجام را برای ایران در نظر بگیرند و تنها به حمایت سیاسی از برجام اکتفا نکنند؟
در برجام اشاره نشده که کشورها شرکتها را مجبور به همکاری با ایران کنند. اما در برجام تاکید شده که ایران میتواند وارد فضای جدیدی از تجارت بینالمللی شود و فصل نوینی از روابط با ایران نیز آغاز شود. در واقع کلیات روابط سیاسی و اقتصادی برای ایران در برجام گشوده میشد. اما وارد مصادیق نمیشود. چرا که پیشبینی نمیشد یکی از کشورهای مقابل ایران از برجام خارج شود بلکه تمام پیشبینیها بر این مبنا بود که اگر ایران از برجام خارج شود چه خواهد شد. به همین دلیل مکانیسم ماشه و کمیسیون حل اختلاف در برجام پیشبینی شد. زیرا نگرانی اصلی آنها ایران بود و فکر نمیکردند روزی امریکا از این توافق خارج شود.
آیا فکر نمیکنید تحریمهای اعمال شده کنونی به خصوص در بخش اقتصادی شرایط را برای ایران سختگیرانهتر از دوره پیش از برجام کرده است؟
تحریمها قابل مقایسه نیست. تحریمهای شورای امنیت جنبه جهانی داشت و تمام کشورهای جهان موظف به اجرای آن بودند. ولی تحریمهای کنونی یکجانبه از طرف امریکا است و اگر شرکت یا کشوری آن را نقض کند مشمول مجازات از سوی امریکا میشود. ولی در دنیا و جامعه بینالمللی مجازات نمیشود.
قبلا اروپاییها با ایران همکاری اقتصادی نمیکردند اکنون هم همین شرایط حاکم است. پس چه تفاوتی وجود دارد؟
تفاوت اینجاست که در گذشته اگر کار نمیکردند به دلیل تحریمهای سازمان ملل بود ولی اکنون به دلیل تحریمهای امریکا است.
دراینجا چه تفاوتی برای ایران وجود دارد؟
هیچ تفاوتی برای ایران وجود ندارد. اما واقعیت آن است که تحریمهای امریکا هیچگونه مشروعیت حقوقی ندارد. بهطور مثال تحریم محصولات ساخت سرزمینهای اشغالی در اروپا جنبه عمومی پیدا کرده که همه آن را قبول دارند، اما تحریم کنونی علیه ایران را تنها امریکا به زور مشغول اعمال آن است که هیچ کس آن را قبول ندارد اما بسیاری مجبور به اجرای آن هستند. برای یک ایرانی هرچند به لحاظ عملی تفاوتی ایجاد نمیکند ولی اگر تحریمهای سازمان ملل اجرایی میشد دیگر دنیا هیچ گونه همنوایی با سخنان حق ایران نداشت.
به نظر شما پس از گام چهارم ایران همه طرفها به این نتیجه میرسند که دیگر در برجام باقی نمانند یا اینکه سایر طرفین را مجبور میکند که پایبندی عملیتری نسبت به برجام داشته باشند؟
گام چهارم ایران یک نوع هشدار به جامعه بینالمللی بود که اگر طرف مقابل به تعهد و مسوولیت خود پایبند نباشد، اجباری نیست که طرف مقابل نیز به تعهد خود پایبند باشد.
به نظر شما تا زمان برداشته نشدن یا کاهش تحریمهای امریکا، عملا میتوان گفت که اروپاییها از دایره برجام خارج شدهاند؟
من این اعتقاد را ندارم. حتی امریکاییها اگرچه از برجام خارج شدند اما علاقهمند هستند که کماکان برجام زنده بماند.چیزی که دونالد ترامپ در صحنه مبارزاتی و انتخاباتی میخواست این بود که امتیازاتی بیش از اوباما دریافت کند. نه اینکه برجام را نخواهد، بلکه قصد داشت عنوان کند که من قراردادی را برای امریکا به دست آوردم که برای کشور بهتر است. هنگامی که برجام منعقد شد هیچ فایدهای برای امریکا نداشت. به قول اوباما سفرهای پس از برجام پهن شد که اروپاییها از آن برداشت کردند و هیچ دستاوردی برای امریکا نداشت و هنگامی که پنجره تجارت با ایران گشوده شد صنایع نفت و گاز و خودروسازی اروپا به سمت ایران سرازیر شد و امریکاییها حق واردات هیچ چیزی به ایران نداشتند. من معتقدم که در تجارت بینالملل باید کاری کرد که اگر یک طرف از معاملهای خارج شود زیان فراوانی خواهد دید. این به آن معنی نیست که قراردادهای تجاری را منعقد کنیم که تنها سود طرف ثالث در آن در نظر گرفته شود. ما باید وارد حوزه فناوریهایی میشدیم که امریکاییها در اختیار داشتند. ما باید امکاناتی را از امریکا دریافت میکردیم که سایر کشورها در اختیار نداشتند. ولی این اتفاق رخ نداد. به همین خاطر آنها قرارداد بهتر با ایران میخواستند.
آیا به نظر شما اروپاییها در حال نزدیکتر کردن مواضع خود با امریکاییها در برجام هستند یا خیر؟
تصویر بسیار غلطی است که بگوییم شکافی بین امریکا و اروپا وجود دارد. اروپا و امریکا نگاهشان به مسائل بینالمللی بسیار به یکدیگر نزدیک است. اما در بحث برجام این نگاه متفاوت میشود، چرا که نگاه ترامپ کاملا در این زمینه با اروپاییها متفاوت است. ترامپ مدعی است برجام فعالیتهای هستهای ایران را کنترل نمیکند، اما اروپاییها این سوال را مطرح کردهاند که آیا اقدامات کنونی امریکا باعث کنترل برنامه هستهای ایران شده یا اینکه باعث گسترش برنامه هستهای ایران شده است؟ زیرا منطق غرب عدم اشاعه است، نتیجه آن میشود که ترامپ زیر سوال میرود و اروپا با امریکا دچار یک شکاف جدی میشود.
اگر ایران بخواهد گام بعدی را بردارد و به سمت غنیسازی 20درصد پیش برود اروپاییها چه تصمیمی را اتخاذ خواهند کرد؟
من معتقدم اقدامات ایران بیشتر در جهت دعوت کردن طرفهای برجام به انجام تعهدات است. ایران اگر بخواهد گام دیگری بردارد که به عنوان خروج از برجام تلقی شود باید هنگامی این اقدام را انجام دهد که مورد نیاز کشور باشد. باید هر تصمیمی با یک منطقی گرفته شود و زمانی که دیدیم نیاز به غنیسازی 20 درصدی داریم این کار را انجام دهیم.
آیا به نظر شما در گام چهارم ایران تلاش میکند که اروپاییها را به سمت یک تصمیمسازی سوق دهد تا فشار را روی امریکا بیشتر کند و تحریمها را کاهش دهد؟
امریکاییها تصمیمشان بر دو چیز است. یکی اینکه ایران به پای میز مذاکره بیاید و در سوی دیگر رویکرد خود در سیاست خارجی را تغییر دهد. سیاست ایران هم بر مبنای اصول خود است که تحت فشار بیگانگان دست به اقدامی نمیزند. واقعیت آن است که امریکاییها در یک دورهای به همراه کارشناسان متعدد و یک استاد حقوق بینالملل که رییسجمهور این کشور بود طرحی را تحت عنوان جامعه ملل ارایه داد. کار این نهاد کنترل جنگ و جلوگیری از یک جنگ جهانی دیگر بود. اتفاقی که در آغاز قرن بیستم و پس از جنگ جهانی اول رخ داد. اما پس از آنکه امریکاییها خارج شدند بهخاطر عدم تلاش اروپا و اختلافات درونی جامعه ملل شکست خورد و از هم فروپاشید. اکنون برجام شرایطی مشابه پیدا کرده است. این توافق پس از سالها تلاش و سنگاندازیهای متعدد به بار نشست. خروج امریکا از جامعه ملل تبدیل به یکجانبهگرایی امریکا و پس رفتن اروپا در جامعه بینالمللی شد. اکنون نیز خروج امریکا از برجام و عدم توجه اروپا به خواستههای ایران و جبران نکردن همه زیانهایی که به ایران وارد شده، سبب ساز آن شده که تنها دو گزینه پیش روی همه طرفهای برجام باقی بماند. نخست اینکه اروپاییها تمام زیانهای ایران از برجام را در حد توان جبران و سعی کنند ایران را برای ماندن در برجام راضی کنند. اما گزینه دیگری که وجود دارد این است که ایران گامهای خود را تکمیل کند و عملا برجام از بین برود. در آنجا دقیقا اتفاقی که در زمینه جامعه ملل رخ داد دوباره تکرار میشود و آن یعنی تایید یکجانبهگرایی امریکا که در نظام بینالملل بازنده اصلی جامعه بینالمللی است. از این زاویه اروپاییها باید تلاش کنند که برجام را به عنوان یک توافق چندجانبه حفظ کنند تا یکجانبه گرایی امریکا را مهار کنند.