بازارسازی و شبکهسازی وظیفه مغفول اتاقهای بازرگانی
رئیس اتاق ایران بهتازگی خبر از ایجاد دفاتر تجارت ملی در پنج کشور خارجی داده و گفته است که نخستین دفتر در روسیه راهاندازی خواهد شد. قرار است ماموریت این دفاتر، بازاریابی و معرفی کالای ایرانی به کشورها باشد تا بتواند مسیر صادرات را هموار کند. از سوی دیگر برخی فعالان اقتصادی این اقدامات را ناکافی دانسته و نقش اتاق ایران در حل مشکلات اتاقهای مشترک در زمینه تسهیل صادرات را کمرنگ ارزیابی میکنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در همین باره با سیدحمید حسینی- دبیرکل اتاق مشترک ایران و عراق- گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
ایجاد دفاتر تجارت ملی که اخیرا مطرح شده است را چگونه ارزیابی می-کنید؟
مسالهای که آقای شافعی مطرح کرده، در حقیقت جزو وظایف اتاق است که در این سالها مغفول مانده بود. اصولا اتاقهای بازرگانی و تشکلهای اینچنینی، سه وظیفه اصلی دارند. یکی آنکه اعضا را نمایندگی کنند و برای رفع مشکلات آنها تلاش کنند و سخنگوی اعضای اتاق و بخش خصوصی باشند. دومین وظیفه این است که برای توانمندسازی اعضا تلاش کنند. کارهای آموزشی، اطلاعاتی، انتقال تجربیات و مواردی از این دست را انجام دهند تا توانایی اعضای اتاقها افزایش یابد. سومین وظیفه هم که در این سالها مغفول مانده، بازارسازی و شبکهسازی است. البته اتاق ایران این وظیفه را تقریبا به اتاقهای مشترک سپرده و خودش در بازارهای هدف کاری را انجام نداده است. اما اتاقهای مشترک چون معمولا از توانایی کافی برخوردار نیستند خیلی قدرت مانور ندارند که بتوانند هم ایران را پوشش دهند و هم در کشور هدف فعالیت کنند. بلکه سعی میکنند همانگونه که ما در ایران اتاق ایران و آلمان داریم، در آلمان هم اتاق آلمان و ایران تشکیل شود تا این همپوشانی را انجام دهد و بخشی از وظایف در آن سمت انجام شود.
با وجود اتاقهای مشترک آیا همچنان نیازی به این دفاتر هست؟
به نظر میرسد این کافی نیست. ما به دفاتری نیاز داریم که خدمات ویژهای را به فعالان اقتصادی که به کشورهای هدف میروند ارائه دهند. چون رایزنهای بازرگانی هم معمولا این توان را ندارند که به فعالانی که دنبال اطلاعات، مطالعه بازار یا بازدید از بازارها و تبلیغات هستند کمک کنند. لذا این ضرورت احساس میشود که دفاتر خدمات تجاری در بازارهای هدف راهاندازی شود که هم بازاریابی کند و هم بتواند آن ارتباطات و اطلاعات لازم را برای اعضا فراهم کند. اتاق ایران هم در سالهای قبل مصوب کرده بود که پنج مرکز نمایشگاهی و تجاری ایران را در بازارهای هدف نظیر سوریه، عراق، عمان، روسیه و یک کشور دیگر راهاندازی کند. ولی فقط مورد سوریه انجام شده بود. در بودجه امسال اتاق هم هیچ منابعی برای راهاندازی مراکز نمایشگاهی و تجاری ایران دیده نشده است.
در این صورت راهاندازی این دفاتر چگونه عملیاتی میشود؟
در واقع به اتاقها اعلام کردهاند که میتوانید با امکانات خودتان در بازارهای هدف، مراکز خدمات تجاری راهاندازی کنید و ما به شما مجوز میدهیم. اما اتاقها خیلی نیازی به مجوز اتاق ایران و سازمان توسعه ندارند. مشکل اتاقها هزینه راهاندازی این دفاتر است. هزینه پرسنل، اجاره و رفتوآمد؛ اما با این توان اتاقهای مشترک، قطعا نمیتوان این کارها را انجام داد. لذا اتاقها این امور را برونسپاری میکنند. یعنی یک شرکت، مرکزی را راهاندازی میکند و در مقابل خدماتی که ارائه میدهد از فعالان اقتصادی هزینه میگیرد. این اسمش مرکز خدمات تجاری اتاق نیست! هر کسی میتوانست یک شرکت راه بیندازد و در بازار هدف به فعالان علاقهمند، خدمات بدهد. چیزی که دارد تشویق و ترویج میشود عملا نوعی برونسپاری کار به تعدادی از افراد دیگر است اما اسمش را میگذارند اتاق! نمیگویم این حرکت بدیست اما قطعا آن چیزی که فعالان اقتصادی از اتاق ایران انتظار دارند در رابطه با وظایفش در زمینه شبکهسازی و بازارسازی انجام دهد نیست.
در این صورت دفاتر تجارت هم جزو همین برونسپاریهاست؟
تقریبا بله همینگونه است؛ چون وقتی ردیفی در بودجه ندارد چگونه قرار است راهاندازی شود؟ کسی مسئولیت این دفتر را بر عهده خواهد گرفت که بتواند هزینه کند و از آن محل کسب درآمد داشته باشد. ولی اتاق که هزینهای برای این امر پیشبینی نکرده بوده و تا این لحظه بدون بودجه بوده مگر اینکه بخواهند در بودجه امسال مجددا تجدید نظر کنند و منابعی را در نظر بگیرند که این را باید از آقای شافعی پرسید.
انتظار اتاقهای مشترک از اتاق ایران چیست؟
اتاق باید اقدام و هزینه کند. چطور اتاق برای تشکلهای اقتصادی سالانه میلیاردی هزینه میکند و انواع کمکها را به تشکلها ارائه میدهد، ولی حاضر نیست وظیفه اصلی خود که کمک به اتاقهای مشترک است را انجام دهد؟ اعضای اصلی اتاق، فعالانی هستند که صادرات و واردات انجام میدهند در حالی که بسیاری از این تشکلها اصلا کارشان در این زمینه نیست. صنعتگرند یا خدماتی هستند. اما متاسفانه به دلیل نیاز به رای و فضای انتخاباتی، معمولا هیاترئیسه اتاقها میروند منابع را در جایی هزینه میکنند که بازدهی انتخاباتی داشته باشد. جایی که وظیفه اصلی آنهاست و باید هزینه و کمک کنند نمیکنند. الآن مهمترین مشکل کشور یافتن بازار برای محصولات تولیدی است. در حال حاضر صنعت مشکلی ندارد و تنها مشکل آن نبود بازار است. حتی اگر به تشکل هم خدمت کنید باز هم آن نمیتواند بازار را ایجاد کند.
مشکلات داخلی اتاق مانع بزرگتری است یا دولت؟
اقدامات دولت در ایجاد معاونت اقتصادی در وزارت خارجه یا نصب رایزنهای اقتصادی در کشورهای خارجی، کافی نیست. قطعا کارمندی که تا پیش از این کار سیاسی میکرده نمیتواند بهعنوان یک رایزن اقتصادی، کار تجاری و بازاریابی کند؛ اصلا به این کار وارد نیست و نمیتواند مثل اتاق عمل کند لذا بازدهی ندارد. البته دولت هم تلاش خود را میکند اما بالاخره تصمیمات اشتباه زیاد میگیرد. دولت هم مانند اتاق فکر میکند حمایت از صنعت این است که جلوی واردات را بگیرد و هر چه در داخل تولید میشود دیگر اجازه ورود مشابه آن را ندهد. بعضی از تصمیماتی که سران قوا گرفتند که مبنی بر همین بود شاید در کوتاهمدت و مقطع خاصی بتواند اثرگذار باشد اما قطعا در درازمدت هزینه و انرژی زیادی میبرد تا این تصمیم لغو شود. هر کشوری در تجارت میگوید من بازار میدهم و در مقابل هم بازار میگیرم. باید در حوزههایی که میتوانیم کالای باکیفیت تولید کنیم تعرفه ها را به گونهای افزایش دهیم که مصرفکننده نهایی ترجیح دهد کالای داخلی را بخرد.