مهارتهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفی
مهارتهای ارتباطی، طلاق عاطفی، سرگردانی بچهها بین اختلافهای ناشی از طلاقهای عاطفی و نقش فضای مجازی در کاهش گسلهای موجود در طلاق عاطفی و نیز نقش مشاورههای پیش ازطلاق درجلوگیری ازثبت جدایی کجای زندگی امروزی قرار دارد.
در این موارد با مصطفی سلیمانی دکترای روانشناسی گفتوگو کردهایم که در پی از نظرتان می گذرد. دادگاه حمایت از خانواده، برای پیشگیری از طلاق، زوجین را قبل از برگزاری دادگاه به انجام مشاوره خانواده ملزم کرده است. بهنظر شما، راهکار درست برای اجرایی شدن این قانون چیست؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، مسائل عاطفی، روانی و شناختی، مسائلی نیستند که به سرعت و با یک دو دوتا چهارتای ساده حل شوند. درشرایط پیش از طلاق هر دو طرف بهطورقطع، درجات بزرگی از تنش را تجربه میکنند. در شرایطی که بیشتر از اینکه خودشان را عامل تنش بدانند طرف مقابلشان را مقصر میدانند و تمایل دارند که هر چه زودتر این دندان بهاصطلاح لق را بکنند.
فکر میکنید این قانون شکست خورده است؟
واضح است که اجرایی شدن چنین قوانین درست و زیبایی پشتوانهای عظیم از منابع انسانی و مالی را میطلبد. اگر ما مدعی رغبت به کاهش نرخ طلاق درسطح جامعه هستیم، بدیهی است که باید در این ادعا صادق باشیم. به کارگیری مشاورین زبده، دلسوز و کاربلد و فراهم کردن شرایط رایگان برای اتفاق افتادن چنین وضعیتی برای مراجعین از حداقل موضوعاتی است که رعایت آن ضروری است. پیگیری کار مراجعین، تا جایی که دیگربه ثبات نسبی رسیده باشند هم از موضوعاتی است که نیاز به توضیح ندارد. مسائل روانی و شناختی نیاز به پیگیری دلسوزانه دارند تا بتوانند برای فرد ملکه شوند.
آیا الزام تأیید 2 مشاور خانواده قبل از ثبت ازدواج راهکار مناسبی برای کاهش طلاق است؟
حقیقت این است که مسئله تأیید یک، 2 یا 3 مشاور نیست؛ چنین اقدامی بیشتر مرا به یاد حوزه تصحیح اوراق امتحانی امتحانات نهایی میاندازد؛ جایی که در آن با افزایش تعداد بررسیکنندگان برگه تلاش میکنند تا علاوه بر تنگ کردن راههای تقلب، شرایط را برای بروز حواسپرتی و درنتیجه اجحاف حق دانشآموز ناهموار کنند. اما حقیقت این است که ارائه نظر درخصوص طلاق یا ادامه زندگی مشترک برای یک زوج، کاری به سادگی تصحیح یک برگه امتحانی نیست. گرچه هردو مهمند؛ اما بدیهی است که آثاری که طلاق یا بازگشت زیبا به زندگی مشترک، میتواند بر زندگی یک فرد داشته باشد، بسیار بزرگتر است و حتی میتواند بهعنوان نقطه عطفی در زندگی آن فرد قلمداد شود. از این رو، لزوم زبده بودن مشاوران تنها چیزی است که دراین موضوع باید مدنظر قرار گیرد.
آیا طلاق عاطفی را بحرانیتر از طلاق محضری در ایران میدانید؟ اگر بله، چرا؟
طلاق عاطفی وضعیت ترسناکی است. درطلاق عاطفی، زوجین به خودشان میباورانند که مجبور به تحمل هستند. از این رو، نه برای تغییر وضعیت تلاش میکنند و نه رغبتی به اصلاح شرایط نشان میدهند. فرزندان طلاق، یعنی فرزندانی که با طلاق محضری پدرومادرشان از یکدیگر روبهرو شدهاند، درنهایت میتوانند بعد از گذشت مدت زمانی بلند یا کوتاه، به هضم و درک شرایطشان بپردازند و خودشان را کمو بیش با آن وفق بدهند؛ اما فرزندانی که در خانوادههای مبتلا شده به طلاق عاطفی زندگی میکنند، با نوسان پیوسته از شرایط امیدواری به ناامیدی و بالعکس، ازنظر روحی تحلیل میروند. افسردگی، از همگسیختگی و تنهایی، ازجمله مسائلی است که زوجین مبتلا شده به طلاق عاطفی، ارزانی خود و فرزندانشان میکنند.
بهنظر میرسد ریشه بسیاری ازطلاقهای عاطفی ناشی از نداشتن مهارت ارتباطی میان زن و شوهر است.
من افراد رشد نیافته را افرادی میدانم که برای شناخت خودشان، آن هم بهصورت جدی، هیچ زمانی را صرف نکردهاند؛ و آنگاه میخواهند با کولهباری ازتصورات واهی راجع بهخودشان و بالطبع راجع به آدمها و دنیای اطرافشان تصمیم بگیرند. چنین افرادی، در زندگی مشترک، مثلاً از طرف مقابلشان توجه میخواهند اما با قهرکردن آن را طلب میکنند، با سکوت فریادش میزنند، گاهی با کوبیدن در میخواهند به طرف مقابلشان بفهمانند که چه میخواهند، گاهی هم با داد و بیداد و دعوا. مهارت گفتوگو کردن، دعوا کردن و بهطورکلی مهارت دوستداشتن از مهارتهایی است که کمتر از آنها برخورداریم. در چنین فضای فکریای، حتی استفاده از فضای مجازی میتواند به بستری برای ابراز و رشد رابطه بدل شود و مسیر طلاق عاطفی را مسدود کند.