فرصت بکر آفریقا برای اقتصاد ایران
در ماههایی که تحت تاثیر تحریمهای امریکا، میزان فروش نفت ایران به شکل قابل توجهی کاهش یافته است، صادرات غیرنفتی کشور، جور این کاهش درآمد را میکشد و در چنین شرایطی استفاده حداکثری از تمام بازارهای موجود، اولویتی مهم برای تجارت ایران به شمار میآید.
اگر طرح اولویت همکاری با کشورهای منطقه را کنار بگذاریم، بهره بردن از ظرفیت تجارت با سایر نقاط جهان مطرح میشود و در این بین قاره آفریقا بستر بسیار مهمی به شمار میآید که ایران عملا آن را فراموش کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد؛ برآوردهایی که از میزان صادرات غیر نفتی ایران در سال 97 منتشر شد، نشان میداد که تاجران ایرانی توانستهاند بیش از 40 میلیارد دلار صادرات داشته باشند و همین امر تراز تجاری ایران را مثبت نگه داشت. این آمار مثبت که با وجود تحریمهای امریکا به دست آمد، نشان داد که ایران توانست راههایی برای تداوم تجارت خود با کشورهای مختلف جهان و به خصوص منطقه باز نگه دارد و همین مساله بررسی فرصتهای مغفول مانده در عرصه تجارت بینالمللی را پر اهمیت کرد. نخستین تاثیر این تغییر رویکرد خود را در واقعی کردن آمارها نشان داد. جایی که با هماهنگی صادرکنندگان، گمرک فرآیند اصلاح قیمتهای پایه صادراتی را کلید زد و اگر در آمارهای امسال، وزن صادرات ایران افزایش یافته اما ارزش صادرات پایین آمده، یکی از اصلیترین دلایل آن همین واقعیسازی ارزشهاست.
در کنار آن، نهادهای دولت و اتاق بازرگانی تلاش کردهاند، حرکت به سمت فرصتهای از دست رفته تجاری را کلید زده و بازارهایی را شناسایی کنند که یا تاکنون ناشناخته مانده یا ایرانیها کمتر در آنها حضور داشتهاند.
سهم نیم درصدی از بازار جهانی
با وجود آنکه عملکرد صادراتی ایران، زیر بار فشارهای بینالمللی قابل تامل است، اما با این وجود، قدرت کالاهای ایرانی در بازار جهانی هنوز بسیار محدود است. آخرین گزارشهایی که از عملکرد اقتصادی کشورها در سال 2018 منتشر شد، نشان از آن داشت که کشورهای جهان در طول یکسال حدود 2000 میلیارد دلار به یکدیگر صادرات داشتهاند و سهم ایران از این عدد با احتساب نفت حدود 100 میلیارد دلار و بدون احتساب نفت، کمتر از 50 میلیارد دلار بوده است.
اگر چین را کنار بگذاریم، کشورهایی مانند ژاپن و کرهجنوبی در میان غولهای جهان نام خود را ثبت کردهاند و در میان کشورهای منطقه نیز ایران نتوانسته جایگاه مطلوبی به دست آورد، از اینرو لزوم اصلاح روند صادراتی به عنوان یک اولویت جدی مطرح شده و برنامههایی در این زمینه در دستور کار قرار گرفتهاند.
یکی از این گزینهها، عضویت ایران در اتحادیهها و توافقهای تجاری منطقهای و بینالمللی است. ایران در طول این سالها عملا عضویتی در این اتحادیهها نداشته و همین مساله استفاده از تعرفههای ترجیحی تجاری یا مشوقها و تسهیلاتی که کشورها در دل این توافقها در اختیار هم قرار میدهند را برای تاجران ایرانی ناممکن کرده است.
نخستین گامی که در این عرصه برداشته شده، عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیاست. حضور در این اتحادیه که از 5 آبان امسال کلید خواهد خورد، میتواند حضور در بازار کشورهایی مانند روسیه و قزاقستان را برای ایران تسهیل کند و همین امر در سایر اتحادیهها نیز رخ خواهد داد.
دومین برنامه، بالفعل کردن بازارهایی است که تاکنون از ظرفیتهای آن بهرهبرداری نشده است. هرچند آمارهای امروز از تجارت جهان نشان میدهد که بیش از 70 درصد از تجارت میان همسایهها و کشورهای حاضر در یک منطقه انجام میشود و وضعیت ایران در این بازارها چندان بد نیست، اما استفاده از دیگر بازارها میتواند عرصهای را باز کند که نتیجه نخست آن افزایش توان ورود ارز به کشور و کاهش فشارهای تحریم است.
فرصت بکر آفریقا
جدای از همسایههایی مانند عراق و امارات متحده عربی یا کشوری مانند چین به عنوان غول نوظهور اقتصاد جهان، ایران در شرایط فعلی چند بازار بالقوه دارد که امکان دسترسی به آنها مقدور نیست. ایالات متحده امریکا و کانادا به دلیل اختلافنظرهای سیاسی، هیچ فرصت بزرگی در اختیار ایران قرار نخواهند داد، وضعیت در استرالیا نیز تفاوت چندانی با امریکای شمالی ندارد و لااقل در شرایط فعلی نمیتوان برای حضور قدرتمند در آنها برنامهریزی کرد.
در این بین اتحادیه اروپا یک شریک تجاری محتاط برای ایران بوده و هنوز همان روال را ادامه میدهد. با وجود اصرار اروپا بر باقی ماندن در برجام، تهدید امریکا بر تهدید شرکتهایی که با ایران همکاری میکنند باعث شده عملا راه بر گسترش تجارتها بسته شود و حتی آمارهای جدید از این حکایت میکند که میزان تجارت ایران با کشوری مانند آلمان کاهشی 50 درصدی داشته است.
در این میان تنها ظرفیت باقیمانده برای گسترش حضور قاره آفریقاست. قارهای با ظرفیت صادراتی بسیار گسترده که به دلیل نپرداختن به آن، عملا برای صادرکنندگان ایران بکر است.
آمارها نشان میدهد که بیش از 50 کشور آفریقایی در طول سال حدود 1000 میلیارد دلار تجارت دارند که حدود 600 میلیارد دلار آن به واردات و 400 میلیارد دلار آن به صادرات اختصاص دارد. میزان فراموشی این بازار مهم در اقتصاد ایران وقتی مشخص میشود که بررسیها نشان از آن دارد که آمار تجارت ایران در سال با تمامی کشورهای آفریقایی حدود یک میلیارد دلار است. از این عدد 600 میلیون دلار به صادرات و 400 میلیون دلار به واردات اختصاص دارد و عملا ایران از این بازار 1000 میلیارد دلاری هیچ سهمی ندارد.
بررسی وضعیت واردات کشورهای آفریقایی در سال 2018 نشان میدهد که این کشورها در یک سال حدود 576 میلیارد دلار واردات داشتهاند. در بین این کشورها، آفریقای جنوبی با حدود 93 میلیارد دلار بزرگترین واردکننده بوده و پس از آن مصر با 80 میلیارد دلار، مراکش با 51 میلیارد دلار و الجزایر با 48 میلیارد دلار واردات قرار دارند.
آمار دقیق تجارت ایران با آفریقا نشان میدهد که تاجران ایرانی در این سال 651 میلیون دلار به آفریقا صادر کردهاند. مصر با واردات 215 میلیون دلار بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و پس از آن کنیا با 137 میلیون دلار، سودان با 59 میلیون دلار و آفریقای جنوبی با 37 میلیون دلار در ردههای بعدی هستند.
به این ترتیب ایران به آفریقای جنوبی به عنوان اصلیترین اقتصاد این قاره و بزرگترین واردکننده تنها 37 میلیون دلار صادرات داشته که در واردات 93 میلیارد دلاری این کشور، عملا هیچ سهمی را نشان نمیدهد. در کنار آن ایران به مصر بیشترین صادرات را داشته که در 40 سال قبل روابط دیپلماتیک خاصی با آن نداشته و این نشان میدهد که ظرفیت موجود بسیار بالاست اما هیچکس سراغ آن نرفته است.
مسعود کمالیاردکانی، مدیرکل دفتر عربی و آفریقایی سازمان توسعه تجارت ایران از این بازار گسترده به عنوان ظرفیتی مهم یاد کرد و گفت: هر چند اقتصاد کشورهای آفریقایی در قیاس با بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان، فاصلهای طولانی دارد اما این کشورها سه درصد از کل تجارت جهان را انجام میدهند و میتوان برای حضور در آنها برنامهریزی جدی کرد.
به گفته او تاکنون دو مساله مانع از رشد حضور ایران در آفریقا شده است؛ نخست بعد مسافت و دشواری فراهم کردن مقدمات زیرساختی حمل و نقل در این مسیر که مانع از توسعه صادرات شده و از سوی دیگر محدودیتهایی مانند تعاملات بانکی و دشواری نقل و انتقال ارز.
اردکانی معتقد است؛ ایران میتواند از ظرفیت برخی کشورهای منطقه مانند عمان به عنوان فراهمکننده مقدمات حضور در آفریقا استفاده کند و در صورت سرمایهگذاری بخش خصوصی، امکان افزایش حضور در این بخش وجود خواهد داشت.
اگر بعد مسافت را در نظر بگیریم، چین به عنوان اصلیترین فعال در بازار آفریقا به درستی توانسته این مشکل را برطرف کند و بازاری مهم را در اختیار بگیرد. از سوی دیگر کوچک بودن بسیاری از شرکتهای آفریقایی ریسکی که تحریم امریکا برای شرکتهای اروپایی به وجود میآورد را عملا برای آنها به مرز صفر درصد میرساند و در کنار آن حضور بسیار محدود در بازاری بزرگ میتواند در همان گامهای ابتدایی برای ایران تصویری جدید از ظرفیتهای صادراتی به وجود آورد، ایران امروز بیش از آنکه به نفت متکی باشد، به صادرات غیرنفتی خود نیاز دارد و در این عرصه بازارهای جدیدی برای عرضه خود نیاز دارد که احتمالا آفریقا بکرترین گزینه برای آینده تجارت ایران به شمار میرود.